منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اخلاق: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
نقش برجسته اخلاق در ادیان ابراهیمی آنچنان درخشان است که نه تنها برای دین پژوهان و فیلسوفان اخلاق، که برای همه کسانی که اندک اطلاعی از این ادیان داشته باشند، جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارد که از ابراهیم خلیل (ع) تا موسای کلیم (ع) و پیامبران بنی اسرائیل و عیسی روح الله (ع) و، بالاتر از و والاتر از همه، محمد رسول الله (صهمه پیام آوران اخلاق و مکرمتهای عالی انسانی بوده، و خود بهترین الگوها و اسوه ها را ارائه داده اند.
+
{{خوب}}
 +
'''«اخلاق»''' در اصطلاح به صفات درونی [[انسان]] گفته می‌شود که در او به صورت عادت در آمده است، به گونه‌ای که عمل مربوط به آن صفت در جایی که موقعیت آن پیش می‌آید، بدون درنگ از شخص سر بزند. علم اخلاق، در کنار اعتقادات و [[احکام شرعی|احکام]] فقهی، به‌‌منزله یکی از سه پایه اساسی معارف [[دین|دینی]] است، که با شناساندن صفات نیک و بد و اعمال درست و نادرست، راه زندگی خداپسندانه و شیوه صحیح حرکت به‌سوی کمال نهایی و ارتباط با خدای متعال را تعلیم می‌دهد. 
 +
==تعریف اخلاق==
 +
«اخلاق» جمع «خُلْق» در اصل واژه‌ای عربی و به‌معنای «سرشت و سجیه» به‌کار رفته است؛ اعم از اینکه سجیه و سرشتی نیکو و پسندیده باشد مانند جوان‌مردی و دلیری، یا زشت و ناپسند باشد مثل فرومایگی و بزدلی.<ref>فلسفه اخلاق، مصباح یزدی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رهچاپ سوم، پاییز ۱۳۹۴، ص ۱۹</ref> در لغت نامه [[دهخدا]] آمده است:
 +
اخلاق جمع «خُلق» و در لغت به معناى خوی‌هاست.<ref> لغت نامه دهخدا، دانشگاه تهران، ج ۵، ص ۱۵۲۵.</ref>
  
==واژه شناسی اخلاق==
+
اخلاق در اصطلاح دانشمندان و عالمان اخلاقی، معانی و کاربردهای متفاوتی دارد. سه معنی زیر برای اصطلاح اخلاق در نظر عالمان اخلاقی بر شمرده شده است:
 +
 +
*صفات راسخ نفسانی: صفات و هیئت‌های پایدار در [[نفس]] که موجب صدور افعالی متناسب با آنها به‌طور خودجوش و بدون نیاز به تفکر و تأمل از [[انسان]] می‌شوند.
 +
*صفات نفسانی: هر‌گونه صفت نفسانی است که موجب پیدایش کارهای خوب یا بد می‌شود؛ چه آن صفت نفسانی به‌صورت پایدار و راسخ باشد و چه به‌صورت ناپایدار، و چه از‌ روی فکر حاصل شود و یا بدون تفکر و تأمل سرزند.
 +
*فضایل اخلاقی: گاهی واژه اخلاق صرفاً در مورد اخلاق نیک و فضایل اخلاقی به‌کار می‌رود؛ مثلا وقتی گفته می‌شود «فلان کار اخلاقی است» یا «دروغ‌گویی کاری غیراخلاقی است»، و یا زمانی که گفته می‌شود «عصاره اخلاق عشق و محبت است»، منظور از اخلاق، تنها اخلاق فضیلت است.<ref>فلسفه اخلاق، مصباح یزدی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ سوم، پاییز ۱۳۹۴، ص ۱۹ تا ۲۲</ref>
  
