حسن بن محبوب: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (افزودن رده و محتوا با منبع جدید)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
{{نیازمند ویرایش فنی}}
  
 +
ابوعلی حسن بن محبوب بن وهب بن جعفر بجلی، معروف به سرّاد، از بزرگان رجال شیعه و راویان نامور است. وی از اركان اربعه عصر خود و از اصحاب اجماع است .
  
 +
== معرفی حسن بن محبوب کوفی ==
  
 +
وی، در شمار موالیان اعراب و نژاد از مردم سند هندوستان می‌برد. جد اعلای وی، وهب، از برده‌های جریر بن عبدالله بجلی ، صحابی مشهور بود که در سال ۵۱ هجری، به درود حیات گفته است.
  
==حسن بن محبوب السراد و يقال الزراد ابوعلى بجلى كوفى ثقة جليل القدر==
+
شيخ كشى روايت كرده از على بن محمد قتيبى از جعفر بن محمد بن حسن محبوب كه گفته نسب جد من حسن بن محبوب چنين است، حسن بن محبوب بن وهب بن جعفر بن وهب و اين وهب عبدى بوده سندى مملوك جرير بن عبدالله بجلى و (زراد) يعنى زره‌گر بوده. پس به خدمت حضرت [[امیرالمومنین]] عليه السلام رفت و از آن حضرت التماس نمود كه او را از جرير خريدارى نمايد، جرير چون كراهت داشت كه او را از دست خود بيرون كند گفت آن غلام حر است آزاد كردم او را و چون آزادى او محقق شد خدمت حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام را اختيار كرد و وفات كرد حسن بن محبوب در آخر سنه دويست و بيست و چهار به سن شصت و پنج.<ref> [[مجالس المؤمنين]]، 1/412، رجال كشى، 2/851.</ref>
 +
 
 +
این بزرگوار به درک محضر حضرت موسی بن جعفر و حضرت رضا و امام جواد علیهماالسلام مفتخر گردید و از هر سه آنها روایت دارد.
 +
 
 +
وهب، در هنر زره بافی ، استاد بوده، از این روی، به وی (سرّاد) و یا (زرّاد) می‌گفته‌اند و این لقب، بر تمام نسل وی گفته می‌شده است.
 +
 
 +
آن گاه که وهب در خدمت مولای خود، جریر بن عبدالله بجلی، به حضور امیرالمؤمنین [حضرت علی|علی]] - علیه السلام- رسید، از حضرت تقاضا کرد:مرا از مولایم، جریر، خریداری بفرمایید، تا پیوسته و هماره در خدمت و همراه شما باشم. امیرالمؤمنین، خریدار غلام شد و مولای وی که با حضرت یکدل و یک رنگ نبود، در پاسخ آن سرور گفت:این برده آزاد است. من او را از قید بردگی آزاد کرده‌ام.
 +
چون نتوانست حرفِ خود را پس بگیرد، آزادی غلام قطعی شد و به امیرالمؤمنین پیوست، ولی ولاء عتق ، یعنی وابستگی قانونی او به جریر بن عبدالله بجلی، برقرار ماند و نسل وی، به عنوان: مولای بجلیه و مولای جریر، نام بُردار شدند.
 +
 
 +
این گزارش را جعفر بن محمد بن حسن بن محبوب می‌دهد و افزون بر آن، از شکل و شمایل و ویژگیهای جسمی وی نیز یاد می‌کند:
 +
علی بن محمد القتیبی ، قال حدثنی جعفر بن محمد بن الحسن بن محبوب، نسبة جده الحسن بن محبوب:ان الحسن بن محبوب، ابن وهب، ابن جعفر بن وهب، وکان وهب عبدا سندیاً مملوکا لجریر بن عبدالله البجلی و کان زرّاداً فصار الی امیرالمؤمنین -علیه السلام - وسأله ان یتباعه عن جریر، فکره جریر ان یخرجه من یده، فقال:الغلام حرّ قد اعتقته! فلما صحّ عتقه صار فی خدمة امیرالمؤمنین.
 +
ومات الحسن بن محبوب فی آخر سنة اربع وعشرین ومأتین وکان من ابناء خمس و سبعین سنة وکان آدم شدید الأدمة انزع سناطاً خفیف العارضین ربعة من الرجال یخمع من ورکة الأیمن.
 +
 
