منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن هندو: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
{{مدخل دائرة المعارف|[[اثر آفرینان]]}}
+
{{خوب}}
{{متوسط}}
+
'''«ابوالفرج علی بن حسین»''' معروف به '''«ابن‌هندو»''' (م، ۴۲۰ ق)، کاتب، شاعر، ادیب، طبیب و حکیم مشهور مسلمان در قرن ۵ قمری است. او علاوه [[شعر]]، در [[طب]] و [[فلسفه]] تبحر داشت و آثاری در این علوم نگاشت، از جمله: «الکلم الروحانیة من الحکم الیونانیة» و «مفتاح الطب و منهاج الطلاب».
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = علی بن حسین بن هندو
 +
|تصویر=
 +
|زادروز =
 +
|زادگاه =طبرستان
 +
|وفات =  ۴۲۰ قمری
 +
|مدفن =  طبرستان
 +
|اساتید = 
 +
|شاگردان =
 +
|آثار =  الکلم الروحانیة من الحکم الیونانیة، مفتاح الطب و منهاج الطلاب، ملتقطات من الرسالة المشوقة، مقالة فی وصف المعاد الفلسفی، فی حدود الاشیاء الطبیة، الامثال المولدة، انموذج الحکمة،...
 +
}}
  
'''«ابوالفرج علی بن حسین»''' معروف به '''«ابن‌هندو»''' (م، ۴۲۰ ق)، کاتب، شاعر، ادیب، طبیب و منجم مشهور مسلمان در قرن ۵ قمری است.
+
==زندگی‌نامه==
 
 
== زندگی‌نامه ==
 
 
زادگاه و محل نشو و نمای «ابوالفرج علی بن حسین بن هندو» ظاهراً طبرستان بوده است. [[یاقوت حموی]] دو بیت [[شعر]] از سروده‌های وی را در شکایت از اهل ری نقل کرده که می‌تواند بر اقامت او در آن شهر ـ احیاناً در کودکی یا نوجوانی ـ دلالت داشته باشد. وی در نیشابور دانشهای یونانی و متون [[فلسفه|فلسفی]] را نزد ابوالحسن وائلی یا عامری (م، ۳۸۱ ق) و سپس دانش پزشکی را نزد ابوالحسن وائلی یا عامری (م، ۳۸۱ ق) و ابن‌خمّار فرا گرفت.
 
زادگاه و محل نشو و نمای «ابوالفرج علی بن حسین بن هندو» ظاهراً طبرستان بوده است. [[یاقوت حموی]] دو بیت [[شعر]] از سروده‌های وی را در شکایت از اهل ری نقل کرده که می‌تواند بر اقامت او در آن شهر ـ احیاناً در کودکی یا نوجوانی ـ دلالت داشته باشد. وی در نیشابور دانشهای یونانی و متون [[فلسفه|فلسفی]] را نزد ابوالحسن وائلی یا عامری (م، ۳۸۱ ق) و سپس دانش پزشکی را نزد ابوالحسن وائلی یا عامری (م، ۳۸۱ ق) و ابن‌خمّار فرا گرفت.
  
سطر ۱۱: سطر ۲۰:
 
ابن‌هندو در روزگار وزارت فخرالملک ابوغالب بن خلف (۴۰۱-۴۰۷ ق) وزیر بهاءالدوله (حک‍، ‍۳۷۹-۴۰۳ ق) و سلطان‌الدوله (حک‍، ۴۰۳-۴۱۵ ق) به [[بغداد]] سفر کرد و او را ستود. وی گویا پیش از ۴۰۰ ق. به دربار فرمانروایان زیاری گرگان از جمله قابوس بن وشمگیر (حک‍، ‍۳۶۶-۴۰۲ ق) پیوسته است. وی پس از قدرت یافتن فلک المعالی منوچهر بن قابوس (حک‍، ‍۴۰۳-۴۲۳ ق)، او را به [[قصیده|قصیده‌ای]] شیوا مدح گفت، ولی منوچهر که از [[شعر]] و ادب عرب بهره‌ای نداشت، چیزی از آن اشعار در نیافت و شاعر را صله‌ای نبخشید. ابن‌هندو نیز با [[قطعه (شعر)|قطعه]] شعر دیگری او را هجو کرد و سپس از بیم جان، به نیشابور گریخت. ابوالفضل بندنیجی، شاعر معاصر وی، گوید: ابوالفرج بن هندو را در سالهای پس از ۴۱۰ ق. در جرجان (گرگان) در زُمرۀ کاتبان یافتم و در آن دیار به نکویی شعر و کثرت فضل و ادب شهره بود.
 