اخلاق «جمع خُلق» و در لغت به معناى خوي‌هاست<ref> لغت نامه دهخدا، ج 5، ص 1525، دانشگاه تهران.</ref> و در اصطلاح، عبارت است از حالت نفسانى راسخ در نفس كه با پيدايش آن حالت، اعمال اخلاقى بدون زحمت و نياز به تأنّى و تأمّل سر مى زند.<ref> محجة البيضا، ج 5، ص 95، صدوق.</ref>
+
اما در کتابهایی که به علم اخلاق اختصاص دارند معمولا کاربرد نخست به عنوان تعریف اخلاق ارائه می گردد. علم اخلاق نیز که اغلب با حذف کلمه علم از ابتدای آن به طورمطلق بکار می رود، علمى است که از انواع صفات خوب و بد بحث کرده، آنها را مورد شناسایی و تعریف و تبیین قرار داده، کیفیت اکتساب صفات خوب و فضایل را و نیز چگونگی زدودن صفات رذیله را بیان کرده است.<ref>[http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa۱۲۳۱۶ فرق میان اخلاق و علم اخلاق چیست؟، اسلام کوئست]</ref> به‌تعبیر مرحوم [[ملا محمدمهدی نراقی|نراقی]]: «علم اخلاق عبارت است از دانش صفات مُهلکه و مُنجیه، و چگونگی متصف شدن و گرویدن به صفات نجات‌بخش و رها شدن از صفات هلاک‌کننده».<ref>محمد‌مهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۹ـ۱۵.</ref> بنابراین، هدف نهایی علم اخلاق این است که انسان را به کمال و سعادت حقیقی خود، یعنی [[قرب الهی|قرب الهی]] برساند.
چنانچه صاحب قاموس قرآن می نویسد:
 
خلق (بر وزن قفل و عنق) بمعنى عادت و طبع و مروّت و دين است چنانكه در قاموس و اقرب گفته {{متن قرآن|«وَ إِنَّكَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ»}}  حقّا كه تو بر خلق عظيمى استوارى <ref>قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، 7 جلد، دار الكتب الإسلامية، تهران - ايران، ششم، 1412 ه‍ ق  ، ج2 ص 292</ref>
 
  
علمى كه پيرامون صفات نفسانى بحث مى كندو نيك و بد و خير و شر را به انسان تعليم داده و راه چگونه زيستن را به او مى آموزد، «علم اخلاق» نام دارد. موضوع آن، نفس و روح انسان و هدف آن پيراستن نفس از پستي‌ها، آراستن آن به فضايل و خصلت‌هاى اخلاقى، توجه دادن به خودشناسى و در نتيجه، رساندن انسان به كمال و سعادت است.
+
==اهمیت اخلاق در اسلام==
  
از اين رو، علم اخلاق يكى از ضرورى ترين علوم براى انسان است.
+
علم اخلاق یکى از ضرورى ترین علوم براى [[انسان]] است. یکی از عوامل مهم بهره‌مندی از سعادت دنیوی و اخروی، اخلاق نیک و زدودن زشتی‌ها و آراستگی به خوبی‌هاست. پس از اعتقاد به [[خدا]] و [[پیامبر]] (صلى الله علیه وآله)، اخلاق مهم‌ترین مسئله از دیدگاه [[اسلام]] است. سستی در [[تزکیه نفس|تزکیه اخلاق]]، چه‌بسا موجب از دست رفتن اعتقادات اصلی آدمی شود. [[قرآن]] از این معنا پرده برداشته و نشان داده است که بعضی از عادت‌ها و خلق‌های ناپسند، مانع از [[ایمان]] به خدا می‌شود. پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) درباره [[مسیحیت|مسیحیان]] [[نجران]] فرمودند: «دلیل اینکه اسلام را نپذیرفتند، این نبود که حقانیت اسلام را درنیافتند، بلکه علاقه‌ای بود که به [[شراب خواری|شرب خمر]] و گوشت خوک داشتند». از اینجاست که می‌توان به ارتباط عمیق اخلاق و اعتقادات پی برد.<ref>محمدتقی مصباح یزدی، «اخلاق در قرآن» مجله معرفت، ش۱۴، ص۱۷‌ـ‌۱۸.</ref>
  
