حدیث حقیقت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
'''حدیث حقیقت''' عنوانی است برای گفتگویی مشهور میان [[امام علی علیه السلام]] و [[کمیل بن زیاد نخعی|کُمیل بن زیاد نخعی]] پیرامون «حقیقت». در این روایت کمیل ابتدا از حقیقت مى‏‌پرسد و حضرت على از پاسخ سر بازمى‌‏زند اما با اصرار کمیل جمله ای کوتاه در توضیح حقیقت می گوید. کمیل با عبارتی زدنی بیانا تقاضای توضیح بیشتری می کند و امام جمله دیگری می گوید و در پی درخواست های بعدی کمیل برای تبیین بیشتر امام مطابق با نقلی 4 و مطابق با نقلی 5 جمله در تفسیر حقیقت بیان می کند.
+
'''حدیث حقیقت''' عنوانی است برای گفتگویی مشهور میان [[امام علی علیه السلام]] و [[کمیل بن زیاد نخعی|کُمیل بن زیاد نخعی]] پیرامون «حقیقت». در این روایت کمیل ابتدا از حقیقت مى‏‌پرسد و حضرت على از پاسخ سر بازمى‌‏زند اما با اصرار کمیل جمله ای کوتاه در توضیح حقیقت می گوید. کمیل با عبارتی زدنی بیانا تقاضای توضیح بیشتری می کند و امام جمله دیگری می گوید و در پی درخواست های بعدی کمیل برای تبیین بیشتر، امام مطابق با نقلی 4 و مطابق با نقلی 5 جمله در تفسیر حقیقت بیان می کند.
  
 
حدیث حقیقت بخصوص مورد توجه حکما و عرفا قرار گرفته است و توسط افراد مختلفی شرح و تفسیر شده است.
 
حدیث حقیقت بخصوص مورد توجه حکما و عرفا قرار گرفته است و توسط افراد مختلفی شرح و تفسیر شده است.
سطر ۱۶: سطر ۱۶:
 
فقال: زدنى بياناً. فقال عليه السلام: نور يشرق من صبح الأزل، فيلوح على هياكل التوحيد آثاره.  
 
فقال: زدنى بياناً. فقال عليه السلام: نور يشرق من صبح الأزل، فيلوح على هياكل التوحيد آثاره.  
  
فقال: زدني بياناً. فقال عليه السلام: أطف السراج، فقد طلع الصبح)
+
فقال: زدني بياناً. فقال عليه السلام: أطف السراج، فقد طلع الصبح<ref>جامع الأسرار و منبع الأنوار، ص170؛ مجموعه رسائل فیض کاشانی، ج3، کلمات مکنونه، ص42</ref>
 
 
در برخی از منابع همچون جامع الاسرار سید حیدر آملی جمله جذب الأحديّة لصفة التوحيد نیامده است.<ref>جامع الأسرار و منبع الأنوار، ص28</ref>
 
  
 
==ترجمه حدیث==
 
==ترجمه حدیث==

نسخهٔ ‏۱۸ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۱۲

حدیث حقیقت عنوانی است برای گفتگویی مشهور میان امام علی علیه السلام و کُمیل بن زیاد نخعی پیرامون «حقیقت». در این روایت کمیل ابتدا از حقیقت مى‏‌پرسد و حضرت على از پاسخ سر بازمى‌‏زند اما با اصرار کمیل جمله ای کوتاه در توضیح حقیقت می گوید. کمیل با عبارتی زدنی بیانا تقاضای توضیح بیشتری می کند و امام جمله دیگری می گوید و در پی درخواست های بعدی کمیل برای تبیین بیشتر، امام مطابق با نقلی 4 و مطابق با نقلی 5 جمله در تفسیر حقیقت بیان می کند.

حدیث حقیقت بخصوص مورد توجه حکما و عرفا قرار گرفته است و توسط افراد مختلفی شرح و تفسیر شده است.

متن حدیث

حدیث حقیقت در کلمات مخزونه فیض کاشانی چنین آمده است: و في كلام أمير المؤمنين عليه السلام في حديث كميل‏ حيث سأله عن الحقيقة، فقال: (مالك و الحقيقة. فقال: أَ وَ لست صاحب سرّك. قال عليه السلام: بلى و لكن يرشّح‏ عليك ما يطفح منّي.

فقال كميل: أو مثلك يخيب سائلًا. فقال أمير المؤمنين عليه السلام: الحقيقة كشف سبحات الجلال من غير إشارة.

فقال: زدني فيه بياناً. فقال عليه السلام: محو الموهوم مع صحو المعلوم.

فقال: زدني بياناً. فقال عليه السلام: هتك الستر لغلبة السرّ.

فقال: زدني بياناً. فقال عليه السلام: جذب الأحديّة لصفة التوحيد.

فقال: زدنى بياناً. فقال عليه السلام: نور يشرق من صبح الأزل، فيلوح على هياكل التوحيد آثاره.

فقال: زدني بياناً. فقال عليه السلام: أطف السراج، فقد طلع الصبح[۱]

ترجمه حدیث

در پاورقی محقق رساله کلمات مخزونه فیض کاشانی که در مجموعه رسائل فیض کاشانی چاپ شده است ترجمه فارسى حدیث به نقل از ميرزا قاسم على اخگر حيدرآبادى چنین آمده است:

يا امير المؤمنين حقيقت چيست؟ فرمود: تو و دريافت اين حقيقت؟ عرض كرد: آيا من صاحب سرّ تو نيستم؟ فرمود: آرى صاحب‏ [سرّ] من‏ هستى، [لیکن] مى‏ريزد بر تو آنچه از ديگ سينه من به جوش آيد. كميل عرض كرد: آيا مثل تو، سائل را نوميد و محروم گرداند؟ فرمود: حقيقت كشف سبحات جلال است به غير اشاره. گفت: روشن‏تر از اين بيان فرما. فرمود: زايل كردن كثرت موجود موهوم است به استيلاى سلطان حقيقت. پس عرض كرد: توضيحى بر آن بيفزا. فرمود: پرده درى سرّ به سبب غلبه مستورى است. عرض كرد: تشريحى بر آن اضافه فرما. فرمود: جذب احديّت صفت توحيد است. التماس كرد: توضيحى زياده از آن كن. فرمود: نورى است كه درخشان است از صبح ازل، پس ظاهر شود بر هياكل توحيد آثار او. عرض كرد: بيانى بر آن زياده فرما. امير عليه السلام فرمود: بكش چراغ [را]، به تحقيق كه صبح طالع شود. [۲]

حدیث حقیقت در منابع

علامه حسن زاده آملی در مورد منابع این حدیث می گوید: حديث حقيقت را شيخ بهايى در كشكول، و سيد حيدر آملى در جامع الاسرار، و قاضى نور الله در مجالس المؤمنين، و عبد الرزاق لاهيجى در شرح گلشن راز، و محدث قمى در سفينة البحار نقل كرده‏اند، و بسيارى از اساطين حكمت و عرفان آن را شرح كرده‏اند از آن جمله قطب شيرازى كه در مجموعه‏اى به چاپ سنگى طبع شده است و به غلط به علامه حلى نسبت داد شده است، و از آن جمله شرح جناب استاد مرحوم حاج ميرزا مهدى الهى قمشه‏اى به نظم بر آنست.[۳]

پانویس

  1. جامع الأسرار و منبع الأنوار، ص170؛ مجموعه رسائل فیض کاشانی، ج3، کلمات مکنونه، ص42
  2. مجموعه رسائل فیض کاشانی، ج3، کلمات مکنونه، ص42 منبع مورد ارجاع برای این ترجمه در پاورقی محقق:[شرح حديث حقيقت، نسخه شماره 3532 ف، كتابخانه ملّى، ص 5- 6]
  3. هزار و يك نكته، ص562

منابع

  • ملا محسن فيض كاشانى، مجموعه رسائل فيض، تحقیق: محمد امامى كاشانى و بهراد جعفرى‏، تهران، مدرسه عالى شهيد مطهرى، چاپ اول، 1387 ش.
  • علامه حسن زاده آملى، هزار و يك نكته، تهران، مركز نشر فرهنگى رجاء، چاپ پنجم، 1365 ش.