ابن‌هندو در روزگار وزارت فخرالملک ابوغالب بن خلف (۴۰۱-۴۰۷ ق) وزیر بهاءالدوله (حک‍، ‍۳۷۹-۴۰۳ ق) و سلطان‌الدوله (حک‍، ۴۰۳-۴۱۵ ق) به [[بغداد]] سفر کرد و او را ستود. وی گویا پیش از ۴۰۰ ق. به دربار فرمانروایان زیاری گرگان از جمله قابوس بن وشمگیر (حک‍، ‍۳۶۶-۴۰۲ ق) پیوسته است. وی پس از قدرت یافتن فلک المعالی منوچهر بن قابوس (حک‍، ‍۴۰۳-۴۲۳ ق)، او را به [[قصیده|قصیده‌ای]] شیوا مدح گفت، ولی منوچهر که از [[شعر]] و ادب عرب بهره‌ای نداشت، چیزی از آن اشعار در نیافت و شاعر را صله‌ای نبخشید. ابن‌هندو نیز با [[قطعه (شعر)|قطعه]] شعر دیگری او را هجو کرد و سپس از بیم جان، به نیشابور گریخت. ابوالفضل بندنیجی، شاعر معاصر وی، گوید: ابوالفرج بن هندو را در سالهای پس از ۴۱۰ ق. در جرجان (گرگان) در زُمرۀ کاتبان یافتم و در آن دیار به نکویی شعر و کثرت فضل و ادب شهره بود.
  
به روایت ابن‌اسفندیار هنگامی که مردم با سید ابوطالب یحیی بن حسین، امام [[زیدیه]] (۴۲۱ ق) بیعت کردند، ابن‌هندو اشعاری در این باب سرود و محلی این اشعار را نشانۀ تحولی در اندیشه‌های ابن‌هندو پنداشته است. روایت دیگری از ابن‌اسفندیار حاکی از آن است که ابوالفرج علی بن هندو در عهد شرف‌المعالی انوشیروان (پسر فلک‌المعالی) که در ۴۲۳ ق. وارث تاج و تخت شد، منشور قضای آمل را به خط بسیار خوش نوشت. بجز این چند روایت، اطلاع دیگری از ابن‌هندو در نیمۀ دوم عمر وی در دست نیست و احتمالاً همین بی‌اطلاعی موجب پیدایش اقوال متناقضی دربارۀ محل و تاریخ وفات او شده است، چندانکه هیچ تاریخ دقیقی در این باب نمی‌توان عرضه کرد. چه بسا که پس از همان سالهای ۴۱۰ و ۴۲۰ ق. که در برخی منابع، سال [[مرگ]] وی ذکر شده، وی بار دیگر به طبرستان بازگشته و جاه و مقامی یافته و چنانکه در روایت دیگری از ابن‌اسفندیار آمده، سرانجام در استراباد وفات یافته و در منزلی که ملک شخصی او بوده، به خاک سپرده شده باشد و با این ترتیب، حتی صحت تاریخ ۴۵۵ ق. نیز که در نامۀ دانشوران آمده، هرچند مأخذ آن برای ما شناخته نیست، چندان بعید نخواهد بود.  
+
به روایت ابن‌اسفندیار هنگامی که مردم با سید ابوطالب یحیی بن حسین، امام [[زیدیه]] (۴۲۱ ق) بیعت کردند، ابن‌هندو اشعاری در این باب سرود و محلی این اشعار را نشانۀ تحولی در اندیشه‌های ابن‌هندو پنداشته است. روایت دیگری از ابن‌اسفندیار حاکی از آن است که ابوالفرج علی بن هندو در عهد شرف‌المعالی انوشیروان (پسر فلک‌المعالی) که در ۴۲۳ ق. وارث تاج و تخت شد، منشور قضای آمل را به خط بسیار خوش نوشت. بجز این چند روایت، اطلاع دیگری از ابن‌هندو در نیمۀ دوم عمر وی در دست نیست و احتمالاً همین بی‌اطلاعی موجب پیدایش اقوال متناقضی دربارۀ محل و تاریخ وفات او شده است، چندانکه هیچ تاریخ دقیقی در این باب نمی‌توان عرضه کرد. چه بسا که پس از همان سالهای ۴۱۰ و ۴۲۰ ق. که در برخی منابع، سال [[مرگ]] وی ذکر شده، وی بار دیگر به طبرستان بازگشته و جاه و مقامی یافته و چنانکه در روایت دیگری از ابن‌اسفندیار آمده، سرانجام در استرآباد وفات یافته و در منزلی که ملک شخصی او بوده، به خاک سپرده شده باشد.  
  