[[امام كاظم]] عليه السلام فرمود: «الْزَمُ الْعِلْمِ لَكَ مادَلَّكَ عَلى صَلاحِ قَلْبِكَ وَاظْهَرَلَكَ فَسادَهُ؛<ref> [[بحارالانوار]]، ج 78، ص 333، اسلاميه.</ref> لازمترين علم براى تو آن است كه تو را به پاكسازى دل (و تهذيب نفس) راهنمايى كرده، فساد آن را براى تو آشكار كند».
+
از‌این‌روست که علم اخلاق و مسائل و مباحث مربوط به اخلاقیات از نظر اسلام، از جمله مهم‌ترین و شریف‌ترین علوم به‌حساب می‌آید. مگر نه این است که یکی از اهداف اصلی برانگیختن پیامبران و فرستادن پیام‌های آسمانی، پرورش اخلاق و تزکیه و [[تهذیب نفس|تهذیب]] جان‌هاست: {{متن قرآن|«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَإِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ»}}.([[سوره جمعه]]، ۲)
  
 +
پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) نیز در [[حدیث]] بسیار مشهوری هدف از [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] خود را به نهایت رساندن مکارم اخلاقی بیان کرده، می‌فرماید: «إنّما بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَکارِمَ الاَْخْلاَقِ».<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۶۷، ب ۵۹، حدیث ۱۸.</ref>
  
==ضرورت اخلاق و خودسازى==
+
در حدیث دیگری از [[امام علی]] علیه السلام می خوانیم که فرمود: «لو کُنّا لا نَرجو جنّة ولا نَخشی ناراً ولا ثواباً ولا عقاباً، لکان یَنبغی لَنا أن نطالبَ بمکارمِ الاخلاق فانّها مما تدلّ علی سبیل النجاح؛ اگر ما امید و ایمانی به [[بهشت]] و ترس و وحشتی از [[دوزخ]]، و انتظار ثواب و عقابی هم نمی داشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقی برویم، چرا که آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفقیت هستند.»<ref>پیام قرآن، مکارم شیرازی، ج۲، ص ۲۲ به نقل از مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۲۸۳. </ref>
 
 
[[پيامبر اكرم]] صلی الله علیه و آله فرمود: «إِنَّ لِلَّهِ تَعالى مَلَكاً يَنْزِلُ فى  كُلِّ لَيْلَةٍ فَيُنادى : يا ابْناءَ الْعِشْرينَ جِدُّوا وَاجْتَهِدُوا؛<ref> [[مستدرك الوسائل]]، ج 12، ص 157، آل البيت.</ref> خداى متعال را فرشته اى است كه هر شب فرود آمده، ندا مى دهد: اى جوانان بيست ساله! كوشش كنيد و (براى نيل به كمال و سعادت خود) مجاهده نماييد».
 
 
 
آغاز سنين جوانى، بهار به دست آوردن فضيلت‌هاى انسانى است.
 
 
 
[[امام على]] عليه السلام در نامه خود به [[امام حسن]] مجتبى عليه السلام فرمود: «...إِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْارْضِ الْخالِيَةِ ما الْقِىَ فيها مِنْ شَىْ ءٍ قَبِلَتْهُ فَبادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ انْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ...؛<ref> [[نهج البلاغه]]، فيض الاسلام، نامه 31، ص 912.</ref> دل نوجوان، مانند زمين خالى است كه هر بذرى در آن افشانده شود، مى پذيرد. از اين رو، پيش از آنكه (عمر زيادى بر تو بگذرد و) دلت سخت گردد، به ادب و تربيت تو پرداختم...
 
 
 
در جاى ديگر به همه جوانان خداجو و آرمان‌خواه سفارش مى كند: «يامَعْشَرَالْفِتْيانِ، حَصِّنُوا اعْراضَكُمْ بِالْأَدَبِ...؛<ref> جوان، فلسفى، ج 1، ص 194، به نقل از تاريخ يعقوبى، ص 152.</ref> اى قشر جوان! آبروى خويش را با ادب حفظ كنيد...
 
