تربیت دینی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
دين كهنترين و نافذترين نهاد اجتماعي بشر است و تحقيقات ارتباط تنگاتنگ دين را با تعليم و تربيت نشان مي دهد. بر اساس بينش اسلامي هر انساني از هنگام تولد با فطرت الهي و گرايش به خداشناسي قدم به عرصه زندگي مي گذارد. ساختار وجودي انسان به گونه اي است که او را به سوي خدا هدايت مي کند و در اين ميان تفاوتي بين مسلمان و غيرمسلمان وجود ندارد بلکه همه انسانها در آغاز زندگي از استعدادهاي خاصي براي حقيقت جويي و نيل به کمال بهره مندند.
+
[[دین|دین]] کهنترین و نافذترین نهاد اجتماعی [[انسان|بشر]] بوده که ارتباط تنگاتنگ آن با تعلیم و تربیت روشن است. بر اساس بینش [[اسلام|اسلامی]] هر انسانی از هنگام تولد با [[فطرت]] الهی و گرایش به خداشناسی قدم به عرصه زندگی می گذارد. تربیت دینی شامل آموزش باورهای اسلامی و اصول اعتقادی به ویژه [[توحید]]، [[معاد]] و [[نبوت]] و دوستی [[اهل بیت]] علیهم السلام و واجباتی مانند [[نماز]] می شود که در ذیل به برخی اشاره می شود.
  
انسان بايد در اين بعد تکامل پيدا کند زيرا انسان يک موجود مادي محدود و در يک مکانيزم تکنيکي پيکر و تن نيست.
+
==توحید==
  
مهمترين منبع دروني تربيت ديني كه گنجينه همه معارف و فضائل محسوب مي شود، [[فطرت]] است. در واقع قانون تربيت و ذخيره مهم دين خواهي و معنويت گرايي در جوهره آدمي به وديعه نهاده شده است و تربيت ديني فرزند به معناي استخراج و شكوفايي سرمايه هاي دروني و فطري اوست. پرورش حس ديني زمينه ي ايجاد نگرشي معناجويانه به زندگي را در فرزند فراهم مي كند.  
+
در منابع دینی، شواهد بسیاری گواهی می دهد که محور دعوت [[پیامبران]] الهی در طول تاریخ [[توحید]] بوده است و همه تعالیم آن به همین اصل اساسی برمی گردد ([[سوره هود]]/ ۶۰ و ۲۶) و ([[سوره انبیاء]]/ ۲۵)؛ در این آیات هدف بعثت انبیا که دعوت به توحید بود، بیان شده است.
  
خانواده به عنوان اولين منبع تربيت ديني نقش تعيين كننده اي در توجه و پرورش استعدادهاي فطري جهت تکامل و رشد دارد. به همين دليل خانواده در تكوين ساختار اعتقادي انسان به وي‍ژه در دوران كودكي بسيار مؤثر است. البته تربيت ديني يك فرايند دروني است كه محيط و عوامل بيروني زمينه ساز ظهور آن هستند. اما جهت گيري مثبت و يا منفي آن رابطه مستقيمي با ساختار تربيتي خانواده دارد.
+
در توصیه های که [[لقمان]] به فرزندش می کند، [[حکمت]] لقمان ایجاب می ‌کند که قبل از هر چیز به سراغ اساسى‌ترین مساله عقیدتى برود و آن مساله "توحید" است، هر حرکت تخریبى و ضدالهى از [[شرک]] سرچشمه مى‌گیرد، از دنیاپرستى، مقام پرستى، هواپرستى و مانند آن که هر کدام شاخه‌اى از شرک محسوب مى‌ شود.<ref>مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج۱۷، ص۳۹؛ طبرسی، ۱۳۷۲، ج۸، ص۴۹۵.</ref>
  
تربيت ديني شامل آموزش باورهاي اسلامي شامل اصول اعتقادي به ويژه [[توحيد]]، [[معاد]] و [[نبوت]] و دوستي اهل بيت علیهم السلام و واجباتي مانند [[نماز]] مي شود که در ذيل به برخي اشاره مي شود.
+
{{متن قرآن|«وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یعِظُهُ یا بُنَی لَا تُشْرِک بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»}}؛<ref>[[سوره لقمان]]/ ۱۳.</ref> و [یاد کن‌] هنگامى را که لقمان به پسر خویش - در حالى که او را اندرز مى‌داد - گفت: «اى پسرک من، به خدا شرک میاور که به راستى شرک ستمى بزرگ است.
  
==توحيد==
+
[[علامه طباطبایى|علامه طباطبایی]] ذیل این آیه می فرماید: عظمت هر عملى به عظمت اثر آن است و عظمت [[معصیت]] به عظمت کسى است که نافرمانى‌اش مى‌شود، چون که مؤاخذه عظیم نیز عظیم است، بنابراین بزرگترین گناهان و نافرمانى‌ها نافرمانى خدا است، چون عظمت کبریایى همه از او است و فوق هر عظمت و کبریایى است، چون خدایى است بى شریک و بزرگترین نافرمانی هاى او این است که برایش شریک قائل شوى.
  
در منابع ديني، شواهد بسياري گواهي مي دهد كه محور دعوت [[پيامبران]] الهي در طول تاريخ توحيد بوده است و همه تعاليم آن به همين اصل اساسي برمي گردد. ([[سوره هود]]/ 25 و 26 ) (سوره هود/ 60) و ([[سوره انبياء]]/ 25) در اين آيات هدف بعثت انبيا که دعوت به توحيد بود، بيان شده است.
+
{{متن قرآن|«إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»}}؛ در این جمله عظمت شرک را مقید به قیدى با مقایسه با سایر گناهان نکرد تا بفهماند که عظمت ظلم شرک آنقدر است که با هیچ گناه دیگرى قابل قیاس نیست.<ref>طباطبایی، ۱۳۷۴، ج۱۹، ص۳۲۲.</ref>{{متن قرآن|«وَ وَصَّى بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‌ لَکمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»}}؛<ref>[[سوره بقره]]/ ۱۳۲.</ref> و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان [آیین‌] سفارش کردند [و هر دو در وصیتشان چنین گفتند:] «اى پسران من، خداوند براى شما این دین را برگزید پس البته نباید جز مسلمان بمیرید.
  