== فعالیت‌های علمی ==
+
==فعالیت‌های علمی==
ابن‌هندو در نظم و نثر چیره‌دست بود و لطافت برخی از اشعارش ثعالبی را به ستایش واداشته و [[دیوان (شعر)|دیوان]] شعرش، باخرزی را شیفته ساخته است. از بررسی مجموع اشعاری که از ابن‌هندو در دست است، چنین برمی‌آید که وی به [[شعر]] «مناسبات» و قطعات نکته‌آمیز و حتی گاه هرزه تمایل داشته است و شاید همین امر موجب شده که [[حاجی خلیفه]] همۀ دیوان او را هزلیات بپندارد، اما شعر او بیشتر استوار، روان، دلپذیر، پندآموز و برخوردار از ابداع و ابتکار است. کردعلی حتی به سبب معانی حکمت‌آمیز، سروده‌های شاعر را به اشعار متنبّی تشبیه کرده است.  
+
در روزگار ابن‌هندو، معمول چنان بود که بیشتر دانش‌پژوهان مقدمات و مصطلحات [[طب]]، [[فلسفه]] و مانند آنها را نیز ضمن دروس عمومی فرامی‌گرفتند. ابن‌هندو نیز به همین شیوه، علم می‌اندوخت و سپس با عنایت به چندین منبع، مدخلی بر فلسفه و سپس درآمدی بر علم طب تهیه کرد که مشتمل بر مصطلحات، مبانی و رؤوس مسائل طب و فلسفه است. این کتابها، از آنجا که مختصر و ساده‌اند و به بیانی بسیار روشن و مفهوم تدوین شده‌اند و از نظم و ترتیبی شایسته بهره‌مندند، سخت مقبول افتاده‌اند و به خصوص مدخل طبی او، پیوسته مورد استفادۀ طلاب و اهل علم قرار گرفته است و حتی مورد توجه بزرگان اطبای پس از وی واقع شد و از منابع کار ایشان گردید. با اینهمه، دو اثر مذکور تنها شامل مصطلحات و مقدمات فلسفه و پزشکی است و از پژوهشهای تخصصی تقریباً بی‌بهره است. به همین جهت دشوار می‌توان ابن‌هندو را پزشک با فیلسوف نامید. اما حضور ذهنی که ابن‌هندو در این علوم داشت، پندار دانشمند بودن را در او تقویت می‌کرد، چنانکه روزی به بهانۀ انصراف یکی از مستمعان صاحب نام، از حوزۀ درس وی، [[مثنوی (قالب شعر)|مثنوی]] بلندی سروده و طی آن خویشتن را به احاطه و وقوف بر علوم و فنون مختلف ستوده است.
 +
 
 +
ابن‌هندو در نظم و نثر چیره‌دست بود و لطافت برخی از اشعارش ثعالبی را به ستایش واداشته و [[دیوان (شعر)|دیوان]] شعرش، باخرزی را شیفته ساخته است. از بررسی مجموع اشعاری که از ابن‌هندو در دست است، چنین برمی‌آید که وی به [[شعر]] «مناسبات» و قطعات نکته‌آمیز و حتی گاه هرزه تمایل داشته است و شاید همین امر موجب شده که [[حاجی خلیفه]] همۀ دیوان او را هزلیات بپندارد، اما شعر او بیشتر استوار، روان، دلپذیر، پندآموز و برخوردار از ابداع و ابتکار است. برخی حتی به سبب معانی حکمت‌آمیز، سروده‌های شاعر را به اشعار متنبّی تشبیه کرده اند.  
  
 
شوقی ضیف آنجا که به گزارش و تحلیل رواج [[غزل|غزل‌سرایی]] در دوران حکومتهای محلی سده‌های ۴ و ۵ ق. می‌پردازد، با استشهاد به برخی از اشعار ابن‌هندو، توانایی او را در سرودن قطعات غزل‌گونه و بهره‌گیری از مفاهیم تازه و معانی ابتکاری می‌ستاید. از نثر ادیبانۀ ابن‌هندو، فصلی از رسالۀ هزلیۀ او و بخشی از کلمات قصار وی که برگرفته از [[حکمت|حکمتها]] و پند و اندرزهای پیشینیان است، در منابع موجود، آمده است.  
 