 
 
  
 +
و [[امام کاظم]] علیه السلام فرمود: «الْزَمُ الْعِلْمِ لَک ما دَلَّک عَلى صَلاحِ قَلْبِک وَاظْهَرَ لَک فَسادَهُ؛<ref> بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۳۳.</ref> لازمترین علم براى تو آن است که تو را به پاکسازى دل (و تهذیب نفس) راهنمایى کرده، فساد آن را براى تو آشکار کند».
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
+
==پیوندها==
==منابع==
+
*[[منابع اخلاق اسلامی]]
نعمت‌الله یوسفیان، علی‌اصغر الهامی‌نیا؛ اخلاق اسلامى، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، جلد 1، صفحه 15-20.
+
*[[تاريخ علم اخلاق]]
 
+
*[[فلسفه اخلاق]]
قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، 7 جلد، دار الكتب الإسلامية، تهران - ايران، ششم، 1412 ه‍ ق  ، ج2 ص 292
 
 
 
 
[[رده:کلیات اخلاق]]
 
[[رده:کلیات اخلاق]]
 +
[[رده:علوم]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= متوسط
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۲

«اخلاق» در اصطلاح به صفات درونی انسان گفته می‌شود که در او به صورت عادت در آمده است، به گونه‌ای که عمل مربوط به آن صفت در جایی که موقعیت آن پیش می‌آید، بدون درنگ از شخص سر بزند. علم اخلاق، در کنار اعتقادات و احکام فقهی، به‌‌منزله یکی از سه پایه اساسی معارف دینی است، که با شناساندن صفات نیک و بد و اعمال درست و نادرست، راه زندگی خداپسندانه و شیوه صحیح حرکت به‌سوی کمال نهایی و ارتباط با خدای متعال را تعلیم می‌دهد.

تعریف اخلاق

«اخلاق» جمع «خُلْق» در اصل واژه‌ای عربی و به‌معنای «سرشت و سجیه» به‌کار رفته است؛ اعم از اینکه سجیه و سرشتی نیکو و پسندیده باشد مانند جوان‌مردی و دلیری، یا زشت و ناپسند باشد مثل فرومایگی و بزدلی.[۱] در لغت نامه دهخدا آمده است: اخلاق جمع «خُلق» و در لغت به معناى خوی‌هاست.[۲]

اخلاق در اصطلاح دانشمندان و عالمان اخلاقی، معانی و کاربردهای متفاوتی دارد. سه معنی زیر برای اصطلاح اخلاق در نظر عالمان اخلاقی بر شمرده شده است:

  • صفات راسخ نفسانی: صفات و هیئت‌های پایدار در نفس که موجب صدور افعالی متناسب با آنها به‌طور خودجوش و بدون نیاز به تفکر و تأمل از انسان می‌شوند.
  • صفات نفسانی: هر‌گونه صفت نفسانی است که موجب پیدایش کارهای خوب یا بد می‌شود؛ چه آن صفت نفسانی به‌صورت پایدار و راسخ باشد و چه به‌صورت ناپایدار، و چه از‌ روی فکر حاصل شود و یا بدون تفکر و تأمل سرزند.
  • فضایل اخلاقی: گاهی واژه اخلاق صرفاً در مورد اخلاق نیک و فضایل اخلاقی به‌کار می‌رود؛ مثلا وقتی گفته می‌شود «فلان کار اخلاقی است» یا «دروغ‌گویی کاری غیراخلاقی است»، و یا زمانی که گفته می‌شود «عصاره اخلاق عشق و محبت است»، منظور از اخلاق، تنها اخلاق فضیلت است.[۳]

اما در کتابهایی که به علم اخلاق اختصاص دارند معمولا کاربرد نخست به عنوان تعریف اخلاق ارائه می گردد. علم اخلاق نیز که اغلب با حذف کلمه علم از ابتدای آن به طورمطلق بکار می رود، علمى است که از انواع صفات خوب و بد بحث کرده، آنها را مورد شناسایی و تعریف و تبیین قرار داده، کیفیت اکتساب صفات خوب و فضایل را و نیز چگونگی زدودن صفات رذیله را بیان کرده است.[۴] به‌تعبیر مرحوم نراقی: «علم اخلاق عبارت است از دانش صفات مُهلکه و مُنجیه، و چگونگی متصف شدن و گرویدن به صفات نجات‌بخش و رها شدن از صفات هلاک‌کننده».[۵] بنابراین، هدف نهایی علم اخلاق این است که انسان را به کمال و سعادت حقیقی خود، یعنی قرب الهی برساند.