در توصيه هاي كه لقمان به فرزندش مي کند حكمت لقمان ايجاب مي ‌كند كه قبل از هر چيز به سراغ اساسى‌ترين مساله عقيدتى برود و آن مساله "توحيد" است، هر حركت تخريبى و ضدالهى از شرك سرچشمه مى‌گيرد، از دنياپرستى، مقام پرستى، هواپرستى و مانند آن كه هر كدام شاخه‌اى از شرك محسوب مى‌ شود.<ref>مكارم شيرازي، 1374، ج17، ص39؛ طبرسي، 1372، ج8، ص495.</ref>
+
این آیه شریفه به انسان مى‌آموزد که پدر مسئولیت دارد: فرزند خود را تربیت و به دین و آئین حق راهنمائى کند.<ref>شبر، ۱۴۱۲ق، ج‌۱، ص ۲۰۹، قرائتی ۱۳۸۳، ج‌۱، ص ۲۰۸؛ مترجمان، ۱۳۶۰، ج۲، ص۲۰۶.</ref>
  
{{متن قرآن|«وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ»}}؛<ref>[[سوره لقمان]]/ 13.</ref> و [ياد كن‌] هنگامى را كه لقمان به پسر خويش - در حالى كه وى او را اندرز مى‌داد - گفت: «اى پسرك من، به خدا شرك مياور كه به راستى شرك ستمى بزرگ است.
+
پیامبران که هدف اصلی آنان تربیت انسان، نزدیک شدن به سرچشمه ی کمالات و خوبی ها و در یک کلام، خداگونه شدن بوده است، سرلوحه دعوت تمام آنان دعوت به [[توحید]] بوده است. آنها در آغاز دعوت خود همواره مخاطبان خویش را به توحید و نفی [[شرک]] فرا می خواندند. چرا که با پذیرش توحید، راه دستیابی به کلیه ی فضایل و مکارم اخلاقی بر روی انسانها گشوده می شود و در واقع هیچ اصلاحی در جوامع بشری بدون این دعوت میسر نیست. در نتیجه والدین نیز باید با پرورش روح بندگی و ایمان به خداوند و نفی هرگونه شرک، زمینه رسیدن فرزندان به هدف نهایی تربیت که [[قرب الهی|قرب الهی]] است، فراهم آورند. چرا که توحید به مفهوم آزادگى همه انسانها از قید اسارت و عبودیت غیرخدا مى‌باشد و بر این اساس به انسان کرامت و ارزشى مى‌بخشد و گوهر انسانیت وى را بسیار ارزنده‌تر از آن مى‌داند که اسیر و مقهور و ذلیل هر کس و هر قدرتى به جز خداوند باشد.
  
علامه طباطبايي ذيل اين آيه مي فرمايد: عظمت هر عملى به عظمت اثر آن است و عظمت معصيت به عظمت كسى است كه نافرمانى‌اش مى‌شود، چون كه مؤاخذه عظيم نيز عظيم است، بنابراين بزرگترين گناهان و نافرمانى‌ها نافرمانى خدا است، چون عظمت كبريايى همه از او است و فوق هر عظمت و كبريايى است، چون خدايى است بى شريك و بزرگترين نافرماني هاى او اين است كه برايش شريك قائل شوى.
+
==معاد==
 +
 
 +
بعد از توحید که اساسی ترین مسئله در تعلیمات انبیا است، مسئله [[معاد]] و باور به آن و آثار تربیتی و تأثیر عمیق و گسترده آن در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها بسیار نقش آفرین و حایز اهمیت است.
 +
اساساً پیامبران الهی اصول دعوت خود را بر پایه ی مهم «ایمان به خدا» و «ایمان به مبدأ» که هر دو در تربیت و اصلاح انسان فوق العاده مؤثر است بنا نهاده اند.
 +
ایمان به معاد، ریشه یأس‌ها و نومیدی‌ها را که آفت جان انسان‌هاست می‌سوزاند و انسان را امیدوار می‌سازد که هیچ یک از اعمال نیک او از صفحه هستی پاک نمی‌شود و مصائب و ناکامی‌هایش در این دنیا هیچ کدام بی‌پاسخ نخواهد ماند.
 +
 +
ازسوی دیگر، یادآوری آن دادگاهی که [[عدالت]] محض بر آن حکمفرماست و صالح و طالح و ابرار و اشرار در آن به یک چشم نگریسته نمی‌شوند، و هر کس را به مقتضای اعمالش [[ثواب]] یا عقاب می‌کنند، برای مؤمنان، آرامش خاطر و بهجتی وصف ناشدنی به ارمغان می‌آورد و آینده روشنی را به آنها نوید می‌دهد.
 +
 +
دومین اندرز لقمان به فرزندش در باره حساب اعمال و معاد است.
 +
{{متن قرآن|«یا بُنَی إِنَّها إِنْ تَک مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیر»}}<ref> سوره لقمان/۱۶ </ref>.
 +
«اى پسرک من، اگر [عملِ تو] هموزن دانه خَردلى و در تخته‌سنگى یا در آسمانها یا در زمین باشد، خدا آن را مى‌آورد، که خدا بس دقیق و آگاه است.
 +
 +
[[امام علی علیه السلام|امام علی]](ع) در نامه ۳۱ [[نهج البلاغة|نهج البلاغه]] به [[امام حسن علیه السلام|امام حسن]](ع) در این باره می فرماید:
 +
«وَاعلَم أنَّ أمامک طَریقاً ذَا مسافَة بَعِیده وَ مشقه شدیده»<ref> رضی، ۱۳۸۶، ص۳۷۵. </ref>
 +
بدان که راهی دراز و رنجی توانفرسا در پیش داری. در این سفر سهمگین از دو چیز بی نیاز نیستی؛ نخست جستجوی بهترین و نزدیک ترین راه و دیگر ره توشه ای که سبکبار به منزل برسی. پس بیش از توان بر مدار که سنگینیش زمین گیرت کند.
 +
 +
اعتقاد به معاد و رستاخیز یکی از نافذترین باورها در جهت دادن به رفتار آدمی و تربیت و اصلاح او ست. چنانکه اعتقاد به معاد دید و بینش انسان را نسبت به عالم هستی وسعت می بخشد و همت او را بلند می گرداند که بخواهد به تعلقات مادی و دنیوی خشنود شود و به دنیا طلبی که یکی از موانع کسب کرامت انسانی است روی آورد. از منظر [[اسلام]] دنیا سرای امتحان و آزمایش است و صحنه اعمال و رفتار ما است نه حسابرسی نهایی و [[قیامت|قیامت]] جایگاه حسابرسی نهایی است. در نتیجه انسان با اعتقاد به معاد، از دنیا و هر چیز که انسان را به فرومایگی بکشاند دوری می کند. در این صورت انسان می تواند به صفت کریم متخلق شود و به هدف نهایی تربیت نائل گردد.
 +
==نبوت==
  
{{متن قرآن|«إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ»}} - در اين جمله عظمت شرك را مقيد به قيدى با مقايسه با ساير گناهان نكرد تا بفهماند كه عظمت ظلم شرك آنقدر است كه با هيچ گناه ديگرى قابل قياس نيست.<ref>طباطبايي، 1374، ج19، ص322.</ref>
+
یکی از مهم ترین اصول اعتقادی که در تربیت انسان بسیار مؤثر است، اعتقاد بر [[نبوت]] و حقانیت [[پیامبران]] است. همانگونه که [[قرآن مجید]] در بسیاری از موارد برای تکمیل تعالیم خود از الگوهای مهمی در جهان انسانیت وجود داشته شاهد می آورد، انسان نیز برای دستیابی به مطلوب خود و قرار گرفتن در مسیر تربیت صحیح باید به دنبال الگو و نمونه ای باشد. در این میان انبیاء و انسان های برگزیده می توانند بهترین الگو و سرمشق برای تربیت باشند که انسان با محبت به آنان می تواند خود را به شکل محبوب در آورد و به آنان تأسی و اقتدا کند.  
  