شوقی ضیف آنجا که به گزارش و تحلیل رواج [[غزل|غزل‌سرایی]] در دوران حکومتهای محلی سده‌های ۴ و ۵ ق. می‌پردازد، با استشهاد به برخی از اشعار ابن‌هندو، توانایی او را در سرودن قطعات غزل‌گونه و بهره‌گیری از مفاهیم تازه و معانی ابتکاری می‌ستاید. از نثر ادیبانۀ ابن‌هندو، فصلی از رسالۀ هزلیۀ او و بخشی از کلمات قصار وی که برگرفته از [[حکمت|حکمتها]] و پند و اندرزهای پیشینیان است، در منابع موجود، آمده است.  
  
در روزگار ابن‌هندو، معمول چنان بود که بیشتر دانش‌پژوهان مقدمات و مصطلحات [[طب]]، [[فلسفه]] و مانند آنها را نیز ضمن دروس عمومی فرامی‌گرفتند. ابن‌هندو نیز به همین شیوه، علم می‌اندوخت و سپس با عنایت به چندین منبع، مدخلی بر فلسفه و سپس درآمدی بر علم طب تهیه کرد که مشتمل بر مصطلحات، مبانی و رؤوس مسائل طب و فلسفه است. این کتابها، از آنجا که مختصر و ساده‌اند و به بیانی بسیار روشن و مفهوم تدوین شده‌اند و از نظم و ترتیبی شایسته بهره‌مندند، سخت مقبول افتاده‌اند و به خصوص مدخل طبی او، پیوسته مورد استفادۀ طلاب و اهل علم قرار گرفته است و حتی مورد توجه بزرگان اطبای پس از وی واقع شد و از منابع کار ایشان گردید. با اینهمه، دو اثر مذکور تنها شامل مصطلحات و مقدمات فلسفه و پزشکی است و از پژوهشهای تخصصی تقریباً بی‌بهره است. به همین جهت دشوار می‌توان ابن‌هندو را پزشک با فیلسوف نامید. اما حضور ذهنی که ابن‌هندو در این علوم داشت، پندار دانشمند بودن را در او تقویت می‌کرد، چنانکه روزی به بهانۀ انصراف یکی از مستمعان صاحب نام، از حوزۀ درس وی، [[مثنوی (قالب شعر)|مثنوی]] بلندی سروده و طی آن خویشتن را به احاطه و وقوف بر علوم و فنون مختلف ستوده است.
+
==آثار و تألیفات==
 
+
برخی از آثار علی ابن هندو عبارت است از:
== آثار و تألیفات ==
 
برخی از آثار ابن هندو عبارت است از:
 
 
 
# الکلم الروحانیة من الحکم الیونانیة؛ ابن‌هندو در این کتاب سخنان نغز حکیمان یونان را که کمابیش حکم مثل سایر پیدا کرده‌اند، گرد آورد و در حدود نیمی از کتاب را به افلاطون اختصاص داد و آنگاه به دیگر فلاسفه که برخی از ایشان در میان مسلمانان ناآشنا هستند، پرداخت؛
 
# مفتاح الطب و منهاج الطلاب؛ این کتاب دارای ۳ پیوست و ترجمۀ خلاصۀ آن به دو زبان فارسی و انگلیسی است؛
 
# ملتقطات من الرسالة المشوقة؛ در ۷ فصل، که گزیده‌ای از کتاب «الرسالة المشوقة فی المدخل الی علم الفلسفه» اوست که اکنون موجود نیست.
 
# مقالة فی وصف المعاد الفلسفی؛ این رساله در ۱۴ باب به ابوعلی رستم بن شیرزاد، پادشاه طبرستان، تقدیم شده است و گویا همان «کتاب النفس» او باشد که در بعضی از مآخذ نامی از آن رفته است. مباحث عمدۀ این رساله دربارۀ شناخت [[نفس]] و کیفیت معاد نفس ناطقه و سازگاری معاد فلسفی با [[معاد]] دینی است.
 