اهمیت اخلاق در اسلام

علم اخلاق یکى از ضرورى ترین علوم براى انسان است. یکی از عوامل مهم بهره‌مندی از سعادت دنیوی و اخروی، اخلاق نیک و زدودن زشتی‌ها و آراستگی به خوبی‌هاست. پس از اعتقاد به خدا و پیامبر (صلى الله علیه وآله)، اخلاق مهم‌ترین مسئله از دیدگاه اسلام است. سستی در تزکیه اخلاق، چه‌بسا موجب از دست رفتن اعتقادات اصلی آدمی شود. قرآن از این معنا پرده برداشته و نشان داده است که بعضی از عادت‌ها و خلق‌های ناپسند، مانع از ایمان به خدا می‌شود. پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) درباره مسیحیان نجران فرمودند: «دلیل اینکه اسلام را نپذیرفتند، این نبود که حقانیت اسلام را درنیافتند، بلکه علاقه‌ای بود که به شرب خمر و گوشت خوک داشتند». از اینجاست که می‌توان به ارتباط عمیق اخلاق و اعتقادات پی برد.[۶]

از‌این‌روست که علم اخلاق و مسائل و مباحث مربوط به اخلاقیات از نظر اسلام، از جمله مهم‌ترین و شریف‌ترین علوم به‌حساب می‌آید. مگر نه این است که یکی از اهداف اصلی برانگیختن پیامبران و فرستادن پیام‌های آسمانی، پرورش اخلاق و تزکیه و تهذیب جان‌هاست: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَإِن کانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ».(سوره جمعه، ۲)

پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) نیز در حدیث بسیار مشهوری هدف از بعثت خود را به نهایت رساندن مکارم اخلاقی بیان کرده، می‌فرماید: «إنّما بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَکارِمَ الاَْخْلاَقِ».[۷]

در حدیث دیگری از امام علی علیه السلام می خوانیم که فرمود: «لو کُنّا لا نَرجو جنّة ولا نَخشی ناراً ولا ثواباً ولا عقاباً، لکان یَنبغی لَنا أن نطالبَ بمکارمِ الاخلاق فانّها مما تدلّ علی سبیل النجاح؛ اگر ما امید و ایمانی به بهشت و ترس و وحشتی از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابی هم نمی داشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقی برویم، چرا که آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفقیت هستند.»[۸]

و امام کاظم علیه السلام فرمود: «الْزَمُ الْعِلْمِ لَک ما دَلَّک عَلى صَلاحِ قَلْبِک وَاظْهَرَ لَک فَسادَهُ؛[۹] لازمترین علم براى تو آن است که تو را به پاکسازى دل (و تهذیب نفس) راهنمایى کرده، فساد آن را براى تو آشکار کند».

پانویس

  1. فلسفه اخلاق، مصباح یزدی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ سوم، پاییز ۱۳۹۴، ص ۱۹
  2. لغت نامه دهخدا، دانشگاه تهران، ج ۵، ص ۱۵۲۵.
  3. فلسفه اخلاق، مصباح یزدی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ سوم، پاییز ۱۳۹۴، ص ۱۹ تا ۲۲
  4. فرق میان اخلاق و علم اخلاق چیست؟، اسلام کوئست
  5. محمد‌مهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۹ـ۱۵.
  6. محمدتقی مصباح یزدی، «اخلاق در قرآن» مجله معرفت، ش۱۴، ص۱۷‌ـ‌۱۸.
  7. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۷، ب ۵۹، حدیث ۱۸.
  8. پیام قرآن، مکارم شیرازی، ج۲، ص ۲۲ به نقل از مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۲۸۳.
  9. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۳۳.

پیوندها