{{متن قرآن|«وَ وَصَّى بِها إِبْراهِيمُ بَنِيهِ وَ يعْقُوبُ يا بَنِي إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‌ لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»}}؛<ref>[[سوره بقره]]/ 132.</ref> و ابراهيم و يعقوب، پسران خود را به همان [آيين‌] سفارش كردند [و هر دو در وصيتشان چنين گفتند:] «اى پسران من، خداوند براى شما اين دين را برگزيد پس البته نبايد جز مسلمان بميريد.
+
==محبت اهل بیت علیهم‌السلام==
 +
 +
تربیت انسان در راستای مظهریت [[اسماء الحسنی|صفات و اسما الهی]] و رسیدن به کرامت انسانی است. [[پیامبر اسلام|پیامبر]](ص) و [[اهل البیت|اهل بیت]](ع) مظهری از صفات و اسماء الهی هستند، از اینرو [[قرآن|قرآن کریم]] «اهل بیت» را به عنوان شایسته ترین الگوها برا انسان ها معرفی نموده است، تا انسان ها با پیروی از آنان به سر منزل مقصود برسند. معصومان(ع) مجرای ولایت خداوند متعال در عالم هستند و در [[احادیث]] از آنان با عنوان باب الله یاد شده است. در، موضعی است که ازآن وارد خانه می شوند و اگر کسی بخواهد وارد خانه معرفت و بندگی خدا بشود باید صرفاً  از این در وارد شود.
  
اين آيه شريفه به انسان مى‌آموزد كه پدر مسئوليت دارد: فرزند خود را تربيت و به دين و آئين حق راهنمائى كند.<ref>شبر، 1412ق، ج‌1، ص 209، قرائتي 1383، ج‌1، ص 208؛ مترجمان، 1360، ج2، ص206.</ref>
+
اگر کسی بخواهد به هدف بندگی و معرفت خداوند برسد باید از دری که خود خدا قرار داده وارد شود وگرنه به هدف خود نمی رسد. در حدیث آمده است «و لولا نحن ما عُبِد الله». زیرا راه بندگی خدا را [[ائمه اطهار|ائمه]] به خلایق یاد داده اند.
 +
پس محبت اهل بیت(ع) راهی است برای رسیدن به محبت خداوند. [[امام صادق]](ع) فرمود: «من عرف حقّنا و أحبّنا فقد أحبّ الله تبارک و تعالی»<ref> کلینی، ۱۳۶۷، ج۸، ص۱۰۲. </ref>
 +
هر کس حق ما را شناخته و ما را دوست بدارد در حقیقت خداوند تبارک و تعالی را دوست داشته است.
  
پيامبران که هدف اصلي آنان تربيت انسان، نزديک شدن به سرچشمه ي کمالات و خوبي ها و در يک کلام خداگونه شدن بوده است، سرلوحه ي دعوت تمام آنان دعوت به [[توحيد]] بوده است. آنها در آغاز دعوت خود همواره مخاطبان خويش را به [[توحيد]] و نفي شرک فرا مي خواندند. چرا که با پذيرش توحيد، راه دستيابي به کليه ي فضايل و مکارم اخلاقي بر روي انسانها گشوده ي شود و در واقع هيچ اصلاحي در جوامع بشري بدون اين دعوت ميسر نيست. در نتيجه والدين نيز بايد با پرورش روح بندگي و ايمان به خداوند و نفي هرگونه شرک، زمينه رسيدن فرزندان به هدف نهايي تربيت که قرب الهي است، فراهم آورند. چرا که توحيد به مفهوم آزادگى همه انسانها از قيد اسارت و عبوديت غيرخدا مى‌باشد و بر اين اساس به انسان كرامت و ارزشى مى‌بخشد و گوهر انسانيت وى را بسيار ارزنده‌تر از آن مى‌داند كه اسير و مقهور و ذليل هر كس و هر قدرتى به جز خداوند باشد.
+
در نتیجه انسان باید محبت به اهل‌بیت(ع) را حفظ کند زیرا خداوند انسان‌های کامل و نمونه‌های اعلای انسانیت را پرورانده و به انسان ها معرفی کرده است و دستور داده به آن نمونه‌های اعلای انسانیت [[مودت|مودّت]] بورزید و وقتی مودّت و محبّت به صحنه آمد به‌طور طبیعی تبعیت از آن‌ها به صحنه می‌آید. زیرا وقتی مودّت و محبّت به محبوبی متعالی در میان آمد، تبعیت از آن محبوب عین ادامه‌ی مودّت است.
 +
خداوند دستور داده است انسان نسبت به اهل بیت(ع) مودت بورزند. {{متن قرآن|«قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى »}}.<ref> [[سوره شوری]]/ ۲۱. </ref>
  
==معاد==
+
مودت به معنای محبت تثبیت شده در قلب است و مودت با نزدیکان پیامبر(ص) بازگشت به مسأله [[ولایت]] و قبول رهبری ائمه معصومین دارد و اجرای این دستور در واقع تداوم خط رهبری پیامبر(ص) و ادامه مساله ولایت الهی است. پذیرش ولایت ائمه(ع) و دوست داشتن آنها باعث نجات و رستگاری خواهد شد. زیرا انسان، همواره با کسی است که او را دوست دارد و به ویژه کسانی که دوستی آنها در جانشان رخنه کرده و تثبیت شده. آدمی، در قیامت نیز با کسانی محشور می شود که دوستشان دارد. بنابراین پذیرش این ولایت منجر به سعادت آدمی در دنیا و آخرت خواهد شد. قربی، [[عترت]] رسول خدا(ص) و ائمه(ع) هستند و بنابراین مودتی که اجر رسالت فرض شده چیزی ماورای خود رسالت دینی و بقا و دوام آن نیست زیرا پذیرش ولایت عترت جزء، مهمی از این رسالت است از همین رو [[آیه]] و [[تفسیر]] آن منافاتی با آیاتی که طلب اجر رسالت، از مردم را نفی می کنند، منافات ندارد.<ref> طباطبائی، ۱۳۷۵، ج۱۸، ص ۴۶؛ مکارم شیرازی، ۱۴۲۱ق، ج۱۵، ص ۵۰۸. </ref>
  
