معجم أعلام الشيعة (کتاب)
معرفى اجمالى
معجم أعلام الشيعة، اثر علامه سيد عبدالعزيز طباطبايى (1348 - 1416ق)، استدراك كتاب «طبقات أعلام الشيعة»، آيتالله شيخ آقابزرگ تهرانى است كه به زبان عربى و قبل از سال 1416ق، نوشته شده است.
ساختار
كتاب با مقدمه مؤسسه آل البيت(ع) آغاز گرديده است و اسامى اعلام، بر اساس حروف الفبا و نه زمان، مرتب گريده است.
گزارش محتوا
در مقدمه، به امتيازات و برخى از ويژگىهاى اثر حاضر اشاره گرديده است[۱]
يكى از برترين علوم تاريخى، علم تراجم و رجال است كه از ديرباز مورد توجه علماى اسلام قرار گرفته و در اين راستا، كتابهاى فراوانى را به رشته تحرير درآوردهاند. قديمىترين كتابى كه احوال علما و محدثين شيعه را در خود گرد آورده، رجال نجاشى و فهرست شيخ طوسى و مكمل آن (فهرست منتجبالدين بن بابويه رازى) است. پس از زمانى چند، نگارش كتابهاى تراجم مورد نظر علما قرار گرفت كه «أمل الآمل» شيخ حر عاملى، «رياض العلماء» ميرزا عبدالله افندى، «روضات الجنات» سيد محمدباقر خوانسارى و... محصول همين توجه است كه همه بر طبق حروف الفبا مرتب گشتهاند[۲]
اما گستردهترين كتابى كه در تراجم علماى شيعه نگاشته شده و دانشمندان اماميه را در هر قرن معرفى كرده است، كتاب شريف «طبقات أعلام الشيعة» - يا «وفيات الأعلام بعد غيبة إمام الأنام» - مىباشد كه به خامه ارزنده امام فن تاريخ و رجال، شيخ آقابزرگ تهرانى، نگاشته شده است. اين كتاب، تذكرهاى از دانشمندان شيعه از قرن چهارم تا چهاردهم هجرى مىباشد كه مؤلف با كاوش در كتابخانههاى عمومى و خصوصى ممالك اسلامى، نام تمام بزرگان شيعه (اعم از مؤلفان، مترجمان، شارحان، شاعران و...) را گرد آورده و براى هر قرن، نامى جداگانه نهاده است. اين كتاب از بدو تأليف تاكنون، مطمح نظر پژوهشگران قرار گرفت و بر آن، كارهاى متعددى انجام شده است. اثر حاضر كتابى است كه در استدراك بر آن كتاب نگاشته شده است[۳]
نويسنده در اين اثر، به خاطر مطالعات و تحقيقات فراوانش در علوم رجال، تراجم، كتابشناسى و نسخهشناسى، موفق به ضبط نام بسيارى از كسان شد كه در «أعلام الشيعة» ذكرى از آنان نشده بود[۴]
روش كار ايشان چنان بود كه در خلال مراجعاتش به كتب تراجم و معاجم، به هر اسمى كه برمىخورد، آن را با طبقات «أعلام الشيعة» تطبيق مىكرد. اگر ذكرى از آن در كتاب طبقات شده بود، نام مصدر و اضافات را در كنار آن ثبت مىكرد - كه تعليق ديگرش: «تعليقات على طبقات أعلام الشيعة» محصول آن است - وگرنه آنها را در برگهاى جداگانه مىنوشت و آنها را بر طبق حروف - و نه زمان - مرتب مىكرد و بدينسان بود كه كتاب فخيم حاضر پديد آمد[۵]
در نخستين مجلد اين كتاب، نام و شرح حال 674 تن از مشايخ شيعه، بر حسب حروف الفبا، مرتب گرديده است. خواننده با يك نظر اجمالى به كتاب، به رنجى كه مؤلف در خلق اين اثر برده، پى مىبرد. جستجو در دهها كتاب شيعى و سنى - كه اكثر آنها بيش از يك مجلد است - همانند: «الوافي بالوفيات»، «وفيات الأعيان»، «التكملة لوفيات النقلة»، «موارد الأتحاف»، «تاريخ بغداد»، «نكت الهميان»، «بغية الوعاة»، «معجم الأدباء»، «لسان الميزان»، «فهرست نديم»، «مشكاة المسائل»، «الجواهر المضيئة»، «تلخيص مجمع الآداب»، «بغية الطب»، «سير أعلام النبلاء»، «تاج العروس»، «منتخب السياق»، «التحبير»، «الروض الناضر»، «الذريعة» و «معجم الشعراء» موجد اين اثر است. اكثر اين اسمها، در لابهلاى كتابها مخفى بوده و با رنج شبانهروزى مؤلف، استخراج شده و بهرايگان در اختيار خوانندگان قرار گرفته است[۶]
