باطل

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۶ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۸ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ایجاد صفحه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)




منبع: دائرة المعارف قرآن كريم (جلد پنجم)


«باطل» از ريشه «ب ـ ط ـ ل» به معناى ضايع، پوچ و بى‌ محتوا، و هدر شدن است. [۱] موجود متصف به وصف «باطل»، امری است خلاف «حق» ، که فاقد ثبات و غير منطبق با طبيعت و خلقت اصلى خود می باشد.

سخن باطل نيز سخن بى‌ محتوا و غير مطابق با‌ واقع است. و از نظر جرجانى، هر آنچه از اساس نادرست است، و هر امر بى فايده و فاقد نتيجه كه تنها ظاهرى درست و نيكو دارد «باطل» است.[۲]


واژه «باطل» در برخى اشعار پيش از اسلام نيز به كار رفته كه داراى مفهوم سلبى و منفى است؛ مانند: «ألا كلّ شىء ما خلا الله باطل»؛[۳] همچنین در فلسفه اسلامى، «حق» به معناى واقعيت و وجود، و «باطل» در مقابل آن است.[۴] از نظر عرفا نيز «حق» يا وجه الله، جنبه هستى اشيا بوده و به آنها حقيقت و بقا داده است و هر چيزى جز او «باطل»، عدم و هالك است.[۵]

افزون بر دين اسلام در اديان و مكاتب ديگر نيز درباره باطل بحث شده است؛ متون دينى چون عهد عتيق و عهد جديد[۶]، پيروان خود را از پيروى باطل نهى كرده‌اند.

سوفسطايى‌ گرى در يونان قديم نيز با انكار هرگونه حق و باطل ثابتى، حق را به چيزى كه فرد آن را حق بپندارد و باطل را آنچه باطل بشمرد، دانسته‌اند. پيدايش فلسفه به وسيله‌ سقراط و شاگردانش افلاطون و ارسطو، نوعى واكنش در برابر اين جريان و تلاش براى شناخت حق و باطل به شمار مى‌رود.[۷]


واژه «باطل» در قرآن کریم

باطل و هم خانواده‌هاى آن 36 بار در قرآن به كار رفته است. بيشتر استعمال هاى اين واژه در قرآن به همراه واژه «حق» و در برابر آن است. قرآن كريم خداوند را عين حق: «فَتَعــلَى اللّهُ المَلِكُ الحَقُّ» (سوره طه/114) و منشأ حق: «اَلحَقُّ مِن رَبِّكَ» (سوره بقره/147) دانسته، و هر معبودى را جز او باطل خوانده است: «ذلِكَ بِاَنَّ اللّهَ هُوَ الحَقُّ و اَنَّ ما يَدعُونَ مِن دونِهِ هُوَ البـطِـلُ» . (سوره حج/62)

قرآن واژه باطل را در مناسبت هاى گوناگونى به كار برده است؛ در مواردى به تقابل حق و باطل به طور مطلق اشاره كرده و باطل را نابود شونده دانسته: «جاءَ الحَقُّ و زَهَقَ البـطِـلُ اِنَّ البـطِـلَ كانَ زَهوقـا» (سوره اسراء/81)، در مواردى نيز مصاديقى از اين دو مفهوم را بيان كرده است.


برخى از كاربردهاى واژه باطل در قرآن بدين قرار است:

  • حق بودن كلام الهى و راه نداشتن باطل در آن، در مقابل ادعاى كافران مبنى بر بطلان قرآن: «لا‌يَأتيهِ البـطِـلُ مِن بَينِ يَدَيهِ و لا مِن خَلفِهِ تَنزيلٌ مِن حَكيم حَميد» (سوره فصلت/41،42)؛
  • پيروى كافران از باطل در برابر پيروى اهل ايمان از حق: «ذلِكَ بِاَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا البـطِـلَ واَنَّ الَّذينَ ءامَنُوا اتَّبَعُوا الحَقّ» (سوره محمد/47،3)؛
  • شهادت دروغ و اختلاط حق و باطل: «ولا تَلبِسُوا الحَقَّ بِالبـطِـلِ وتَكتُموا الحَقَّ» (بقره/42)؛
  • باطل و بيهوده نبودن آفرينش جهان: «رَبَّنا ما خَلَقتَ هـذا باطِلاً» (سوره آل عمران/ 191)؛
  • بى‌ فايده و بى‌ نتيجه بودن اعمال و رفتار كافران براى از بين بردن حق با مجادله به باطل: «و‌ يُجادِلُ الَّذينَ كَفَروا بِالبـطِـل لِيُدحِضوا بِهِ الحَقَّ» (كهف/ 56)، «فَوَقَعَ الحَقُّ و بَطَـلَ ما كانوا يَعمَلون» (سوره اعراف/118)؛
  • منع مردم از استفاده ناروا از اموال ديگران: «لا تَأكُلوا اَمولَكُم بَينَكُم بِالبـطِـل». (سوره نساء/ 29)


اشاره به مفهوم عدم و نيستى در همه كاربردهاى واژه «باطل» مشترك است. از مجموع آيات چنين برمى‌آيد كه باطل، مفهومى اعتبارى بوده و وجود مستقلى ندارد و با نقيض خود شناخته مى‌شود. در نگاه قرآن حق اصيل و باطل بى‌ ريشه است و همواره بين اين دو نزاع و اختلاف وجود‌دارد.[۸]


ويژگيها و نشانه‌هاى «باطل»

در برخی از آیات قرآن کریم تعابیری در وصف «باطل» ملاحضه می شود که به مواردی از آن اشاره می شود:


1. بد فرجامى باطل؛

«حق» همواره اصيل است و «باطل» از هيچ گونه ثبات و استقرارى برخوردار نيست:

«اِنَّ البـاطِـلَ كانَ زَهوقـاً».(اسراء/ 81)،«و ما يُبدِئُ البـطِـلُ و ما يُعيد» (سوره سبأ/ 49)

2. درآميختگى و فرو رفتن در پوشش حق؛

اهل باطل براى جلوه دادن باطل خود آن را با حق درآميخته، لباس حق بر آن مى‌ پوشانند و در مقابل، حق را باطل جلوه مى‌دهند:

«و‌ لا‌تَلبِسُوا الحَقَّ بِالبـطِـلِ و تَكتُموا الحَقَّ و اَنتُم تَعلَمون» . (بقره/ 42)

3. پيروى نابخردان از باطل؛

قرآن بارها اهل باطل را افرادى سفيه، فاقد تعقل و فاقد ادراك می داند:

«وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّيَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّيُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ آذَانٌ لاَّيَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ». ﴿سوره منافقون/179﴾


پانویس

  1. لسان العرب، ج‌1، ص‌432، «بطل».
  2. التعريفات، ص‌19.
  3. السيرة النبويه، ج‌1، ص‌370؛ مجمع‌البحرين، ج‌1، ص‌213، «بطل»
  4. الشفاء، ص‌48.
  5. شرح اصطلاحات تصوف، ص‌236.
  6. كتاب مقدس، متى، 15: 7؛ امثال، 30: 31.
  7. مجموعه آثار، ج‌6‌، ص‌76‌ـ‌77، «اصول فلسفه و روش رئاليسم».
  8. مجموعه آثار، ج‌3، ص‌427، «حق و باطل».