بعد از توحيد که اساسي ترين مسئله در تعليمات انبيا است، مسئله معاد و باور آن و آثار تربيتي و تأثير عميق و گسترده آن در زندگي فردي و اجتماعي انسان ها بسيار نقش آفرين و حايز اهميت است.
+
در آیه ۸۲ [[سوره طه]] آمده است: {{متن قرآن|«وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‌»}}. آیات قبل از این آیه به گوساله پرست شدن قوم [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی]](ع) اشاره دارد. [[علامه طباطبایى|علامه طباطبایی]] ذیل این آیه می نویسد: [[بنى اسرائیل]] با اینکه به خداى سبحان ایمان داشتند و رسالت موسى و [[حضرت هارون علیه السلام|هارون]](ع) را تصدیق کرده بودند، ولى در باره [[ولایت]] آن دو بزرگوار یا متوقف بوده‌اند و از آن دو تبعیت کامل نداشتند. بدان جهت بوده که قید "ثُمَّ اهْتَدى‌" را بر ایمان به خدا و عمل صالح اضافه‌ اضافه کرده است.
اساساً پيامبران الهي اصول دعوت خود را بر پايه ي مهم «ايمان به خدا» و «ايمان به مبدأ»که هر دو در تربيت و اصلاح انسان فوق العاده مؤثر است بنا نهاده اند.
+
در این آیه قید و شرطى که ایمان به خدا و عمل صالح را در تأثیر و قبولش نزد خدا مقید و مشروط کند دیده نمی شود مگر همین قید که شخص، به رسول هم ایمان داشته باشد، به این معنا که تسلیم رسول باشد و او را در هر کار و امرى چه بزرگ و چه کوچک اطاعت کند و دین خود را از او بگیرد، و راهى را که او پیش پایش گذاشته سیر نماید، و بدون هیچ استبداد او را پیروى کند، پس معلوم می شود که مراد از "اهتداء" در آیه شریفه همان شرطى است که سایر آیات قرآنى نیز بدان راهنمایى فرموده و آن عبارت است از پیروى پیغمبر در امر دین و دنیا، و به عبارت دیگر اهتداء به ولایت رسول خدا(ص) است.<ref> طباطبایى، ۱۳۷۴، ج ۱۴، ص ۲۶۵. </ref>
ايمان به معاد، ريشه يأس‌ها و نوميدي‌ها را که آفت جان انسان‌هاست مي‌سوزاند و انسان را اميدوار مي‌سازد که هيچ يک از اعمال نيک او از صفحه هستي پاک نمي‌شود و مصائب و ناکامي‌هايش در اين دنيا هيچ کدام بي‌پاسخ نخواهد ماند.
 
ازسوي ديگر يادآوري آن دادگاهي که عدالت محض بر آن حکمفرماست و صالح و طالح و ابرار و اشرار در آن به يک چشم نگريسته نمي‌شوند، و هر کس را به مقتضاي اعمالش ثواب يا عقاب مي‌کنند، براي مؤمنان، آرامش خاطر و بهجتي وصف ناشدني به ارمغان مي‌آورد و آينده روشني را به آنها نويد مي‌دهد.
 
دومين اندرز لقمان به فرزندش در باره حساب اعمال و معاد است.
 
{{متن قرآن|«يا بُنَي إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّماواتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِير»}}<ref> (لقمان/16) </ref>.
 
«اى پسرك من، اگر [عملِ تو] هموزن دانه خَردلى و در تخته‌سنگى يا در آسمانها يا در زمين باشد، خدا آن را مى‌آورد، كه خدا بس دقيق و آگاه است.
 
امام علي(ع) در نامه 31 به امام حسن(ع) در اين باره مي فرمايد :
 
«وَاعلَم أنَّ أمامك طَريقاً ذَا مسافَة بَعِيده وَ مشقه شديده»<ref> (رضي،1386،ص375). </ref>
 
بدان كه راهي دراز و رنجي توانفرسا در پيش داري در اين سفر سهمگين از دو چيز بي نياز هستي نخست جستجوي بهترين و نزديك ترين راه و ديگر ره توشه يي كه سبكبار به منزل برسي پس بيش از توان بر مدار كه سنگينيش زمين گيرت كند.
 
اعتقاد به معاد و رستاخيز يکي از نافذترين باورها در جهت دادن به رفتار آدمي و تربيت و اصلاح او ست. چنانکه اعتقاد به معاد ديد و بينش انسان را نسبت به عالم هستي وسعت مي بخشد و همت او را بلند مي گرداند که بخواهد به تعلقات مادي و دنيوي خشنود شود و به دنيا طلبي که يکي از موانع کسب کرامت انساني است روي آورد. از منظر اسلام دنيا سراي امتحان و آزمايش است و صحنه اعمال و رفتار ما است نه حسابرسي نهايي و قيامت جايگاه حسابرسي نهايي است. در نتيجه انسان با اعتقاد به معاد، از دنيا و هر چيز که انسان را به فرومايگي بکشاند دوري مي کند در اين صورت انسان مي تواند به صفت کريم متخلق شود و به هدف نهايي تربيت نائل گردد.  
 
  
 +
[[امام باقر]](ع) فرموده اند: منظور از «اهتدى» این است که به ولایت [[اهل بیت]](ع) نائل آید. بخدا قسم، اگر مردى تمام عمر در میان رکن و [[مقام ابراهیم|مقام ابراهیم]] خدا را عبادت کند، آن گاه بمیرد و از ولایت ما دور باشد، خدا او را بر پیشانى در جهنم ساقط می کند.<ref> طبرسی، ۱۳۷۲، ج ۷، ص۳۹؛ بانو امین، ج ۸، ص ۱۹۶؛ مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج۱۳، ص۲۶۱. </ref>
  
== اعتقاد بر نبوت و دوستي پيامبر(ص)و اهل بيت(ع) ==
+
و [[پیامبر اسلام|رسول خدا]](ص) فرمود: «أساس الاسلام حبّی و حبّ أهل بیتی»<ref> متقی، ۱۴۰۹ق، ج ۱۲، ص ۱۰۵ </ref> اساس [[اسلام]]، دوستی من و اهل بیت من است.
 +
رسول خدا(ص) در این باره فرموده است:
 +
«اَدِّبُوا اَوْلادَکُمْ عَلی ثَلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبِیکُمْ وَ حُبِّ اَهْلِ بَیتِهِ وَ قَراءَةِ الْقرآن.»
 +
فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان(ص)، دوستی اهل بیت وی و تلاوت قرآن.<ref> محمدی ری شهری، حکمت نامه کودک، ۱۳۸۵، ص ۱۴۰</ref>
  
يکي از مهم ترين اصول اعتقادي که در تربيت انسان بسيار مؤثر است اعتقاد بر نبوت و حقانيت پيامبران است. همانگونه که قرآن مجيد در بسياري از موارد براي تکميل تعاليم خود از الگوهاي مهمي در جهان انسانيت وجود داشته شاهد مي آورد، انسان نيز براي دستيابي به مطلوب خود و قرار گرفتن در مسير تربيت صحيح بايد به دنبال الگو و نمونه اي باشد. در اين ميان انبياء و انسان هاي برگزيده مي توانند بهترين الگو و سرمشق براي تربيت باشند که انسان با محبت به آنان مي تواند خود را به شکل محبوب در آورد. و به آنان تأسي و اقتدا کند.
+
قرآن در پاسخ به این سوال که چرا نبی اکرم(ص) دوستی و محبت عترت خود را به عنوان پاداش رسالت از مردم خواست جواب می دهد:{{متن قرآن|«قُلْ مَا سَأَلْتُکم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکمْ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلىَ اللَّهِ وَ هُوَ عَلىَ‌ کلُ‌ِّ شىَ‌ْءٍ شهَِید»}}<ref> [[سوره سبا]]/ ۴۷. </ref>
رسول خدا(ص) در اين باره فرموده است:
+
بگو مزدی را که درخواست کردم چیزی است که سودش عاید شما است، مزد من جز بر خدا نیست. یعنی آنچه به عنوان مزد خواستم، عاید شما می گردد و این دوستی و محبت اولیاء، همچون اکسیر، تحول آفرین، رشد دهنده است.
«اَدِّبُوا اَوْلادَکُمْ عَلي ثَلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبِيکُمْ وَ حُبِّ اَهْلِ بَيتِهِ وَ قَراءَةِ الْقرآن.»
 
فرزندان خود را بر سه خصلت تربيت کنيد: دوستي پيامبرتان(ص)، دوستي اهل بيت(ع) وي و تلاوت قرآن(<ref> محمدي ري شهري،حکمت نامه کودک 1385،ص 140).
 
</ref>
 
  
==  محبت اهل بيت(ع) ==
+
از آنجایی که هدف دین اسلام و ارسال پیامبران تربیت بشریت بوده است، کوتاه ترین و بهترین راه برای تربیت و رسیدن به سعادت محبت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. زیرا این محبت باعث می شود محب به محبوب خود تأسی پیدا کند و خود را هماهنگ و شبیه آنان می سازد و در نتیجه بین آن دو مشاکلت و مشابهت به وجود می آید. از آنجایی که پیامبر و اهل بیت(ع) مظهری از صفات و اسما الهی هستند، در نتیجه این محبت و به تبع این مشابهت زمینه برای تربیت صحیح و رسیدن به [[قرب الهی|قرب الهی]] برای انسان فراهم می شود.
 
همانطور که گفته شد تربيت انسان در راستاي مظهريت صفات و اسماء الهي و رسيدن به کرامت انساني است.پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) مظهر ي از صفات و اسماء الهي هستند از اينرو قرآن کريم « اهل بيت(ع) » را به عنوان شايسته ترين الگوها برا انسان ها معرفي نموده است. تا انسان ها با پيروي از آنان به سر منزل مقصود برسند.معصومان(ع) مجراي ولايت خداوند متعال در عالم هستند و در احاديث  از آنان با عنوان باب الله ياد شده است. در، موضعي است که ازآن وارد خانه مي شوند و اگر کسي بخواهد وارد خانه معرفت و بندگي خدا بشود بايد صرفاً  از اين در وارد شود.
 
اگر کسي بخواهد به هدف بندگي و معرفت خداوند برسد بايد از دري که خود خدا قرار داده وارد شود وگرنه به هدف خود نمي رسد. در حديث آمده است «و لو لا نحن ما عُبد الله». زيرا راه بندگي خدا را ائمه به خلايق ياد داده اند حتي ملائکه نيز درس توحيد و تنزيه را از اهل بيت(ع) آموخته اند.
 
پس محبت اهل بيت(ع) راهي است براي رسيدن به محبت خداوند.امام صادق(ع) فرمود: « من عرف حقّنا و أحبّنا فقد أحبّ فقد احبّ الله تبارك و تعالي»<ref> (كليني، 1367،ج8، ص102). </ref>
 
هر كس حق ما را شناخته و ما را دوست بدارد در حقيقت خداوند تبارك و تعالي را دوست داشته است.
 
در نتيجه انسان بايد محبت به اهل‌بيت(ع) را حفظ کند زيرا خداوند انسان‌هاي کامل و نمونه‌هاي اعلاي انسانيت را پرورانده و به انسان ها معرفي کرده است  و دستور داده به آن نمونه‌هاي اعلاي انسانيت مودّت بورزيد و وقتي مودّت و محبّت به صحنه آمد به‌طور طبيعي تبعيت از آن‌ها به صحنه مي‌آيد. زيرا وقتي مودّت و محبّت به محبوبي متعالي در ميان آمد تبعيت از آن محبوب عين ادامه‌ي مودّت است.
 
خداوند دستور داده است انسان نسبت به اهل بيت(ع) مودت بورزند. {{متن قرآن|«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى »}}(شوري / 21)
 
مودت به معناي محبت تثبيت شده در قلب است و مودت با نزديکان پيامبر(ص)بازگشت به مسأله ولايت و قبول رهبري ائمه معصومين دارد و اجراي اين دستور در واقع تداوم خط رهبري پيامبر(ص)و ادامه مساله ولايت الهي است. پذيرش ولايت ائمه(ع) و دوست داشتن آنها باعث نجات و رستگاري خواهد شد. زيرا انسان، همواره با کسي است که او را دوست دارد و به ويژه کساني که دوستي آنها در جانشان رخنه کرده و تثبيت شده. آدمي، در قيامت نيز با کساني محشور مي¬شود که دوستشان دارد . بنابراين پذيرش اين ولايت منجر به سعادت آدمي در دنيا و آخرت خواهد شد. قربي، عترت رسول خدا(ص)و ائمه(ع) هستند و بنابراين مودتي که اجر رسالت فرض شده چيزي ماوراي خود رسالت ديني و بقا و دوام آن نيست زيرا پذيرش ولايت عترت جزء، مهمي از اين رسالت است از همين رو آيه و تفسير آن منافاتي با آياتي که طلب اجر رسالت، از مردم را نفي مي کنند، منافات ندارد<ref> ( طباطبائي،1375 ، ج18، ص 46؛ مکارم شيرازي، 1421ق، ج15، ص 508). </ref>
 
در آيه 82 سوره طه آمده است: « وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‌»
 
آيات قبل از اين آيه به گوساله پرست شدن قوم حضرت موسي(ع) اشاره دارد علامه طباطبايي ذيل اين آيه مي نويسد: بنى اسرائيل با اينكه به خداى سبحان ايمان داشتند و رسالت موسى و هارون(ع) را تصديق كرده بودند، ولى در باره ولايت آن دو بزرگوار يا متوقف بوده‌اند و از آن دو تبعيت کامل نداشتند. بدان جهت بوده كه قيد" ثُمَّ اهْتَدى‌" را بر ايمان به خدا و عمل صالح اضافه‌ اضافه کرده است.
 