 +
برابر این گزارش، حسن بن محبوب، گندمگون و تیره رنگ بوده و دو سوی پیشانی وی، مو نداشته، موهای سرش صاف و موهای صورت او، کم پُشت بوده است. از نظر استخوان بندی بدن، چهارشانه و از لگن خاصره سمت راست، می‌لنگیده است.
 +
 
 +
وی، در اواخر سال ۲۳۴ه.ق. در حالی که حدود هفتاد وپنج سال سن داشته، دار فانی را وداع کرده است.
  
از اركان اربعه عصر خود و از اصحاب اجماع است و او را كتب بسيار است از جمله (كتاب مشيخه) و (كتاب حدود) و (ديات) و (فرائض) و (نكاح) و (طلاق) و كتاب (نوادر) كه نحو هزار ورق است و كتاب (تفسير) و غيره از حضرت [[امام رضا]] عليه السلام روايت مى‌كند و از شصت نفر از اصحاب حضرت [[امام صادق]] عليه السلام روايت كرده و نقل شده كه اهتمام (محبوب) پدر حسن در تربيت او به مرتبه‌اى بوده كه جهت ترغيب او در اخذ [[حديث]] با او قرار داده بود كه به هر حديث كه از على بن رثاب استماع كند و بنويسد يك درهم به او بدهد و اين على بن رثاب از ثقات و اجلاء علماء [[شيعه]] كوفه است و روايت مى‌كند از حضرت امام صادق عليه السلام و حضرت موسى بن جعفر عليه السلام و برادرش يمان بن رثاب از رؤساى [[خوارج]] بوده و در هر سال سه روز اين دو برادر با هم اجتماع مى‌كردند و مناظره مى‌نمودند پس از آن از هم جدا مى‌شدند و ديگر با هم به كلام حتى به سلام مخاطبه نمى‌نمودند.<ref> رجالى حلى، ص 93، شماره 13.</ref>
+
== مقام علمی حسن بن محبوب ==
  
شيخ كشى روايت كرده از على بن محمد قتيبى از جعفر بن محمد بن حسن محبوب كه گفته نسب جد من حسن بن محبوب چنين است، حسن بن محبوب بن وهب بن جعفر بن وهب و اين وهب عبدى بوده سندى مملوك جرير بن عبدالله بجلى و (زراد) يعنى زره‌گر بوده. پس به خدمت حضرت [[امیرالمومنین]] عليه السلام رفت و از آن حضرت التماس نمود كه او را از جرير خريدارى نمايد، جرير چون كراهت داشت كه او را از دست خود بيرون كند گفت آن غلام حر است آزاد كردم او را و چون آزادى او محقق شد خدمت حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام را اختيار كرد و وفات كرد حسن بن محبوب در آخر سنه دويست و بيست و چهار به سن شصت و پنج.<ref> [[مجالس المؤمنين]]، 1/412، رجال كشى، 2/851.</ref>
+
او را كتب بسيار است از جمله (كتاب مشيخه) و (كتاب حدود) و (ديات) و (فرائض) و (نكاح) و (طلاق) و كتاب (نوادر) كه نحو هزار ورق است و كتاب (تفسير) و غيره از حضرت [[امام رضا]] عليه السلام روايت مى‌كند و از شصت نفر از اصحاب حضرت [[امام صادق]] عليه السلام روايت كرده و نقل شده كه اهتمام (محبوب) پدر حسن در تربيت او به مرتبه‌اى بوده كه جهت ترغيب او در اخذ [[حديث]] با او قرار داده بود كه به هر حديث كه از على بن رثاب استماع كند و بنويسد يك درهم به او بدهد و اين على بن رثاب از ثقات و اجلاء علماء [[شيعه]] كوفه است و روايت مى‌كند از حضرت امام صادق عليه السلام و حضرت موسى بن جعفر عليه السلام و برادرش يمان بن رثاب از رؤساى [[خوارج]] بوده و در هر سال سه روز اين دو برادر با هم اجتماع مى‌كردند و مناظره مى‌نمودند پس از آن از هم جدا مى‌شدند و ديگر با هم به كلام حتى به سلام مخاطبه نمى‌نمودند.<ref> رجالى حلى، ص 93، شماره 13.</ref>
 +
 +
== روایتی از امام هشتم ==
 +
 
