تورات

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۵ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ''''تورات در لغت و اصطلاح:''' تورات در اصل لغت عبری به معنای شریعت و احکام است ک...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تورات در لغت و اصطلاح:

تورات در اصل لغت عبری به معنای شریعت و احکام است که مقصود از آن در متداولترین کاربرد، پنج سفر اول کتاب مقدس یهودیان است که اختصاص به کتاب مقدس حضرت موسی علیه‌السلام یافته است. (تورات، دایره المعارف بزرگ اسلامی - نثر طوبی، ذیل واژه تورات)

در اصطلاح مسلمانان همان وحی‌ها است که از طرف خداوند به حضرت موسی علیه‌السلام رسید و غالب آن احکام شرعی و دستور فقهی دین او است (نثر طوبی، ذیل واژه تورات) البته مسلمانان گاهی هم از تورات همه کتب پیغمبران بنی‌اسرائیل را اراده می‌کنند که با اصل تورات منضم گشته و عیسویان ان را عهد عتیق می‌گویند. (نثر طوبی، ذیل واژه تورات)

بخش‌های پنجگانه تورات:

اصل تورات پنج سفر یعنی پنج کتاب است و هر یک مشتمل بر فصولی چند و هر فصل مرکب از ایات. (نثر طوبی، ذیل واژه تورات)

این اسفار پنجگانه عبارتند از:

  1. سفر پيدايش كه از اول خلقت تا وفات حضرت يوسف در پنجاه باب صحبت شده است.
  1. سفر خروج، مشتمل بر چهل باب از شمارش اسامى فرزندان يعقوب كه به مصر آمدند، شروع شده و به نقل وضع خيمه اجتماع ختم مي‌شود و تأسيس احكام يهود در كوه سينا و مواعده خدا با موسى و غيره در آن است.
  1. سفر لاويان شامل بيست و هفت باب از حكم قربانى شروع شده و درباره مقدارى قواعد و حدود صحبت كرده و با كلمه: «اين است اوامري كه خداوند به موسى براى بنى‌اسرائيل در كوه سينا امر فرمود» تمام مي‌شود.
  1. سفر اعداد داراى سى و شش باب و درباره سفرهاى بنى‌اسرائيل و راجع به ورود اردن و كنعان و غيره مي‌باشد.
  1. سفر تثنيه، مشتمل بر 34 باب و راجع به شرايع و احكام و تذكرات است و با مرگ موسى تمام مي‌شود. (قاموس قرآن، ج 1، ص296)

نظر قرآن درباره تورات:

در این که قرآن حضرت موسی و آنچه بدو وحی شده است را تصدیق می‌نماید، شکی نیست چرا که قرآن در این مورد نص صریح دارد: «مصدقا لما بین یده من الکتب و مهیمنا علیه».

اما در سوره بقره ضمن نقل حال يهود آمده : «وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لايَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلَّا أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ × فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِاللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ ». (78- 79)

اين آيه روشن مي‌كند كه علماء يهود چيزهائى مي‌نوشتند و آن را به خدا نسبت مي‌دادند و عوامشان نيز آن‌ها را باور مي‌كردند. همچنین در سوره آل عمران طايفه‌ای از يهود را اين طور توصيف نموده كه كلمات كتاب خداى را تحريف مى كنند حال يا به اين كه جاى آن‌ها را تغيير مى دهند و پس و پيش مى كنند و يا آن كه بعضى از كلمات را به كلى مى اندازند و يا به اين كه كلماتى از خود به كتاب خدا اضافه مى كنند، لذا از نظر قرآن تورات موجود بسيارى از مطالبش آسمانى نيست.

اما در عین حال پاره‌ای از مطالب آن را شاهد بر مدعای خود می‌گیرد که نشان می‌دهد با درستی برخی از آن موافق است. به عنوان نمونه در سوره مائده می‌گوید: «و عندهم التوراة فیها حکم الله». (سوره مائده/43)

نزد آن‌هاست تورات و در آن است حکم خداست و در سوره اعراف می‌فرماید: «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ...». (سوره اعراف/157)

هم آنان که پیروی کنند از آن رسول (ختمی) و پیغمبر امی که در تورات و انجیلی که در دست آن‌هاست (نام و نشان و اوصاف) او را نگاشته می‌یابند...