در اين آيه قيد و شرطى كه ايمان به خدا و عمل صالح را در تأثير و قبولش نزد خدا مقيد و مشروط كند ديده نمي شود مگر همين قيد كه شخص، به رسول هم ايمان داشته باشد، به اين معنا كه تسليم رسول باشد و او را در هر كار و امرى چه بزرگ و چه كوچك اطاعت كند و دين خود را از او بگيرد، و راهى را كه او پيش پايش گذاشته سير نمايد، و بدون هيچ استبداد او را پيروى كند، پس معلوم مي شود كه مراد از" اهتداء" در آيه شريفه همان شرطى است كه ساير آيات قرآنى نيز بدان راهنمايى فرموده و آن عبارت است از پيروى پيغمبر در امر دين و دنيا، و به عبارت ديگر اهتداء به ولايت رسول خدا(ص) است<ref> (طباطبايى،1374،ج 14،ص 265). </ref>
 
امام باقر(ع) فرموده اند : منظور از «اهتدى» اين است كه به ولايت اهل بيت(ع) نائل آيد. بخدا قسم، اگر مردى تمام عمر در ميان ركن و مقام ابراهيم خدا را عبادت كند، آن گاه بميرد و از ولايت ما دور باشد، خدا او را بر پيشانى در جهنم ساقط ميكند<ref> (طبرسي، 1372، ج 7، ص39 بانو امين،ج 8،ص 196،مکارم شيرازي، 1374، ج13،ص261). </ref>
 
رسول خدا(ص) فرمود: « أساس الاسلام حبّي و حبّ أهل بيتي»<ref> (متقي، 1409ق، ج 12، ص 105) </ref>اساس اسلام، دوستي من و اهل بيت من است.
 
قرآن در پاسخ به اين سوال که چرا نبي اکرم(ص)دوستي و محبت عترت خود را به عنوان پاداش رسالت از مردم خواست جواب مي دهد:« قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلىَ اللَّهِ وَ هُوَ عَلىَ‌ كلُ‌ِّ شىَ‌ْءٍ شهَِيد»<ref> ( سبا/ 47). </ref>
 
بگو مزدي را که درخواست کردم چيزي است که سودش عايد شما است مزد من جز بر خدا نيست.يعني آنچه به عنوان مزد خواستم، عايد شما مي گردد و اين دوستي و محبت اولياءهمچون اکسير، تحول آفرين، رشد دهنده است
 
از آنجايي که هدف دين اسلام و ارسال پيامبران تربيت بشريت بوده است. کوتاه ترين و بهترين راه براي تربيت و رسيدن به سعادت محبت پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) است. زيرا اين محبت باعث مي شود محب به محبوب خود تأسي پيدا کند و خود را هماهنگ و شبيه آنان مي سازد و در نتيجه بين آن دو مشاکلت و مشابهت به وجود مي آيد.از آنجايي که پيامبر و اهل بيت(ع) مظهري از صفات و اسما الهي هستند در نتيجه اين محبت و به تبع اين مشابهت زمينه براي تربيت صحيح و رسيدن به قرب الهي براي انسان فراهم مي شود.
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 +
 
 +
==منابع==
  
== منابع ==
+
*"بررسی تطبیقی شیوه‌های تربیت فرزند در اسلام و فرزندپروری در روانشناسی"، حمیده اله یاری، دانشگاه اصفهان، صص۸۶-۸۷.  
*بررسي تطبيقي شيوه هاي«تربيت فرزند»دراسلام و«فرزند پروري»در روان شناسي،حمیده اله یاری،دانشگاه اصفهان،دکتر اعظم پرچم،صص86-87 .  تاریخ بازیابی:4 شهریور 1392.
 
  
 
[[رده:تربیت اسلامی]]
 
[[رده:تربیت اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۷

دین کهنترین و نافذترین نهاد اجتماعی بشر بوده که ارتباط تنگاتنگ آن با تعلیم و تربیت روشن است. بر اساس بینش اسلامی هر انسانی از هنگام تولد با فطرت الهی و گرایش به خداشناسی قدم به عرصه زندگی می گذارد. تربیت دینی شامل آموزش باورهای اسلامی و اصول اعتقادی به ویژه توحید، معاد و نبوت و دوستی اهل بیت علیهم السلام و واجباتی مانند نماز می شود که در ذیل به برخی اشاره می شود.

توحید

در منابع دینی، شواهد بسیاری گواهی می دهد که محور دعوت پیامبران الهی در طول تاریخ توحید بوده است و همه تعالیم آن به همین اصل اساسی برمی گردد (سوره هود/ ۶۰ و ۲۶) و (سوره انبیاء/ ۲۵)؛ در این آیات هدف بعثت انبیا که دعوت به توحید بود، بیان شده است.

در توصیه های که لقمان به فرزندش می کند، حکمت لقمان ایجاب می ‌کند که قبل از هر چیز به سراغ اساسى‌ترین مساله عقیدتى برود و آن مساله "توحید" است، هر حرکت تخریبى و ضدالهى از شرک سرچشمه مى‌گیرد، از دنیاپرستى، مقام پرستى، هواپرستى و مانند آن که هر کدام شاخه‌اى از شرک محسوب مى‌ شود.[۱]

«وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یعِظُهُ یا بُنَی لَا تُشْرِک بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»؛[۲] و [یاد کن‌] هنگامى را که لقمان به پسر خویش - در حالى که او را اندرز مى‌داد - گفت: «اى پسرک من، به خدا شرک میاور که به راستى شرک ستمى بزرگ است.

علامه طباطبایی ذیل این آیه می فرماید: عظمت هر عملى به عظمت اثر آن است و عظمت معصیت به عظمت کسى است که نافرمانى‌اش مى‌شود، چون که مؤاخذه عظیم نیز عظیم است، بنابراین بزرگترین گناهان و نافرمانى‌ها نافرمانى خدا است، چون عظمت کبریایى همه از او است و فوق هر عظمت و کبریایى است، چون خدایى است بى شریک و بزرگترین نافرمانی هاى او این است که برایش شریک قائل شوى.

«إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»؛ در این جمله عظمت شرک را مقید به قیدى با مقایسه با سایر گناهان نکرد تا بفهماند که عظمت ظلم شرک آنقدر است که با هیچ گناه دیگرى قابل قیاس نیست.[۳]«وَ وَصَّى بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‌ لَکمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»؛[۴] و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان [آیین‌] سفارش کردند [و هر دو در وصیتشان چنین گفتند:] «اى پسران من، خداوند براى شما این دین را برگزید پس البته نباید جز مسلمان بمیرید.