# فی حدود الاشیاء الطبیة؛ که درواقع بخشی (باب دهم) از کتاب «مفتاح الطب» اوست.
 
# الامثال المولدة؛
 
# انموذج الحکمة؛
 
# دیوان شعر؛ که بیش از ۰۰۰‘۱۵ بیت داشته است.
 
  
 +
#الکلم الروحانیة من الحکم الیونانیة؛ ابن‌هندو در این کتاب سخنان نغز حکیمان یونان را که کمابیش حکم مثل سایر پیدا کرده‌اند، گرد آورد و در حدود نیمی از کتاب را به افلاطون اختصاص داد و آنگاه به دیگر فلاسفه که برخی از ایشان در میان مسلمانان ناآشنا هستند، پرداخت.
 +
#مفتاح الطب و منهاج الطلاب؛ این کتاب دارای ۳ پیوست و ترجمۀ خلاصۀ آن به دو زبان فارسی و انگلیسی است.
 +
#ملتقطات من الرسالة المشوقة؛ در ۷ فصل، که گزیده‌ای از کتاب «الرسالة المشوقة فی المدخل الی علم الفلسفه» اوست که اکنون موجود نیست.
 +
#مقالة فی وصف المعاد الفلسفی؛ این رساله در ۱۴ باب به ابوعلی رستم بن شیرزاد، پادشاه طبرستان، تقدیم شده است و گویا همان «کتاب النفس» او باشد که در بعضی از مآخذ نامی از آن رفته است. مباحث عمدۀ این رساله دربارۀ شناخت [[نفس]] و کیفیت معاد نفس ناطقه و سازگاری معاد فلسفی با [[معاد]] دینی است.
 +
#فی حدود الاشیاء الطبیة؛ که درواقع بخشی (باب دهم) از کتاب «مفتاح الطب» اوست.
 +
#الامثال المولدة.
 +
#انموذج الحکمة.
 +
#دیوان شعر؛ که بیش از ۰۰۰‘۱۵ بیت داشته است.
 
==منابع==
 
==منابع==
 
 
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/226111/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%88 "ابن هندو"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی].
 
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/226111/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D9%87%D9%86%D8%AF%D9%88 "ابن هندو"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی].
*[[اثرآفرینان]]، [[انجمن مفاخر فرهنگی]]، ج1، ص151.
+
*[[اثرآفرینان]]، [[انجمن مفاخر فرهنگی]]، ج۱، ص۱۵۱.
 
 
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده
سطر ۵۰: سطر ۵۶:
 
|رده=دارد
 
|رده=دارد
 
}}
 
}}
 
 
[[رده:ادیبان]]
 
[[رده:ادیبان]]
[[رده:شعرای پارسی گوی قرن پنجم]]
 
 
[[رده:طبیبان]]
 
[[رده:طبیبان]]
[[رده:منجمان]]
+
[[رده:فیلسوفان]]
 +
[[رده:شعرای پارسی زبان تازی سرا]]
 
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]
 
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۴

«ابوالفرج علی بن حسین» معروف به «ابن‌هندو» (م، ۴۲۰ ق)، کاتب، شاعر، ادیب، طبیب و حکیم مشهور مسلمان در قرن ۵ قمری است. او علاوه شعر، در طب و فلسفه تبحر داشت و آثاری در این علوم نگاشت، از جمله: «الکلم الروحانیة من الحکم الیونانیة» و «مفتاح الطب و منهاج الطلاب».

نام کامل علی بن حسین بن هندو
زادگاه طبرستان
وفات ۴۲۰ قمری
مدفن طبرستان

Line.png


آثار

الکلم الروحانیة من الحکم الیونانیة، مفتاح الطب و منهاج الطلاب، ملتقطات من الرسالة المشوقة، مقالة فی وصف المعاد الفلسفی، فی حدود الاشیاء الطبیة، الامثال المولدة، انموذج الحکمة،...


زندگی‌نامه

زادگاه و محل نشو و نمای «ابوالفرج علی بن حسین بن هندو» ظاهراً طبرستان بوده است. یاقوت حموی دو بیت شعر از سروده‌های وی را در شکایت از اهل ری نقل کرده که می‌تواند بر اقامت او در آن شهر ـ احیاناً در کودکی یا نوجوانی ـ دلالت داشته باشد. وی در نیشابور دانشهای یونانی و متون فلسفی را نزد ابوالحسن وائلی یا عامری (م، ۳۸۱ ق) و سپس دانش پزشکی را نزد ابوالحسن وائلی یا عامری (م، ۳۸۱ ق) و ابن‌خمّار فرا گرفت.