سرگذشت تورات فعلى: (ترجمه الميزان، ج 3، ص 483 تا 485)

بنى اسرائيل كه نواده‌هائى از آل يعقوبند در آغاز يك زندگى بدوى و صحرانشين داشتند و به تدريج فراعنه مصر آنان را از بيابان‌ها به شهر آورده، معامله نوكر و كلفت و برده با آنان كردند تا در آخر خداى تعالى به وسيله حضرت موسى عليه‌السلام از شر فرعون و عمل ناهنجار او نجاتشان داد.

بنى اسرائيل در عصر موسى و بعد از موسى يوشع عليهماالسلام به رهبرى اين دو بزرگوار زندگى مى‌كردند و سپس در برهه‌اى از زمان قاضيانى چون ايهود و جدعون و غير اين‌ها امور بنى‌اسرائيل را تدبير مى‌نمودند و بعد از آن دوران حكومت سلطنتى آنان شروع مى‌شود و اولين كسى كه در بين آنان سلطنت كرد، شاول بود كه قرآن شريف او را طالوت خوانده و بعد از طالوت داوود و بعد از او سليمان در بين آنان سلطنت كردند.

و بعد از دوران سلطنت سليمان مملكتشان قطعه قطعه و قدرت متمركزشان تقسيم شد ولى در عين حال پادشاهان بسيارى از قبيل رحبعام و ابيام و يربعام و يهوشافاط و يهورام و جمعى ديگر كه روى هم سى و چند پادشاه مى‌شوند، در بين آنان حكومت كردند ولى قدرتشان همچنان رو به ضعف و انقسام بود تا آن كه ملوك بابل بر آنان غلبه يافته و حتى در اورشليم كه همان بيت المقدس است، دخل و تصرف كردند و اين واقعه در حدود ششصد سال قبل از مسيح بود، در همين اوان بود كه شخصى به نام (بخت نصر) (بنوكد نصر) حكومت بابل را بدست گرفت و چون يهود از اطاعت او سرباز زد.

لشگرهاى خود را به سركوبى آنان فرستاد، لشگر يهوديان را محاصره و سپس بلاد آنان را فتح كرد و خزينه‌هاى سلطنتى و خزائن هيكل (مسجد اقصى) را غارت نمود و قريب به ده هزار نفر از ثروتمندان و اقويا و صنعتگرانشان را گرد آورده و با خود به بابل برد و جز عده‌اى از ضعفا و فقرا در آن سرزمين باقى نماندند و بخت نصر آخرين پادشاه بنى‌اسرائيل را كه نامش صدقيا بود به عنوان نماينده خود در آن سرزمين به سلطنت منصوب كرد، به شرطى كه از وى اطاعت كند.

و قريب به ده سال جريان بدين منوال گذشت تا آن كه صدقيا در خود مقدارى قدرت و شوكت احساس نموده، از سوى ديگر محرمانه با بعضى از فراعنه مصر رابطه برقرار نمود، به تدريج سر از اطاعت بخت نصر برتافت.

رفتار او بخت نصر را سخت خشمگين ساخت و لشگرى عظيم به سوى بلاد وى گسيل داشت، لشگر بلاد صدقيا را محاصره نمود، مردمش به داخل قلعه‌ها متحصن شدند و مدت تحصن حدود يك سال و نيم طول كشيد و در نتيجه قحطى و وبا در ميان آنان افتاد و بخت نصر همچنان بر محاصره آنان پافشارى نمود تا همه قلعه‌هاى آنان را بگشود و اين در سال پانصد و هشتاد قبل از ميلاد مسيح بود، آنگاه دستور داد تمامى اسرائيليان را از دم شمشير بگذرانند و خانه‌ها را ويران و حتى خانه خدا را هم خراب كردند و هر علامت و نشانه‌اى كه از دين در آنجا ديدند از بين بردند و هيكل را با خاك يكسان نموده به صورت تلى خاك درآوردند، در اين ميان تورات و تابوتى كه تورات را در آن مى‌نهادند، نابود شد.

تا حدود پنجاه سال وضع به همين منوال گذشت و آن چند هزار نفر كه در بابل بودند نه از كتابشان عين و اثرى بود و نه از مسجدشان و نه از ديارشان، به جز تله‌هائى خاك باقى نمانده بود.