این آیه شریفه به انسان مى‌آموزد که پدر مسئولیت دارد: فرزند خود را تربیت و به دین و آئین حق راهنمائى کند.[۵]

پیامبران که هدف اصلی آنان تربیت انسان، نزدیک شدن به سرچشمه ی کمالات و خوبی ها و در یک کلام، خداگونه شدن بوده است، سرلوحه دعوت تمام آنان دعوت به توحید بوده است. آنها در آغاز دعوت خود همواره مخاطبان خویش را به توحید و نفی شرک فرا می خواندند. چرا که با پذیرش توحید، راه دستیابی به کلیه ی فضایل و مکارم اخلاقی بر روی انسانها گشوده می شود و در واقع هیچ اصلاحی در جوامع بشری بدون این دعوت میسر نیست. در نتیجه والدین نیز باید با پرورش روح بندگی و ایمان به خداوند و نفی هرگونه شرک، زمینه رسیدن فرزندان به هدف نهایی تربیت که قرب الهی است، فراهم آورند. چرا که توحید به مفهوم آزادگى همه انسانها از قید اسارت و عبودیت غیرخدا مى‌باشد و بر این اساس به انسان کرامت و ارزشى مى‌بخشد و گوهر انسانیت وى را بسیار ارزنده‌تر از آن مى‌داند که اسیر و مقهور و ذلیل هر کس و هر قدرتى به جز خداوند باشد.

معاد

بعد از توحید که اساسی ترین مسئله در تعلیمات انبیا است، مسئله معاد و باور به آن و آثار تربیتی و تأثیر عمیق و گسترده آن در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها بسیار نقش آفرین و حایز اهمیت است. اساساً پیامبران الهی اصول دعوت خود را بر پایه ی مهم «ایمان به خدا» و «ایمان به مبدأ» که هر دو در تربیت و اصلاح انسان فوق العاده مؤثر است بنا نهاده اند. ایمان به معاد، ریشه یأس‌ها و نومیدی‌ها را که آفت جان انسان‌هاست می‌سوزاند و انسان را امیدوار می‌سازد که هیچ یک از اعمال نیک او از صفحه هستی پاک نمی‌شود و مصائب و ناکامی‌هایش در این دنیا هیچ کدام بی‌پاسخ نخواهد ماند.

ازسوی دیگر، یادآوری آن دادگاهی که عدالت محض بر آن حکمفرماست و صالح و طالح و ابرار و اشرار در آن به یک چشم نگریسته نمی‌شوند، و هر کس را به مقتضای اعمالش ثواب یا عقاب می‌کنند، برای مؤمنان، آرامش خاطر و بهجتی وصف ناشدنی به ارمغان می‌آورد و آینده روشنی را به آنها نوید می‌دهد.

دومین اندرز لقمان به فرزندش در باره حساب اعمال و معاد است. «یا بُنَی إِنَّها إِنْ تَک مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیر»[۶]. «اى پسرک من، اگر [عملِ تو] هموزن دانه خَردلى و در تخته‌سنگى یا در آسمانها یا در زمین باشد، خدا آن را مى‌آورد، که خدا بس دقیق و آگاه است.

امام علی(ع) در نامه ۳۱ نهج البلاغه به امام حسن(ع) در این باره می فرماید: «وَاعلَم أنَّ أمامک طَریقاً ذَا مسافَة بَعِیده وَ مشقه شدیده»[۷] بدان که راهی دراز و رنجی توانفرسا در پیش داری. در این سفر سهمگین از دو چیز بی نیاز نیستی؛ نخست جستجوی بهترین و نزدیک ترین راه و دیگر ره توشه ای که سبکبار به منزل برسی. پس بیش از توان بر مدار که سنگینیش زمین گیرت کند.

اعتقاد به معاد و رستاخیز یکی از نافذترین باورها در جهت دادن به رفتار آدمی و تربیت و اصلاح او ست. چنانکه اعتقاد به معاد دید و بینش انسان را نسبت به عالم هستی وسعت می بخشد و همت او را بلند می گرداند که بخواهد به تعلقات مادی و دنیوی خشنود شود و به دنیا طلبی که یکی از موانع کسب کرامت انسانی است روی آورد. از منظر اسلام دنیا سرای امتحان و آزمایش است و صحنه اعمال و رفتار ما است نه حسابرسی نهایی و قیامت جایگاه حسابرسی نهایی است. در نتیجه انسان با اعتقاد به معاد، از دنیا و هر چیز که انسان را به فرومایگی بکشاند دوری می کند. در این صورت انسان می تواند به صفت کریم متخلق شود و به هدف نهایی تربیت نائل گردد.

نبوت

یکی از مهم ترین اصول اعتقادی که در تربیت انسان بسیار مؤثر است، اعتقاد بر نبوت و حقانیت پیامبران است. همانگونه که قرآن مجید در بسیاری از موارد برای تکمیل تعالیم خود از الگوهای مهمی در جهان انسانیت وجود داشته شاهد می آورد، انسان نیز برای دستیابی به مطلوب خود و قرار گرفتن در مسیر تربیت صحیح باید به دنبال الگو و نمونه ای باشد. در این میان انبیاء و انسان های برگزیده می توانند بهترین الگو و سرمشق برای تربیت باشند که انسان با محبت به آنان می تواند خود را به شکل محبوب در آورد و به آنان تأسی و اقتدا کند.

محبت اهل بیت علیهم‌السلام

تربیت انسان در راستای مظهریت صفات و اسما الهی و رسیدن به کرامت انسانی است. پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) مظهری از صفات و اسماء الهی هستند، از اینرو قرآن کریم «اهل بیت» را به عنوان شایسته ترین الگوها برا انسان ها معرفی نموده است، تا انسان ها با پیروی از آنان به سر منزل مقصود برسند. معصومان(ع) مجرای ولایت خداوند متعال در عالم هستند و در احادیث از آنان با عنوان باب الله یاد شده است. در، موضعی است که ازآن وارد خانه می شوند و اگر کسی بخواهد وارد خانه معرفت و بندگی خدا بشود باید صرفاً از این در وارد شود.

اگر کسی بخواهد به هدف بندگی و معرفت خداوند برسد باید از دری که خود خدا قرار داده وارد شود وگرنه به هدف خود نمی رسد. در حدیث آمده است «و لولا نحن ما عُبِد الله». زیرا راه بندگی خدا را ائمه به خلایق یاد داده اند. پس محبت اهل بیت(ع) راهی است برای رسیدن به محبت خداوند. امام صادق(ع) فرمود: «من عرف حقّنا و أحبّنا فقد أحبّ الله تبارک و تعالی»[۸] هر کس حق ما را شناخته و ما را دوست بدارد در حقیقت خداوند تبارک و تعالی را دوست داشته است.