 +
یکی از ویژگی های ممتاز آنجناب روایاتی است که راجع به ارکان دین و مخصوصا موضوع خطیر امامت نقل کرده اند از جمله روایتی را از هشتمین مهر سپهر امامت چنین نقل کرده است که ایشان فرمودند:
 +
هر امامی برگردن اولیا و شیعیانش عهدی دارد و از جمله موارد کامل کننده ی وفای به عهد و حسن ادای آن زیارت کردن قبور آنهاست، پس هر کس از روی علاقه قبه آنها را زیارت کند برای تصدیق آنچه که امامان راغب و شیفته‌ی آن بودند، در روز قیامت ائمه برای آنها شفیع خواهند بود.
  
 
فقير گويد: به ملاحظه اين كه وهب جد حسن زراد بود حسن را زراد مى‌گفتند تا آن كه حضرت [[امام رضا]] عليه السلام به بزنطى فرمود كه حسن بن محبوب زراد مگو بلكه بگو سرّاد به جهت آن كه حق تعالى در [[قرآن]] فرموده، «وَ قَدِّر فى السَّرْدِ»<ref> [[سوره سبا]](34)، آيه 11.</ref> و اين نهى حضرت از گفت زراد و امر به گفتن سراد نه آن است كه عيبى در زراد باشد؛ زيرا كه زراد و سراد هر دو به يك معنى است بلكه اين براى اهتمام و ترغيب به قرآن مجيد است كه تا ممكن شود براى شخص چنان كند كه كلماتش و استشهاداتش موافق با قرآن باشد و از كلام خداوند تعالى اخذ شده باشد؛ چنان كه روايت شده در حال آن حضرت كه تمام سخن او و جواب او و مثل‌ها كه مى‌آورد همه از قرآن مجيد منتزع بود.
 
فقير گويد: به ملاحظه اين كه وهب جد حسن زراد بود حسن را زراد مى‌گفتند تا آن كه حضرت [[امام رضا]] عليه السلام به بزنطى فرمود كه حسن بن محبوب زراد مگو بلكه بگو سرّاد به جهت آن كه حق تعالى در [[قرآن]] فرموده، «وَ قَدِّر فى السَّرْدِ»<ref> [[سوره سبا]](34)، آيه 11.</ref> و اين نهى حضرت از گفت زراد و امر به گفتن سراد نه آن است كه عيبى در زراد باشد؛ زيرا كه زراد و سراد هر دو به يك معنى است بلكه اين براى اهتمام و ترغيب به قرآن مجيد است كه تا ممكن شود براى شخص چنان كند كه كلماتش و استشهاداتش موافق با قرآن باشد و از كلام خداوند تعالى اخذ شده باشد؛ چنان كه روايت شده در حال آن حضرت كه تمام سخن او و جواب او و مثل‌ها كه مى‌آورد همه از قرآن مجيد منتزع بود.
سطر ۱۴: سطر ۳۷:
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
 
<references />
 
<references />
 +
 
===منبع===
 
===منبع===
  
حاج شیخ عباس قمی, منتهی الآمال قسمت دوم، باب یازدهم: در تاريخ حضرت امام رضا عليه السلام
+
*حاج شیخ عباس قمی, منتهی الآمال قسمت دوم، باب یازدهم: در تاريخ حضرت امام رضا عليه السلام.
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]
+
*حسن بن محبوب ،[http://www.ashoora.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D8%B9/article/15.html پایگاه جامع عاشورا]، بازیابی: 5 اسفند ماه 1392.
 +
 
 +
*دفتر تبلیغات اسلامی،حسن بن محبوب کوفی ، مجله فقه،  شماره۳. دردسترس در[http://lib.eshia.ir/47140/1/10 کتابخانه مدرسه فقاهت]  
 
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]
 
[[Category:اصحاب اهل البیت علیهم السلام]]
 +
[[Category: راویان حدیث]]

نسخهٔ ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۲۳


ابوعلی حسن بن محبوب بن وهب بن جعفر بجلی، معروف به سرّاد، از بزرگان رجال شیعه و راویان نامور است. وی از اركان اربعه عصر خود و از اصحاب اجماع است .