و پس از آن كه كورش يكى از ملوك فارس بر تخت سلطنت تكيه زد و با مردم بابل كرد آنچه را كه كرد و در آخر بابل را فتح نمود و داخل آن سرزمين گرديد، اسراى بنى‌اسرائيل را كه تا آن زمان در بابل تحت نظر بودند، آزاد كرد و عزراى معروف كه از مقربين درگاهش بود.

امير بر اسرائيليان كرد و اجازه داد تا براى آنان كتاب تورات را بنويسد و هيكل را بر ايشان تجديدبنا كند و ايشان را به مرامى كه داشتند برگرداند و عزرا در سال چهارصد و پنجاه و هفت قبل از ميلاد مسيح، بنى‌اسرائيل را به بيت المقدس برگردانيد و سپس كتب عهد عتيق را برايشان جمع نموده و تصحيح كرد و اين همان توراتى است كه تا به امروز در دست يهود دائر است، (اين سرگذشت از (كتاب قاموس كتاب مقدس) تاليف مستر هاكس آمريكائى همدانى و ماخذ ديگرى از تواريخ گرفته شده).

با این حساب توراتى كه امروز در بين يهود دائر است سندش به زمان حضرت موسى عليه‌السلام متصل نمى‌شود و در مدت پنجاه سال سند آن قطع شده و تنها به يك نفر منتهى مى‌شود و او عزرا است كه اولاً شخصيتش براى ما مجهول است و ثانيا نمى‌دانيم كيفيت اطلاعش و دقت و تعمقش چگونه بوده و ثالثا نمى‌دانيم تا چه اندازه در نقل آن امين بوده و رابعا آنچه به نام اسفار تورات جمع آورده از كجا گرفته و خامسا در تصحيح غلط‌هاى آن به چه مستندى استناد جسته است.

مطالب غیرمعقول تورات: (قاموس قرآن، ج 1، ذیل واژه تورات، ص 295)

محتويات پنج سفر تورات مطالبى است كه از اغلب آن‌ها در قرآن مجيد ذكر و يا به آن‌ها اشاره شده است ولى يك قسمت مطالبى دارد غيرمعقول كه ساحت خدا و پيامبران از آن به دور است و مطالب ديگرى كه صريح است بعد از موسى نوشته شده است و قضاياى ديگرش مخلوط و آميخته با غلاطى است كه قرآن مجيد تصديق نمي‌كند.

مثلا در باب سوم از سفر پيدايش آيه هشتم: راه رفتن خدا در بهشت ذكر شده كه آدم و زنش خود را از وى پنهان كردند. حال آن كه خداوند جسم نيست . «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ ءٌ» و در سفر خروج باب 32 ساختن گوساله را بهارون نسبت داده كه او بود پس از تأخير موسى گوساله را ساخت و مردم را به عبادت آن دعوت كردند و در كنار آن قربانگاهى ساختند.

با آن كه سازنده گوساله سامرى است و سبب اين فتنه او بود و هارون پيامبر خدا و جانشين موسى در آن روز بود. با آن كه در باب 28 و 40 همان سفر، خدا هارون را تمجيد كرده و درباره او به موسى سفارش مي‌كند.

در باب سى و دوم از سفر پيدايش آيه 24 به بعد مي‌گويد كه خدا با يعقوب كشتى گرفت و نتوانست بر يعقوب غلبه كند و گفت: اى يعقوب مرا رها كن. (العياذ باللّه) در باب نوزدهم سفر پيدايش آيه 30 تا 38 مي‌گويد كه: دختران لوط به او شراب نوشانيدند و با او همبستر و هر دو حامله شدند و هر يك پسرى زائيد. (نعوذ باللّه) در باب 18 سفر پيدايش بند 1 به بعد خدا با دو نفر نزد ابراهيم ميايند و ابراهيم مي‌خواهد پاى خدا را بشويد بالاخره خوراك مي‌آورد و خدا با آن دو رفيق خود خوراك مي‌خورند. (معاذ اللّه)

در كتاب دوم سموئيل باب يازدهم مي‌نويسد: كه داود زن اوريا را از پشت بام ديد كه غسل مي‌كند، داود كسانى فرستاد زن را گرفته و آوردند. داود بلافاصله با او همبستر شد و زن حامله گرديد و حمل خود را به داود اطلاع داد. در باب دوازدهم همان كتاب نوشته: ناتان فرستاده خدا پيش داود آمد و از اين كار انتقاد كرد و گفت: خدا مي‌گويد به عوض كاري كه درباره زن اوريا كرده اى زنان تو را گرفته پيش چشم تو به همسايه ات خواهم داد و او در نظر اين آفتاب با زنان تو خواهد خوابيد. تو در پنهانى زنا كردى اما من اين كار را پيش تمام اسرائيل خواهم نمود (معاذ اللّه) افسانه هاى ديگرى نيز دارد كه شمردن آن‌ها وقت زياد مي‌خواهد.

