فرزدق

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«همام بن غالب» معروف به «فرزدق»، شاعرى بزرگ و هوادار اهل بیت علیهم‌السلام در قرن اول و دوم هجری بود. او در حضور هشام بن عبدالملک خلیفه اموی، در مدح امام ‌سجاد علیه‌السلام قصیدۀ بلندی سرود.

فرزدق و خاندان اهل‌بیت

در منابع اهل سنت، فرزدق شیعه دانسته شده است.[۱] ملاقات وی با امیرالمومنین علیه السلام و حفظ قرآن بنابر فرمایش ایشان،[۲] سرودن اشعاری در مذمت ابن ملجم،[۳] رفت و آمد به کوفه[۴] که پایگاه شیعیان است، ملاقات با امام حسین علیه السلام در مسیر حرکت ایشان به کوفه[۵] و سرودن ابیاتی در رثای ایشان[۶] و اصحابشان از جمله مسلم بن عقیل و هانی بن عروه[۷] و سرودن شعر در مدح امام زین العابدین علیه السلام در حضور هشام بن عبدالملک،[۸] شاید از شاخص‌ترین دلایلی باشد که وی را در ردیف شیعیان برشمرده‌اند.

جریان حضور هشام در سفر حج معروف است. هنگامی که او پس از طواف، آهنگ استلام حجرالاسود را نمود، با آنکه پسر عبدالملک حاکم و خلیفه بود، به خاطر ازدحام جمعیّت، از اینکه بتواند خود را به حجرالاسود برساند، نا امید شد، لذا با اطرافیانش به کناری آمده، و در گوشه ای به انتظار فرصت مناسبی برای استلام حجرالأسود نشست. در همین اثنا امام سجاد علیه السلام که قصد استلام حجرالأسود را نموده بود، مورد توجه مردم قرار گرفت و راه را برای ایشان بازکردند. حضرت تا کنار حجرالأسود جلو گرفت و آن را لمس نمود. هشام که پس از ناکامی خود تحمل مشاهده چنین صحنه ای را نداشت، از روی تجاهل گفت: این فرد کیست که مردم برای او راه گشودند؟! اطرافیان نیز برای خوشایند او اظهار بی اطلاعی کردند، ولی در همین حال فرزدق -باآنکه شاعر دربار محسوب می شد-، نتوانست این بی اعتنایی و تجاهل را نادیده بگیرد و در قصیده غرّایی در فضیلت امام سجاد علیه السلام، به معرفی آن حضرت پرداخت، که ابیاتی از آن چنین است:

یا سائلی أین حلّ الجود و الکرم  *  عندی بیان اذا طلا به قدموا

هذا الّذی تعرف البطحاءُ وَطْأتَه  *  و البیت یعرفه و الحلّ و الحرم

هذا ابن خیر عباداللّه کلّهم  *  هذا التقیّ النقیّ الطاهر العلم

هذا ابن فاطمة ان کنت جاهلهُ  *  بجدّه انبیاء اللّه قد خُتموا[۹]

به ‌دنبال سرودن این اشعار، فرزدق به زندان افتاد. آمده است زمانی که امام سجاد علیه السلام از حبس او مطلع شدند، مبلغ دوازده هزار درهم برای او فرستادند. او مبلغ را پس داد و گفت: «من مدح تو برای رضای خدا گفتم، نه عطا». حضرت علیه السلام مبلغ را باز فرستاده فرمودند: «ما که اهل بیتیم، چون چیزی به کسی بخشیم باز نستانیم».[۱۰]

ارادت فرزدق به خاندان اهل بیت امر مبهم و پوشیده‌ای نیست. مدح و ستایش امام زین العابدین علیه السلام در فضای خفقان سیاسی، آن هم در حضور هشام، پسر حاکم اموی و تحقیر وی به جهت انکار شناخت امام، نه تنها گواه شهامت و شجاعت در خور تقدیر وی است، بلکه بر ارادت وی به این خاندان گواهی می‌دهد.

در جریان دیگری وقتی کمیت بن زید اسدی که پیوند قبیلگی با فرزدق داشت «قصاید هاشمیات» را گفت، برای محک زدن اشعار خود که در مدح اهل بیت بود، نزد فرزدق آمد. فرزدق پس از شنیدن اشعار او در پاسخ چنین گفت: «پسرم آفرین خوب گفته‌ای که از اراذل و اوباش دست برداشته‌ای و هرگز تیرت به خطا نخواهد رفت و گفتارت را تکذیب نخواهند کرد... انتشار بده و با دشمن دست به گریبان شو که تو از همه‌ی گذشتگان و حاضران شاعرتری».[۱۱]

با این حال، توجه او به خلفای اموی و حضور وی در دستگاه آنان، با توجه به نقش و جایگاه اجتماعی یک شاعر و میزان تاثیرگذاری شعر در آن عصر تامل برانگیز است. در نهایت شاید بتوان وی را تحت عنوان شیعه‌ی محب قرار داد که به جهت علاقه‌اش به این خاندان اشعاری در مدح آنان سروده است. اما در مجموع اشعار او متاثر از نظام قبیلگی، سرشار از هجو و فخر و... است.[۱۲] بنابراین نمی‌توان وی را در ردیف کمیت و دعبل که سراسر شیفته‌ی اهل بیت علیهم السلام بودند، قرار داد.