از زندگانی اجتماعی و درباری ابن‌هندو آگاهیهای پراکنده و ناقصی به ما رسیده است. از آنجا که خاندان وی در ری منزلتی داشته و نیاکان او همه از کارگزاران سلطان بوده‌اند، می‌توان حدس زد که وی دانشهای مقدماتی لازم برای تصدی مشاغل دیوانی از جمله علوم ادبی و فن ترسل و نگارش را به خوبی آموخته بود و چنین به نظر می‌رسد که همۀ عمر خود را در دیوانهای آل بویه و آل زیار گذرانیده باشد. ابن‌هندو همچنین از کاتبان سیده خاتون (م، ۴۱۹ ق) بیوۀ فخرالدولۀ دیلمی بوده که ابتدا به بهانۀ خردسالی فرزندش مجدالدوله (حک‍، ‍۳۸۷-۴۲۰ ق) سررشتۀ امور مملکت را به دست گرفته و بعدها نیز درواقع، او بود که به جای مجدالدوله حکومت می‌کرد.

ابن‌هندو در روزگار وزارت فخرالملک ابوغالب بن خلف (۴۰۱-۴۰۷ ق) وزیر بهاءالدوله (حک‍، ‍۳۷۹-۴۰۳ ق) و سلطان‌الدوله (حک‍، ۴۰۳-۴۱۵ ق) به بغداد سفر کرد و او را ستود. وی گویا پیش از ۴۰۰ ق. به دربار فرمانروایان زیاری گرگان از جمله قابوس بن وشمگیر (حک‍، ‍۳۶۶-۴۰۲ ق) پیوسته است. وی پس از قدرت یافتن فلک المعالی منوچهر بن قابوس (حک‍، ‍۴۰۳-۴۲۳ ق)، او را به قصیده‌ای شیوا مدح گفت، ولی منوچهر که از شعر و ادب عرب بهره‌ای نداشت، چیزی از آن اشعار در نیافت و شاعر را صله‌ای نبخشید. ابن‌هندو نیز با قطعه شعر دیگری او را هجو کرد و سپس از بیم جان، به نیشابور گریخت. ابوالفضل بندنیجی، شاعر معاصر وی، گوید: ابوالفرج بن هندو را در سالهای پس از ۴۱۰ ق. در جرجان (گرگان) در زُمرۀ کاتبان یافتم و در آن دیار به نکویی شعر و کثرت فضل و ادب شهره بود.

به روایت ابن‌اسفندیار هنگامی که مردم با سید ابوطالب یحیی بن حسین، امام زیدیه (۴۲۱ ق) بیعت کردند، ابن‌هندو اشعاری در این باب سرود و محلی این اشعار را نشانۀ تحولی در اندیشه‌های ابن‌هندو پنداشته است. روایت دیگری از ابن‌اسفندیار حاکی از آن است که ابوالفرج علی بن هندو در عهد شرف‌المعالی انوشیروان (پسر فلک‌المعالی) که در ۴۲۳ ق. وارث تاج و تخت شد، منشور قضای آمل را به خط بسیار خوش نوشت. بجز این چند روایت، اطلاع دیگری از ابن‌هندو در نیمۀ دوم عمر وی در دست نیست و احتمالاً همین بی‌اطلاعی موجب پیدایش اقوال متناقضی دربارۀ محل و تاریخ وفات او شده است، چندانکه هیچ تاریخ دقیقی در این باب نمی‌توان عرضه کرد. چه بسا که پس از همان سالهای ۴۱۰ و ۴۲۰ ق. که در برخی منابع، سال مرگ وی ذکر شده، وی بار دیگر به طبرستان بازگشته و جاه و مقامی یافته و چنانکه در روایت دیگری از ابن‌اسفندیار آمده، سرانجام در استرآباد وفات یافته و در منزلی که ملک شخصی او بوده، به خاک سپرده شده باشد.