در نتیجه انسان باید محبت به اهل‌بیت(ع) را حفظ کند زیرا خداوند انسان‌های کامل و نمونه‌های اعلای انسانیت را پرورانده و به انسان ها معرفی کرده است و دستور داده به آن نمونه‌های اعلای انسانیت مودّت بورزید و وقتی مودّت و محبّت به صحنه آمد به‌طور طبیعی تبعیت از آن‌ها به صحنه می‌آید. زیرا وقتی مودّت و محبّت به محبوبی متعالی در میان آمد، تبعیت از آن محبوب عین ادامه‌ی مودّت است. خداوند دستور داده است انسان نسبت به اهل بیت(ع) مودت بورزند. «قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى ».[۹]

مودت به معنای محبت تثبیت شده در قلب است و مودت با نزدیکان پیامبر(ص) بازگشت به مسأله ولایت و قبول رهبری ائمه معصومین دارد و اجرای این دستور در واقع تداوم خط رهبری پیامبر(ص) و ادامه مساله ولایت الهی است. پذیرش ولایت ائمه(ع) و دوست داشتن آنها باعث نجات و رستگاری خواهد شد. زیرا انسان، همواره با کسی است که او را دوست دارد و به ویژه کسانی که دوستی آنها در جانشان رخنه کرده و تثبیت شده. آدمی، در قیامت نیز با کسانی محشور می شود که دوستشان دارد. بنابراین پذیرش این ولایت منجر به سعادت آدمی در دنیا و آخرت خواهد شد. قربی، عترت رسول خدا(ص) و ائمه(ع) هستند و بنابراین مودتی که اجر رسالت فرض شده چیزی ماورای خود رسالت دینی و بقا و دوام آن نیست زیرا پذیرش ولایت عترت جزء، مهمی از این رسالت است از همین رو آیه و تفسیر آن منافاتی با آیاتی که طلب اجر رسالت، از مردم را نفی می کنند، منافات ندارد.[۱۰]

در آیه ۸۲ سوره طه آمده است: «وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‌». آیات قبل از این آیه به گوساله پرست شدن قوم حضرت موسی(ع) اشاره دارد. علامه طباطبایی ذیل این آیه می نویسد: بنى اسرائیل با اینکه به خداى سبحان ایمان داشتند و رسالت موسى و هارون(ع) را تصدیق کرده بودند، ولى در باره ولایت آن دو بزرگوار یا متوقف بوده‌اند و از آن دو تبعیت کامل نداشتند. بدان جهت بوده که قید "ثُمَّ اهْتَدى‌" را بر ایمان به خدا و عمل صالح اضافه‌ اضافه کرده است. در این آیه قید و شرطى که ایمان به خدا و عمل صالح را در تأثیر و قبولش نزد خدا مقید و مشروط کند دیده نمی شود مگر همین قید که شخص، به رسول هم ایمان داشته باشد، به این معنا که تسلیم رسول باشد و او را در هر کار و امرى چه بزرگ و چه کوچک اطاعت کند و دین خود را از او بگیرد، و راهى را که او پیش پایش گذاشته سیر نماید، و بدون هیچ استبداد او را پیروى کند، پس معلوم می شود که مراد از "اهتداء" در آیه شریفه همان شرطى است که سایر آیات قرآنى نیز بدان راهنمایى فرموده و آن عبارت است از پیروى پیغمبر در امر دین و دنیا، و به عبارت دیگر اهتداء به ولایت رسول خدا(ص) است.[۱۱]

امام باقر(ع) فرموده اند: منظور از «اهتدى» این است که به ولایت اهل بیت(ع) نائل آید. بخدا قسم، اگر مردى تمام عمر در میان رکن و مقام ابراهیم خدا را عبادت کند، آن گاه بمیرد و از ولایت ما دور باشد، خدا او را بر پیشانى در جهنم ساقط می کند.[۱۲]

و رسول خدا(ص) فرمود: «أساس الاسلام حبّی و حبّ أهل بیتی»[۱۳] اساس اسلام، دوستی من و اهل بیت من است. رسول خدا(ص) در این باره فرموده است: «اَدِّبُوا اَوْلادَکُمْ عَلی ثَلاثِ خِصالٍ: حُبِّ نَبِیکُمْ وَ حُبِّ اَهْلِ بَیتِهِ وَ قَراءَةِ الْقرآن.» فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان(ص)، دوستی اهل بیت وی و تلاوت قرآن.[۱۴]

قرآن در پاسخ به این سوال که چرا نبی اکرم(ص) دوستی و محبت عترت خود را به عنوان پاداش رسالت از مردم خواست جواب می دهد:«قُلْ مَا سَأَلْتُکم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکمْ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلىَ اللَّهِ وَ هُوَ عَلىَ‌ کلُ‌ِّ شىَ‌ْءٍ شهَِید»[۱۵] بگو مزدی را که درخواست کردم چیزی است که سودش عاید شما است، مزد من جز بر خدا نیست. یعنی آنچه به عنوان مزد خواستم، عاید شما می گردد و این دوستی و محبت اولیاء، همچون اکسیر، تحول آفرین، رشد دهنده است.

از آنجایی که هدف دین اسلام و ارسال پیامبران تربیت بشریت بوده است، کوتاه ترین و بهترین راه برای تربیت و رسیدن به سعادت محبت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. زیرا این محبت باعث می شود محب به محبوب خود تأسی پیدا کند و خود را هماهنگ و شبیه آنان می سازد و در نتیجه بین آن دو مشاکلت و مشابهت به وجود می آید. از آنجایی که پیامبر و اهل بیت(ع) مظهری از صفات و اسما الهی هستند، در نتیجه این محبت و به تبع این مشابهت زمینه برای تربیت صحیح و رسیدن به قرب الهی برای انسان فراهم می شود.

پانویس

  1. مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج۱۷، ص۳۹؛ طبرسی، ۱۳۷۲، ج۸، ص۴۹۵.
  2. سوره لقمان/ ۱۳.
  3. طباطبایی، ۱۳۷۴، ج۱۹، ص۳۲۲.
  4. سوره بقره/ ۱۳۲.
  5. شبر، ۱۴۱۲ق، ج‌۱، ص ۲۰۹، قرائتی ۱۳۸۳، ج‌۱، ص ۲۰۸؛ مترجمان، ۱۳۶۰، ج۲، ص۲۰۶.
  6. سوره لقمان/۱۶
  7. رضی، ۱۳۸۶، ص۳۷۵.
  8. کلینی، ۱۳۶۷، ج۸، ص۱۰۲.
  9. سوره شوری/ ۲۱.
  10. طباطبائی، ۱۳۷۵، ج۱۸، ص ۴۶؛ مکارم شیرازی، ۱۴۲۱ق، ج۱۵، ص ۵۰۸.
  11. طباطبایى، ۱۳۷۴، ج ۱۴، ص ۲۶۵.
  12. طبرسی، ۱۳۷۲، ج ۷، ص۳۹؛ بانو امین، ج ۸، ص ۱۹۶؛ مکارم شیرازی، ۱۳۷۴، ج۱۳، ص۲۶۱.
  13. متقی، ۱۴۰۹ق، ج ۱۲، ص ۱۰۵
  14. محمدی ری شهری، حکمت نامه کودک، ۱۳۸۵، ص ۱۴۰
  15. سوره سبا/ ۴۷.

منابع

  • "بررسی تطبیقی شیوه‌های تربیت فرزند در اسلام و فرزندپروری در روانشناسی"، حمیده اله یاری، دانشگاه اصفهان، صص۸۶-۸۷.