محمد بن احمد جیهانی
«ابوعبدالله محمد بن احمد جیهانی» (متوفای حدود ۳۱۱ ق)، جغرافیدان برجسته مسلمان در قرن چهارم قمری و از وزیران دانشمند عهد سامانی است. مورخان، ابوعبدالله جیهانی را به عنوان وزیری کاردان، دادگر و میانهرو ستودهاند. جیهانی به فلسفه و نجوم و هیئت آگاهی داشت و کتابهایی تألیف کرد که مشهورترین آن «المسالک و الممالک» بوده است.
نام کامل | محمد بن احمد جیهانی |
وفات | ۳۱۱ قمری |
مدفن | بخارا |
| |
آثار |
المسالک و الممالک، آیین مقالات، کتب العهود للخلفاء و الامراء، الزیادات فی کتاب الناسی فی المقامات، رسائل،... |
زندگینامه
خاندان جیهانی، خاندانی مشهور در بخارا در دوره سامانیان در سدۀ ۴ قمری است که تنی چند از آنان وزیر و صاحبمنصب بودند. به گفته برخی، «جیهان» شهری در خراسان بر کرانۀ وادی هروز بود که مردم آن را جیحون میخواندند.
ابوعبدالله محمد بن احمد جیهانی، نخستین شخصیت شناختهشدۀ دودمان جیهانی، پس از ابواحمد بن ابیبکر، وزارت احمد بن اسماعیل، دومین امیر سلسله سامانی را عهدهدار شد؛ و ابواحمد (وزیر معزول) بیهوده به مخالفت برخاست. هنوز مدتی از وزارت جیهانی نگذشته بود که احمد بن اسماعیل به دست غلامانش به قتل رسید (۳۰۱ ق) و نصر بن احمد، فرزند ۸ سالۀ او به جای پدر نشست و جیهانی با موافقت رجال دربار سامانی زمام امور مملکت را عملاً در دست گرفت. او به زودی دشمنان شورشی بر ضد امیر خردسال را سرکوب، و پایههای حکومت نصر را استوار کرد.
جیهانی در آغاز کار، سپهسالار سامانی، حمویة بن علی را با خود متحد ساخت و به یاری او نخست شورش اسحاق بن احمد، برادر امیراسماعیل سامانی در سمرقند را فرو نشاند. سپس حسین بن علی مروزی را ـ که به یاری گـروهی از شیعیان دست به شورش زده بود ـ شکست داد و دستگیر کرد (۳۰۶ق)، ولی هر دو را بخشید.
به روزگار وزارت جیهانی، ابن فضلان، سفیر خلیفۀ عباسی که رهسپار ماوراءالنهر و بلاد دیگر (سرزمین بلغارها) بود، در بخارا وزیر را ملاقات کرد. او ضمن ستایش وزیر میگوید: جیهانی در سراسر خراسان به شیخ العمید شهرت دارد. همین گزارش قرینهای است بر آنکه جیهانی دستکم تا ۳۰۹ق. وزارت نصر را برعهده داشته است.
آوردهاند که جیهانی در آغاز دوران وزارت به فرمانروایان همۀ ممالک شناختهشدۀ آن روزگار نامه نوشت و از آنان خواست که آیین مملکتداری و شیوههای اداری و کشورداری خود را برای او بنویسند. چون پاسخها از ممالک روم، ترکستان، هند، چین، عراق، شام، مصر، زابل، کابل، سند و عرب رسید، جیهانی همه را به دقت مطالعه کرد و همۀ رسوم نیک را از میان آنها بیرون کشید و رعایت و اجرای آن را از اجزاء دیوان سامانی خواستار شد. به این ترتیب، همۀ کارها بر مداری درست قرار گرفت.
از پایان وزارت ابوعبداللّه جیهانی و انتصاب ابوالفضل بلعمی به جای او اطلاعی در دست نیست، اما احتمالاً وی براثر فشار فقهای بخارا و شاید به اتهام زندقه و الحاد برکنار شده است. از آنجا که پس از ۳۱۱ق، یادی از جیهانی در منابع ما دیده نشده، ظاهراً او در این سال یا اندکی پس از آن درگذشته است.
ویژگیهای علمی و اخلاقی
ابوعبدالله جیهانی را مورخان به عنوان شخصیتی برجسته و کاردان و مردمدار با اوصاف پسندیده، و بهخصوص به دادگری و میانهروی و مقام علمیاش ستودهاند. وی عاداتی خاص و منحصر به خود داشت؛ گفتهاند که به بیماری وسواس دچار شده بود.