معرفی حسن بن محبوب کوفی

وی، در شمار موالیان اعراب و نژاد از مردم سند هندوستان می‌برد. جد اعلای وی، وهب، از برده‌های جریر بن عبدالله بجلی ، صحابی مشهور بود که در سال ۵۱ هجری، به درود حیات گفته است.

شيخ كشى روايت كرده از على بن محمد قتيبى از جعفر بن محمد بن حسن محبوب كه گفته نسب جد من حسن بن محبوب چنين است، حسن بن محبوب بن وهب بن جعفر بن وهب و اين وهب عبدى بوده سندى مملوك جرير بن عبدالله بجلى و (زراد) يعنى زره‌گر بوده. پس به خدمت حضرت امیرالمومنین عليه السلام رفت و از آن حضرت التماس نمود كه او را از جرير خريدارى نمايد، جرير چون كراهت داشت كه او را از دست خود بيرون كند گفت آن غلام حر است آزاد كردم او را و چون آزادى او محقق شد خدمت حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام را اختيار كرد و وفات كرد حسن بن محبوب در آخر سنه دويست و بيست و چهار به سن شصت و پنج.[۱]

این بزرگوار به درک محضر حضرت موسی بن جعفر و حضرت رضا و امام جواد علیهماالسلام مفتخر گردید و از هر سه آنها روایت دارد.

وهب، در هنر زره بافی ، استاد بوده، از این روی، به وی (سرّاد) و یا (زرّاد) می‌گفته‌اند و این لقب، بر تمام نسل وی گفته می‌شده است.

آن گاه که وهب در خدمت مولای خود، جریر بن عبدالله بجلی، به حضور امیرالمؤمنین [حضرت علی|علی]] - علیه السلام- رسید، از حضرت تقاضا کرد:مرا از مولایم، جریر، خریداری بفرمایید، تا پیوسته و هماره در خدمت و همراه شما باشم. امیرالمؤمنین، خریدار غلام شد و مولای وی که با حضرت یکدل و یک رنگ نبود، در پاسخ آن سرور گفت:این برده آزاد است. من او را از قید بردگی آزاد کرده‌ام. چون نتوانست حرفِ خود را پس بگیرد، آزادی غلام قطعی شد و به امیرالمؤمنین پیوست، ولی ولاء عتق ، یعنی وابستگی قانونی او به جریر بن عبدالله بجلی، برقرار ماند و نسل وی، به عنوان: مولای بجلیه و مولای جریر، نام بُردار شدند.

این گزارش را جعفر بن محمد بن حسن بن محبوب می‌دهد و افزون بر آن، از شکل و شمایل و ویژگیهای جسمی وی نیز یاد می‌کند: علی بن محمد القتیبی ، قال حدثنی جعفر بن محمد بن الحسن بن محبوب، نسبة جده الحسن بن محبوب:ان الحسن بن محبوب، ابن وهب، ابن جعفر بن وهب، وکان وهب عبدا سندیاً مملوکا لجریر بن عبدالله البجلی و کان زرّاداً فصار الی امیرالمؤمنین -علیه السلام - وسأله ان یتباعه عن جریر، فکره جریر ان یخرجه من یده، فقال:الغلام حرّ قد اعتقته! فلما صحّ عتقه صار فی خدمة امیرالمؤمنین. ومات الحسن بن محبوب فی آخر سنة اربع وعشرین ومأتین وکان من ابناء خمس و سبعین سنة وکان آدم شدید الأدمة انزع سناطاً خفیف العارضین ربعة من الرجال یخمع من ورکة الأیمن.