خلاصه:

از اين گونه مطالب غيرمعقول در اسفار پنجگانه و غيره زياد است و مي‌شود در اين باره به كتاب «الرحلة» تأليف مرحوم بلاغى رجوع نمود.

ايضا در سفر تثنيه باب سى و چهارم وفات موسى نقل شده است و گويد: موسى در آنجا مرد و در آنجا دفن گرديد و احدى تا حال قبر او را نشناخته و وقت مرگ صد و بيست سال داشت و بنى اسرائيل براى او سى روز ماتم گرفتند. پيداست كه اين مطالب بعد از موسى نوشته شده و نمي‌تواند از تورات اصلى باشد و در آيه 10 همان باب هست: پيامبرى مثل موسى تا به حال در بنى‌اسرائيل برنخاسته كه خدا او را روبرو شناخته باشد.

مسلم است كه اين سخن بعد از فوت موسى است و از تورات وحى شده نيست. از اين قبيل مطالب در تورات بسيار است و همه حكايت دارند كه اسفار پنجگانه بعد از حضرت موسى علیه‌السلام نوشته شده است.

در الميزان ج 3، ص 339 گويد: در فتنه بخت نصر و لشکركشى او به فلسطين تورات موسى از بين رفت، بعدها كه كوروش پادشاه ايران بنى‌اسرائيل را از اسارت نجات داد و مجاز كرد كه از بابل به فلسطين برگردند و معبد خود را بنا كنند، مردى بنام عزير كه هويتش مجهول است به جمع تورات همت گذاشت و اسفار پنجگانه را نوشت وگرنه تورات اصلى در آن روز از بين رفته بود ولى به هر تقدير مقدارى از تورات اصلى در ميان آنها گنجانده شد، لابدّ بعضى از الواح آن را يافته و يا از اين و آن آموخته بود.

مستر هاكس امريكائى در قاموس كتاب مقدس زير لغت عزّ را مي‌نويسد: او كاهن و هادى معروف عبرانيان و كاتب ماهر شريعت و شخصى عالم و قادر و امينى بود... او از اردشير دراز دست امداد و اعانت هاى لازم را گرفت و 457 قبل از مسيح - به سركردگى جماعت بزرگى از اسيران به اورشليم برگشت و عموما معتقداند.

تمامى كتب عهد عتيق را كه حال قانون ما مي‌باشد، جمع‌آورى و تصحيح فرمود. اين است اقرار مستر هاكس كه در تأليف كتابش مدت‌ها زحمت كشيده است و قول وى در اين باره براى ما سند است و در مقدمه همان كتاب گويد: كتاب مقدس (تورات فعلى) توسط 39 نفر در مدت هزار و پانصد سال تأليف گشته است.

در فرهنگ قصص قرآن تأليف آقاى صدرالدين بلاغى بحث جامعى در اين باره آمده و ضمنا مي‌نويسد: سرانجام اين نتيجه قطعى بدست آمد كه تورات كنونى تأليف شخص معينى نيست و اسفار قانونى آن در تاريخ‌ها و زمان‌هاى مختلف نوشته شده و تاريخ تأليف سفر خروج قرن نهم و تاريخ تأليف سفر تثنيه قرن هشتم و هفتم قبل از ميلاد است و سفر احبار پس از سال 516 قبل از ميلاد نوشته شده... از اين سخن برمي‌آيد كه حتى اسفار خمسه را هم عزرا ننوشته است.

منابع

  • على‌اكبر قرشى بنايى، قاموس قرآن، دارالكتب الاسلامية - تهران، چاپ: ششم، 1412 ق.
  • ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی، اسلامیه، 1386 ش.
  • [ دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل تورات، اسماعیل باغستانی]، تاریخ بازیابی: 18 تیر 1391
  • محمدحسین طباطبائی، المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسين حوزه علميه قم، قم، 1374 ش.