جمع قرآن
منبع: قرآن هرگز تحريف نشده.
نویسنده: استاد علامه حسن حسن زاده آملى.
ابن النديم در الفهرست ص 41 چاپ مصر، در فن سوم از مقاله نخست گويد: در دوران زندگى پيغمبر خدا صلی الله علیه و آله اين افراد قرآن را جمع آورى كرده بودند:
- 1- امام علی ابن ابى طالب علیه السلام.
- 2- سعد فرزند عبيد بن نعمان بن عمر و بن زيد.
- 3- ابوالدارداء، عويمر فرزند زيد است.
- 4- ابوزيد؛ ثابت بن زيد بن نعان.
- 6- عبيد بن معاويه.
سيوطى در اتقان باب بيستم و جاهاى ديگر آن نام عده اى را كه در دوران پيامبر خدا، قرآن را جمع نموده اند، به اسناد و طرق گوناگون از مولفين بزرگ نقل كرده است و گفته است.
بخارى از عبدالله بن عمرو بن العاص روايت كرده كه گفت: شنيدم پيامبر خدا فرمود: قرآن را از چهار تن فرابگيريد: از عبدالله بن مسعود، و سالم، و معاذ، و ابى بن كعب.
نسائى به سند صحيحى از عبدالله بن عمر روايت كرده كه گفت: قرآن را جمع آورى كردم، و هر شب آن را از اول تا به آخر مى خواندم، به رسول خدا خبر رسيد، به من فرمود: آن را در يك ماه بخوان...
ابن ابى داود بسندى حسن از محمد بن كعب قرظى روايت كرده كه گفت: پنج تن از انصار در دوران زندگى پيامبر خدا، قرآن را گردآورى نموده بودند: معاذ بن جبل، عبادة بن الصامت، ابى بن كعب، ابوالدداء، و ابوايوب انصارى.
جز اين ها اخبار ديگرى در اين مورد كه قرآن در عهد پيغمبر جمع شده وارد گرديده، و چه زياد است رواياتى كه نمايانگر اين هستند كه گروهى از صحابه قرآن را چندين مرتبه بر آن حضرت خوانده بودند كه از ايشان است على بن ابى طالب علیه السلام و عبدالله بن مسعود، و زيد بن ثابت و ابى بن كعب و ديگران.
اينان از جمله اشخاصى هستند كه در زمان زندگى پيغمبر قرآن را جمع كردند و بر آن حضرت خواندند و چند بار از اول تا به آخر در خدمت آن بزرگوار قرائت كردند با اين حال چگونه ممكن است قرآن در دوران زندگى آن بزرگوار جمع و مرتب نگرديده باشد.
و اين احتمال كه آنان به طور پراكنده قطعه هائى از قرآن را بر آن حضرت خوانده باشند، بى مورد است و اصلى ندارد. اندك دقتى در نظم سوره ها بنمائيد، و شدت اهتمام پيامبر خدا در محافظت قرآن و دور نگه داشتن آن از اجتهاد هر فردى و بكار بردن ذوق و سليقه در آن، و عنايت آن حضرت به پاسدارى از آن، و در گفته آن حضرت كه فرمود: من دو چيز گرانبها در ميان شما مى گذارم قرآن كتاب خدا و اهل بيتم... آن چه مسلمين روايت كرده اند كه جبرئيل در هر سال يكبار قرآن را بر او عرضه مى كرد و در آخرين سال زندگيش دوبار.
غير اين دو حديث، از اخبارى كه در اين معنا وارد شده با كمترين تامل، خواهد فهميد كه آيات و سوره هاى قرآن همان گونه كه در زمان ما در مصحف هست بدون دگرگونى و زياده و كم جمع گرديده و مرتب شده بوده است.
ابن اثير در نهايه در ماده عرض گويد: جبرئيل در هر سال يك بار قرآن را بر او عرضه مى كرد و سال دوبار؛ يعنى همه آن چه از قرآن نازل كرده بود را به او مى آموخت و ياد مى داد و اين از معارضه به معنى مقابله است مقايسه و سنجش دو چيز با يكديگر و از همين نسخ است جمله عارضت الكتاب بالكتاب يعنى سنجيدم اين كتاب را به آن كتاب و روبرو كردم.