فعالیت‌های علمی

در روزگار ابن‌هندو، معمول چنان بود که بیشتر دانش‌پژوهان مقدمات و مصطلحات طب، فلسفه و مانند آنها را نیز ضمن دروس عمومی فرامی‌گرفتند. ابن‌هندو نیز به همین شیوه، علم می‌اندوخت و سپس با عنایت به چندین منبع، مدخلی بر فلسفه و سپس درآمدی بر علم طب تهیه کرد که مشتمل بر مصطلحات، مبانی و رؤوس مسائل طب و فلسفه است. این کتابها، از آنجا که مختصر و ساده‌اند و به بیانی بسیار روشن و مفهوم تدوین شده‌اند و از نظم و ترتیبی شایسته بهره‌مندند، سخت مقبول افتاده‌اند و به خصوص مدخل طبی او، پیوسته مورد استفادۀ طلاب و اهل علم قرار گرفته است و حتی مورد توجه بزرگان اطبای پس از وی واقع شد و از منابع کار ایشان گردید. با اینهمه، دو اثر مذکور تنها شامل مصطلحات و مقدمات فلسفه و پزشکی است و از پژوهشهای تخصصی تقریباً بی‌بهره است. به همین جهت دشوار می‌توان ابن‌هندو را پزشک با فیلسوف نامید. اما حضور ذهنی که ابن‌هندو در این علوم داشت، پندار دانشمند بودن را در او تقویت می‌کرد، چنانکه روزی به بهانۀ انصراف یکی از مستمعان صاحب نام، از حوزۀ درس وی، مثنوی بلندی سروده و طی آن خویشتن را به احاطه و وقوف بر علوم و فنون مختلف ستوده است.

ابن‌هندو در نظم و نثر چیره‌دست بود و لطافت برخی از اشعارش ثعالبی را به ستایش واداشته و دیوان شعرش، باخرزی را شیفته ساخته است. از بررسی مجموع اشعاری که از ابن‌هندو در دست است، چنین برمی‌آید که وی به شعر «مناسبات» و قطعات نکته‌آمیز و حتی گاه هرزه تمایل داشته است و شاید همین امر موجب شده که حاجی خلیفه همۀ دیوان او را هزلیات بپندارد، اما شعر او بیشتر استوار، روان، دلپذیر، پندآموز و برخوردار از ابداع و ابتکار است. برخی حتی به سبب معانی حکمت‌آمیز، سروده‌های شاعر را به اشعار متنبّی تشبیه کرده اند.

شوقی ضیف آنجا که به گزارش و تحلیل رواج غزل‌سرایی در دوران حکومتهای محلی سده‌های ۴ و ۵ ق. می‌پردازد، با استشهاد به برخی از اشعار ابن‌هندو، توانایی او را در سرودن قطعات غزل‌گونه و بهره‌گیری از مفاهیم تازه و معانی ابتکاری می‌ستاید. از نثر ادیبانۀ ابن‌هندو، فصلی از رسالۀ هزلیۀ او و بخشی از کلمات قصار وی که برگرفته از حکمتها و پند و اندرزهای پیشینیان است، در منابع موجود، آمده است.

آثار و تألیفات

برخی از آثار علی ابن هندو عبارت است از:

  1. الکلم الروحانیة من الحکم الیونانیة؛ ابن‌هندو در این کتاب سخنان نغز حکیمان یونان را که کمابیش حکم مثل سایر پیدا کرده‌اند، گرد آورد و در حدود نیمی از کتاب را به افلاطون اختصاص داد و آنگاه به دیگر فلاسفه که برخی از ایشان در میان مسلمانان ناآشنا هستند، پرداخت.
  2. مفتاح الطب و منهاج الطلاب؛ این کتاب دارای ۳ پیوست و ترجمۀ خلاصۀ آن به دو زبان فارسی و انگلیسی است.
  3. ملتقطات من الرسالة المشوقة؛ در ۷ فصل، که گزیده‌ای از کتاب «الرسالة المشوقة فی المدخل الی علم الفلسفه» اوست که اکنون موجود نیست.
  4. مقالة فی وصف المعاد الفلسفی؛ این رساله در ۱۴ باب به ابوعلی رستم بن شیرزاد، پادشاه طبرستان، تقدیم شده است و گویا همان «کتاب النفس» او باشد که در بعضی از مآخذ نامی از آن رفته است. مباحث عمدۀ این رساله دربارۀ شناخت نفس و کیفیت معاد نفس ناطقه و سازگاری معاد فلسفی با معاد دینی است.
  5. فی حدود الاشیاء الطبیة؛ که درواقع بخشی (باب دهم) از کتاب «مفتاح الطب» اوست.
  6. الامثال المولدة.
  7. انموذج الحکمة.
  8. دیوان شعر؛ که بیش از ۰۰۰‘۱۵ بیت داشته است.

منابع