یاقوت حموی، جیهانی را در شمار جغرافیانویسان متقدم آورده است. جیهانی در دوران وزارتش در آبادانی قلمرو سامانیان بسیار کوشید. نرشخی آورده است که مسجد جامع بخارا بر اثر حادثهای در ۳۰۶ق. دومینبار تخریب شد و ۵ سال طول کشید تا جیهانی آن را از نو ساخت و منارۀ مسجد را از مال خویش بنا کرد. از این رو، اگر روایت را دقیق بدانیم، جیهانی دستکم تا ۳۱۱ق، یعنی سال اتمام بنای مسجد بخارا در مقام وزارت نصر بن احمد بوده است.
ابوعبدالله جیهانی شاعران و دانشمندان عصر خود را مینواخت و شماری از آن شاعران به ستایش او پرداختند؛ ازجمله، شهید بلخی بزرگترین شاعر سدۀ ۴ق، در وصف وی ابیاتی سروده است. از دانشمندانی که مدتها در حمایت جیهانی به سر بردند، ابوزید بلخی، بنیانگذار مکتب کلاسیک جغرافیانگاری در جهان اسلام را میتوان نام برد.
ابوعبدالله جیهانی با صاحبان عقاید گوناگون با تسامح رفتار میکرد؛ چندانکه او را به داشتن تمایلات شیعی و حتى ثنویت و مانویت متهم کردند. از آنچه دربارۀ فرهنگ و ادب او و بهخصوص عدم معارضهاش با ترجمۀ فارسی قرآن کریم گفتهاند، برمیآید که او با ادب و فرهنگ ایران کهن آشنایی عمیق داشته و به آن عشق میورزیده است و به عرب و دستگاه خلافت روی خوش نشان نمیداده، و با مصلحتاندیشی با آنان رفتار میکرده است. ظاهراً در کتابهایش هم ـ که اکنون از میان رفتهاند ـ به انتقاد از عربها میپرداخت و همین امر خشم کسانی چون ابوحیان توحیدی را برانگیخت. ابوحیان با اینکه جیهانی را شخصیتی بزرگ شمرده، و از او به نیکی یاد کرده، به سبب عربستیزیاش به انتقاد از او پرداخته و اظهار شگفتی کرده است که کسانی که از فضل و فرهنگ بهره دارند، از حقایق روی گردانند و به نکوهش قوم عرب میپردازند.
آثار و تألیفات
ابن ندیم در الفهرست خود، ۴ اثر از جیهانی را معرفی کرده است:
- المسالک و الممالک؛ این کتاب ـ که شهرت جیهانی مدیون آن است ـ اکنون در دست نیست، مگر بخشها و قسمتهایی کوتاه از آن که در آثار دیگران بر جای مانده است. مسالک و ممالک در شمار نخستین آثار جغرافیایی در جهان اسلام است. به گفتۀ مسعودی، این کتاب مشتمل بر وصف عالم و اخبار آن و عجایب شهرها، رودها و مساکن، مملو از اخبار جدید و عجیب و حکایات دلپذیر بوده است. منابع اصلی مؤلف در تدوین آن، بهجز اطلاعات مکتوب و موجود پیشینیان، اسناد و مدارک دیوانی در دستگاه اداری سامانیان و مهمتر از همه اطلاعاتی بود که خود جیهانی از مسافران بلاد دوردست، یا به وسیلۀ مکاتبه گرد آورده بوده است. او از هر مسافری که به بخارا وارد میشد، اطلاعات مربوط به شهرها، راهها، رودها و کوههای موطن او را میپرسید و در کتابش مندرج میساخت. جیهانی در این کتاب جهان را به ۷ اقلیم تقسیم کرده است؛ اما موضوع اصلی آن شرح راهها و بیابانهاست و از تفصیل دربارۀ شهرها و روستاها خودداری کرده است. او به جغرافیای سرزمینهای غیراسلامی نیز توجه داشته است.
- آیین مقالات؛ شهرستانی، از مقالات او در باب آیین زردشت نقل کرده است.
- کتب العهود للخلفاء و الامراء؛
- الزیادات فی کتاب الناسی فی المقامات؛
- رسائل.
البته ابن ندیم کتابهای یاد شده را به «ابوعبداللّه احمد بن محمد بن نصر» نسبت داده و «ابوعبداللّه محمد بن احمد جیهانی» را با نوادهاش یکی پنداشته است.