در فصل هشتم نوع 18 از اتفاق گويد: ابوبكر بن الانبازى گفته: پروردگار تمام قرآن را يكجا به آسمان دنيا فروفرستاد و سپس در مدت بيست و چند سال بطور پراكنده آن را وحى كرد، هر سوره بر اثر امر تازه اى پديد مى آمد و هر آيه در پاسخ پرسنده اى نازل مى گشت و جبرئيل پيامبر اكرم را به جايگاه هر آيه و سوره آگاهى مى داد، بنابراين اسلوب سوره ها مانند اسلوب و سياق آيات و حروف قرآن است كه همه آن ها از پيغمبر گرامى صلى الله عليه و آله مى باشند و هر كس سوره اى را پس و پيش كند نظم قرآن را بر هم زده است.
كرمانى در كتاب البرهان فى علوم القران گويد: ترتيب سوره ها بدينسان نزد خداوند در لوح محفوظ هم به همين ترتيب است، و بر همين نحو رسول خدا، صلى الله عليه و آله هر سال قسمتى از قرآن را كه در آن سال بر او نازل شده بود با جبرئيل مقابله و رويارو مى نمود و در سالى كه جهان را بدرود حيات گفت دوباره مقابله كرد، آخرين آيه اى كه نازل شده «واتقوا يوما ترجعون فيه الله»[۱] بود كه جبرئيل از جانب خدا به آن بزرگوار دستور داد كه بين دو آيه ربا و دين قرارش دهد.
طيبى گويد: قرآن نخستين بار يكجا از لوح محفوظ به آسمان دنيا فرود آمد آن گاه چندين بار بطور پراكنده به مقدار مصالح نازل گشت، و بعد به همان صورت كه در لوح محفوظ نگارش و تنظيم شده بود در مصحف ها يادداشت گرديد.
و بيهقى در المدخل گويد: قرآن در دوره زندگى پيامبر خدا بر همين ترتيب بوده چه آيات و چه سوره هايش. و ابن الحصار گفته: ترتيب سوره ها و جادادن آيه ها در جايگاه هاى موجود، قطعا از وحى سرچشمه گرفته است.
آن گاه سيوطى پس از نقل اقوال ديگرى از بزرگان در اين مورد كه ترتيب سوره ها مانند ترتيب آيات توقيفى است گفته است، مى گويم: و از امورى كه بر توقيفى بودن ترتيب سوره ها دلالت دارد اين كه حاميم ها بلكه بين سوره هاى آن ها جدائى افكنده شده و همچنين بين طسم شعرا و طسم قصص با طس فاصله شده، با اين كه اين سوره كوتاهتر از آن دو مى باشد، پس اگر در جاى خود قرار دادن سوره ها از روى اجتهاد بود مسبحات را پشت سر هم قرار مى دادند و طس را بعد از سوره قصص، مى آوردند.
سيوطى در نوع 62 از اتقان نيز درباره مناسبت آيات و سوره ها و اين كه ترتيب هر يك از آيه ها و سوره ها، به دستور خداى تعالى بوده چند قول ديگر آورده است. مى گويم: مطلب از طلوع صبح آشكارتر، و از خورشيد فروزان در نيمروز نمايانتر است در اين كه آميخته كردن سوره هاى اين كتاب ارزنده الهى و ترتيب آن بر اين طرز شگفت انگيز نمى باشند جز به فرمان خداى تعالى، و كسى كه در قرآن غير آن چه را ما ثابت كرديم بگويد بر خدا دروغ بسته و سخن ناثواب گفته و بر كتاب او و پيامبرش دروغى ساخته است. و گروه كوچكى قائل شده اند كه ترتيب سوره ها در دوران زندگى پيامبر خدا نبوده و در عهد ابوبكر مرتب شده است.
مى گويم: بعد از چشم پوشى از دليلى كه به آن تمسك نموده اند و بر طبق آن استدلال كرده اند و به ظاهر آن گول خورده اند.