شخصیت روایی فرزدق

فرزدق از امام حسین علیه السلام، ابوهریره، ابوسعید خدری، فرجعه بن اسعد، زراره بن کرب و طرماح بن عدی شاعر روایت نموده است و از او خالد حذاء و مروان اصغر و حجاج بن حجاج و... روایت کرده ­اند.[۱۳]

امام حسین علیه السلام هنگام ‌سفر به سوى عراق، در محلى به نام صفاح (یا در منزلى دیگر) با فرزدق برخورد کرد که از کوفه مى‌آمد. اوضاع کوفه را پرسید، وى جواب داد: دلهاى مردم با تو ولى شمشیرهایشان‌ علیه توست.[۱۴] امام در آنجا بود که این ابیات را خواند:

لئن کانت الدنیا تُعدّ نفیسة * فدار ثواب الله اَعلى و اَنبَلُ

و ان کانت الابدان للموت انشئت * فقتل امرء بالسیف فى الله افضل[۱۵]

وفات فرزدق

فرزدق، سالهاى پس از عاشورا زنده بود و به خانه حضرت سکینه علیهاالسلام دختر امام حسین‌ علیه السلام نیز رفت و آمد داشت و از او صله دریافت مى‌کرد. او سرانجام در بادیه بصره در سال ۱۱۰ هجرى در صد سالگى از دنیا رفت.

پانویس

  1. ابن اثیر، عزالدین علی؛ الکامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، تهران، موسسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱، ج۱۴، ص۳۵۸؛ مقدسی، محمد بن احمد؛ احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، مترجم علی نقی منزوی، تهران، مولفان و مترجمان ایران، ۱۳۶۱، چاپ اول، ج۲، ص۶۱۸.
  2. امین، سید محسن؛ مستدرکات اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف المطبوعات، ج۳، ص۲۹۱.
  3. محدث اربلی؛ کشف الغمه فی معرفه الائمه، تبریز، بنی هاشمی، ۱۳۸۱، چاپ اول، ج۱، ص۵۸۲.
  4. الکامل، پیشین، ج۱۰، ص۳۵۳.
  5. طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵، چاپ پنجم، ج۷، ص۲۹۶۹.
  6. فرزدق، همام بن غالب؛ دیوان الفرزدق، مقدمه و شرح مجید طرد، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۱۴، چاپ دوم، ج۱، ص۷؛ اعیان الشیعه، پیشین، ج۱۰، ص۲۶۸.
  7. ابن طباطبا، محمد بن علی؛ الفخری، ترجمه وحید گلپایگانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰، چاپ دوم، ص۱۵۶.
  8. مستوفی، حمدالله بن ابی بکر؛ تاریخ گزیده، تحقیق عبدالحسین نوایی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۴، چاپ سوم، ص ۷۰۹.
  9. ابن شهر آشوب، مناقب، ج ۴، ص ۱۷۲ـ۱۶۹.
  10. تاریخ گزیده، پیشین، ص ۷۱۰؛ کشف الغمه، پیشین، ج۲، ص۸۰. (در این نقل مبلغ ده هزار درهم عنوان گردیده است.)
  11. مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب، تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، ۱۴۰۹، چاپ دوم، ج۲، ص۲۳۱.
  12. در نقلی آمده است که در جریان ملاقات امام حسین علیه السلام با فرزدق، ایشان مبلغی را به فرزدق دادند و چون پرسیده شد که چرا به شاعری خیال پرداز و زبان گسیخته پاداش می دهید، در پاسخ فرمودند: «کاری که با آن آبروی خود را حفظ کنی بهترین کار است؛ وانگهی فرزدق شاعری است که نمی توان از او در امان بود». محمد بن سعد؛ الطبقات الکبری، ترجمه محمود دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴، ج۵، ص۹۰؛ مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، اسلامیه، ج۴۴، ص۱۸۹.
  13. دمشقی، اسماعیل بن عمر بن کثیر؛ البدایه والنهایه، بیروت، دارالفکر، ج۹، ص۲۶۵.
  14. اخبار الطوال، پیشین، ص۲۹۳؛ تاریخ طبری، پیشین، ج۷، ص۲۹۶۹؛ تاریخ گزیده، پیشین، ص۲۶۴.
  15. حیاة الامام الحسین، ج۳، ص۶۱.

منابع