كتاب، برروىهم، اثرى است خواندنى و تحقيقى و در موضوع خود، بكر و ژرف، كه با چاپى ممتاز، عرضهاى سودمند و صورتى زيبا و دلنشين، به اهل علم و فضل، پيشكش شده است[۷]
برخى از اشخاصى كه در اين كتاب نامشان آمده، از عالمان بعد از عصر صفوى تا معاصر هستند. اين افراد بهطور عمده يا كسانى هستند كه نويسنده نزد آنها درس خوانده يا نوعى آشنايى و رفاقت داشته است - مانند محمدجواد فضلالله - يا كسانى هستند كه نامشان را در نسخه خطى ديده و يا كسانى هستند كه محمدمهدى رازى، شرح حال آنها را در انتهاى كتابش، «مشكوة المسائل» آورده كه مورد رؤيت شيخ آقابزرگ قرار نگرفته است. اما بهطور اساسى، شرح حالها مربوط به عالمان شيعه از قرن سوم تا نهم و بيشتر از همه، از قرن پنجم تا هفتم است. گويا قرار بر اين بوده كه مجلد نخست معجم به عالمان كهن اختصاص يافته و مجلدى ديگر به عالمان عصر جديد، اما اين تجزيه با دقت انجام نشده است[۸]
ملاكهايى كه بهنوعى نويسنده براى اثبات تشيع افراد به آنها استناد كرده و مورد نظر ايشان بوده، عبارتند از:
الف) تصريح ديگران: نخستين ملاك، تصريح مؤلفى به شيعه بودن فرد مورد نظر است؛ البته بايد توجه داشت كه نسبت تشيع در چه زمانى، با چه تعبيرى و از طرف چه مؤلفى به آن فرد داده شده است[۹]
ب) علوى بودن: بهتقريب مىتوان گفت كه نويسنده، نام هر علوى برجستهاى را كه ابن فوطى يا صفدى در آثارشان آوردهاند، بهعنوان بزرگى از شيعه در اين كتاب آورده است[۱۰]
ج) وابستگى به خاندانى شيعى: اعم از اينكه از اميران باشد يا وزيران و يا خاندانهاى سرشناس ديگر[۱۱]
د) وابستگى شهرى: چهارمين ملاك نويسنده، وابستگى شخص به شهرى است كه مردمان آن، يكپارچه بر مذهب تشيعند[۱۲]
ه) دفن در عتبات مقدسه: ملاك ديگر آن است كه شخص را در كنار قبور امامان(ع) دفن كنند. اين مسئله وقتى جدىتر مىشود كه مثلا شخص در بغداد فوت كرده و او را به كربلا يا نجف منتقل كرده باشند[۱۳]
و) تصريح خود شخص: اينكه خود فرد، مطلبى را اظهار كرده باشد كه اشاره يا صراحت به تشيع او داشته يا دارد[۱۴]
ز) معيارهاى ديگر: از جمله اينكه مشايخ شخص، شيعه باشند؛ البته اين مسئله رايجى است كه شخصى شيعى، مشايخ سنى داشته باشد. عكس آن هم موارد متعددى دارد كه يك سنى، نزد شيعه حديث شنيده يا تحصيل كرده باشد، اما درصورتىكه قرينه خاصى باشد، داشتن مشايخ شيعه، مىتواند شيعه بودن فرد را نشان دهد[۱۵]
از مجموع آنچه در اين كتاب آمده، از زاويه تاريخ شيعهشناسى، مىتوان اطلاعات باارزشى را به دست آورد[۱۶]
وضعيت كتاب
اين اثر با تمام ويژگىهاى ممتازش، از فهرست كتابها، فهرست منابع و فهرست نام اشخاص بر حسب زمان، خالى است (هرچند فهرست الفبايى نام مترجمين در پايان كتاب آمده است)[۱۷]
پاورقىها اندك بوده و در آنها به ذكر منابع پرداخته شده و توضيحاتى پيرامون برخى از كلمات و عبارات متن داده شده است.
پانويس
منابع مقاله
1. مقدمه و متن كتاب.
2. عابدى، احمد؛ انصارى، ناصرالدين؛ نبوى، عبدالمحمد؛ ذكاوتى قراگزلو، علىرضا، «معرفىهاى اجمالى»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: اطلاعرسانى و كتابدارى «آينه پژوهش»، فروردين و ارديبهشت 1376، شماره 43 (12 صفحه، از 64 تا 75).
3. طباطبايى، محقق؛ جعفریان، رسول، «افقهاى تازه در تاريخ تشيع بر اساس كتاب «معجم أعلام الشيعة»»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: اطلاعرسانى و كتابدارى «آينه ميراث»، پاييز 1377، شماره 2 (8 صفحه، از 10 تا 17).
منبع
ویکی نور