برابر این گزارش، حسن بن محبوب، گندمگون و تیره رنگ بوده و دو سوی پیشانی وی، مو نداشته، موهای سرش صاف و موهای صورت او، کم پُشت بوده است. از نظر استخوان بندی بدن، چهارشانه و از لگن خاصره سمت راست، می‌لنگیده است.

وی، در اواخر سال ۲۳۴ه.ق. در حالی که حدود هفتاد وپنج سال سن داشته، دار فانی را وداع کرده است.

مقام علمی حسن بن محبوب

او را كتب بسيار است از جمله (كتاب مشيخه) و (كتاب حدود) و (ديات) و (فرائض) و (نكاح) و (طلاق) و كتاب (نوادر) كه نحو هزار ورق است و كتاب (تفسير) و غيره از حضرت امام رضا عليه السلام روايت مى‌كند و از شصت نفر از اصحاب حضرت امام صادق عليه السلام روايت كرده و نقل شده كه اهتمام (محبوب) پدر حسن در تربيت او به مرتبه‌اى بوده كه جهت ترغيب او در اخذ حديث با او قرار داده بود كه به هر حديث كه از على بن رثاب استماع كند و بنويسد يك درهم به او بدهد و اين على بن رثاب از ثقات و اجلاء علماء شيعه كوفه است و روايت مى‌كند از حضرت امام صادق عليه السلام و حضرت موسى بن جعفر عليه السلام و برادرش يمان بن رثاب از رؤساى خوارج بوده و در هر سال سه روز اين دو برادر با هم اجتماع مى‌كردند و مناظره مى‌نمودند پس از آن از هم جدا مى‌شدند و ديگر با هم به كلام حتى به سلام مخاطبه نمى‌نمودند.[۲]

روایتی از امام هشتم

یکی از ویژگی های ممتاز آنجناب روایاتی است که راجع به ارکان دین و مخصوصا موضوع خطیر امامت نقل کرده اند از جمله روایتی را از هشتمین مهر سپهر امامت چنین نقل کرده است که ایشان فرمودند: هر امامی برگردن اولیا و شیعیانش عهدی دارد و از جمله موارد کامل کننده ی وفای به عهد و حسن ادای آن زیارت کردن قبور آنهاست، پس هر کس از روی علاقه قبه آنها را زیارت کند برای تصدیق آنچه که امامان راغب و شیفته‌ی آن بودند، در روز قیامت ائمه برای آنها شفیع خواهند بود.

فقير گويد: به ملاحظه اين كه وهب جد حسن زراد بود حسن را زراد مى‌گفتند تا آن كه حضرت امام رضا عليه السلام به بزنطى فرمود كه حسن بن محبوب زراد مگو بلكه بگو سرّاد به جهت آن كه حق تعالى در قرآن فرموده، «وَ قَدِّر فى السَّرْدِ»[۳] و اين نهى حضرت از گفت زراد و امر به گفتن سراد نه آن است كه عيبى در زراد باشد؛ زيرا كه زراد و سراد هر دو به يك معنى است بلكه اين براى اهتمام و ترغيب به قرآن مجيد است كه تا ممكن شود براى شخص چنان كند كه كلماتش و استشهاداتش موافق با قرآن باشد و از كلام خداوند تعالى اخذ شده باشد؛ چنان كه روايت شده در حال آن حضرت كه تمام سخن او و جواب او و مثل‌ها كه مى‌آورد همه از قرآن مجيد منتزع بود.

پانویس

  1. مجالس المؤمنين، 1/412، رجال كشى، 2/851.
  2. رجالى حلى، ص 93، شماره 13.
  3. سوره سبا(34)، آيه 11.

منبع

  • حاج شیخ عباس قمی, منتهی الآمال قسمت دوم، باب یازدهم: در تاريخ حضرت امام رضا عليه السلام.
  • حسن بن محبوب ،پایگاه جامع عاشورا، بازیابی: 5 اسفند ماه 1392.