فاجعه رجیع

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«رجیع» نام چاه آبى از قبیله هُذَیل بوده که در هفتاد کیلومترى شمال شهر مکه قرار داشته است. حادثه رجیع -که در آن تعدادی از مسلمانان به شهادت رسیدند-، بنا به نقل برخى مورخان در صفر سال چهارم هجری و به قول عده‌اى دیگر در سال سوم -اندکى پس از غزوه احد- رخ داده است.

بیان حادثه رجیع

واقدى به نقل از عروة بن زبیر مى‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله برخی اصحاب خود را به عنوان جاسوس به سوى مکه فرستاد تا از قریش اخبارى به دست آورند. آنان تا رجیع پیش رفته و در آنجا بنى لحیان متعرض آنها شدند.[۱]

وی در نقل دیگرى مى‌ گوید: بنى لحیان از دو قبیله عضل و قاره [که آنها از قبیله بنى هون بن خزیمة بن مدرکه بودند] خواستند در توطئه مشترکى به بهانه اسلام آوردن و درخواست مبلّغ، نزد رسول خدا صلى الله علیه وآله بروند. پس از آن، افرادى را که اعزام مى ‌شوند، دستگیر کرده به قریش بسپارند؛ به علاوه یکى را نیز بجای سفیان بن خالد هذلى -که به دست عبدالله بن أنیس کشته شده- بکشند.[۲] شش یا هفت نفر از اصحاب به منطقه رجیع رفته و گرفتار بنى لحیان‌ شده ‌اند. از این گروه سه یا چهار نفر، تن به اسارت نداده و به شهادت رسیدند. سه نفر دیگر اسیر شده به مکه برده شدند. یکى از آنان با نام عبدالله بن طارق در مرّالظهران خود را از قید آزاد کرد و شمشیرى به دست گرفت تا با آنها بجنگد. مشرکان وى را سنگسار کرده و به شهادت رساندند. دو تن دیگر -یکى حبیب بن عدى و دیگرى زید بن الدثنه- به دست مشرکان مکه سپرده شدند و آنها این دو را نیز به انتقام کشتگان خود در غزوه بدر کشتند.

به روایت ابن هشام، حبیب بن عدی را به تنعیم آوردند تا او را به دار زنند؛ گفت: اگر ممکن است، مرا رها کنید تا دو رکعت نماز بگزارم. گفتند: مانعى ندارد. پس دو رکعت نماز به جاى آورد. سپس گفت: به خدا قسم، اگر خوف آن نبود که گمان کنید از ترس مرگ نماز را طول مى‌دهم، بیشتر نماز مى‌خواندم. حبیب نخستین کسى بود که دو رکعت نماز را در هنگام کشته شدن سنّت نهاد.[۳]

اما علامه سید جعفر مرتضی عاملی در بیان این حادثه می نویسد: گروهى از مسلمانان در نزدیکى منازل هذیل در منطقه رجیع در حال گذر بودند که مردان هذیل به آنان حمله بردند و کشتند. مسلمانان شش نفر بودند. یکى از آنان عاصم بن ثابت بود. علاوه بر این، دو نفر دیگر هم به نام‌هاى حبیب بن عدى و زید بن دثنه اسیر شده، و در نهایت به دست مشرکان مکه افتادند. قریش آن دو را از روى حقد و کینه و ستمگرى، ناجوانمردانه کشتند. غیر از این، هر چه در این باره گفته ‌اند، در صحّت و درستى آن تردید بسیار هست.[۴]

پانویس

  1. واقدی، المغازى، ج ۱، ص ۳۵۴.
  2. المغازى، ج ۱، صص ۳۵۵-۳۵۴.
  3. سیره ابن هشام، ج۳ ص۱۷۸-۱۹۳؛ الطبقات الکبرى، ج۲ ص۵۵-۵۶؛ تاریخ الامم و الملوک، ج۲ ص۵۳۸-۵۴۲؛ انساب الاشراف، ج۱ ص۳۷۵؛ الکامل فى التاریخ، ج۲ ص۶۷.
  4. سیرت جاودانه، ترجمه‌ الصحیح من سیرة النبی الأعظم‌، ج‌ ۲ ص ۳۲۷.

منابع

  • سیره رسول خدا، رسول جعفریان، انتشارات دلیل ما.
  • سیرت جاودانه، ترجمه‌ الصحیح من سیرة النبی الأعظم‌، جعفر مرتضى عاملى، ترجمه محمد سپهرى‌، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى‌، ۱۳۸۴ش.
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه