سردار کابلی
حیدر قلی خان قزلباش یا سردار کابلی عالم دینى، فیلسوف، فقیه اصولى، محدث، متكلم، رجالى، مورخ و ریاضیدان قرن چهاردهم قمرى بود. اصل او از ایران و از قزلباشان است اما او در کابل به دنیا آمد.
محتویات
- ۱ ولادت
- ۲ دوران تحصیل
- ۳ اقامت در کرمانشاه
- ۴ مشایخ اجازه
- ۵ آشنایی با زبانهای خارجی
- ۶ تألیفات سردار کابلی
- ۷ اثبات درستی قبله مسجد مدینه توسط سردار كابلی
- ۸ خط سردار کابلی
- ۹ سردار كابلی در آیینه اخلاق
- ۱۰ مهجور ماندن سردار کابلی در کرمانشاه
- ۱۱ وفات سردار کابلی
- ۱۲ سخن علامه حسن زاده آملی درباره سردار کابلی
- ۱۳ پانویس
- ۱۴ منابع
ولادت
علامه حیدرقلی فرزند سردار نور محمدخان (از سرداران عالیرتبه ارتش افغانستان) در هیجدهم محرم 1293 ق. در محله شیعه نشین قزلباشهای «چنداول» كابل[۱]، به دنیا آمد. اصلش از ایران و از قزلباشان است اما پدرش ساكن افغانستان بود و سردار در كابل به دنیا آمد. سردار کابلی پس از مرگ پدرش (در سن 31 سالگی او)، لقب پدر را به ارث برد و سردار کابلی نام گرفت.[۲]
دوران تحصیل
حیدرقلی كودك چهار ساله بود كه استعمار انگلیس سایه سیاه خود را بر اكثر كشورهای شرقی و غربی گسترده بود. در همین راستا دولتمردان انگلیس یكی از مهرههای خطرناك و وابسته به استكبار جهانی را به نام «امیر عبدالرحمن خان» در افغانستان به قدرت رساندند. «امیر عبدالرحمن خان» از همان ابتدای حکومت شروع به مخالفت و نابودی مذهب جعفری و كشتار دسته جمعی شیعیان نمود و نور محمدخان را كه از سرداران عالی رتبه ارتش محسوب میشد همراه با خانوادهاش به یكی از ایالات مستعمره بریتانیا (هند شهر تاریخی لاهور) تبعید نمود.
خانواده سردار مدت هفت سال (1297 - 1304 ق) در لاهور مهاجر بودند. در این ایام حیدرقلی فرزند ارشد سردار راهی مكتب خانه و مدارس دولتی گردید. وی در مدت هفت سال تمام پایههای علوم جدید را در لاهور فراگرفت و در مكتب خانه، علوم دینی و قرآن را آموخت. در هشت سالگى به خواندن و نوشتن پرداخت. چون داراى استعداد فوق العادهاى بود بزودى ریاضیات و زبان انگلیسى را فراگرفت. در 1304 ق پدرش خانواده خود را به عراق برد و در كاظمین ساكن كرد. معلم وى در ریاضیات و انگلیسى نیز به همراه آنان مهاجرت كرد و شش سال نیز در عراق به وى آموزش داد و او در حساب و هندسه و هیئت و جغرافى و علوم غریبه صاحب نظر شد. وى همچنین در لغات و ادبیات عربى و فارسى و سانسكریت و هندى و عربى و لاتین دستى توانا داشت.
حیدرقلی نزد اساتید زبده و وارسته نجف چون شیخ علی اصغر تبریزی، تحصیل علوم حوزوی را آغاز كرد. وی پس از شش سال تلاش بیوقفه توانست بر قله اجتهاد و استنباط علوم اسلامی قرار گیرد. وی در میان طلاب معاصر خود در فضل و دانش نمونه بود و همه او را به حكیم، دانشمند و مجتهد بزرگ میشناختند. او فقه و اصول را در محضر علامه میرزا محمدعلى رشتى چهاردهى و شیخ على اصغر تبریزى و دیگران فراگرفت و فلسفه را نزد استادان بزرگ آن آموخت.
اقامت در کرمانشاه
در 1310 ق در خدمت پدر عازم ایران شد و در كرمانشاه با شیخ عبدالرحمان شافعى مكى ملاقات كرد و مجذوب كمالات وى گشت و در همان جا ماندگار شد. او از شیخ خود، چهاردهى و سید حسن صدر و سید عباس لارى و محدث قمى و سید آقا یحیى تهرانى و سید محسین امین و شیخ آقا بزرگ تهرانى داراى اجازه بود. شیخ مرتضى گیلانى نجفى از شاگردان وى مى باشد. سردار كابلى استاد ریاضى و هندسه آیت اللَّه حجت بود. پدرش قبل از مرگ سرپرستى خانوادهى خود را به وى سپرد و او را ملقب به سردار كرد. سردار كابلى در كرمانشاه به تالیف و تصنیف مشغول شد.
او همچنین در آنجا فن «كیمیا» گری را از دانشمندانی كه با وی دیدار داشتند آموخت و به نتایجی بسیار ارزنده دست یافت.
مشایخ اجازه
حكیم وارسته علامه سردار كابلی پس از كسب مدارج علمی و رسیدن به درجه اجتهاد و فتوا موفق شد از رجال نامی و استوانههای بزرگ حوزه همچون:
- آیت الله سید حسن صدر
- آیت الله میرزا محمدعلی دشتی
- آیت الله حاج سید عباس لاری
- آیت الله حاج شیخ عباس قمی
- آیت الله سید یحیی خراسانی
- آیت الله شیخ آقا بزرگ تهرانی
مفتخر به دریافت «اجازه» و نقل روایات گردد.
آشنایی با زبانهای خارجی
سردار همراه با فراگیری علوم معقول (فلسفه، حكمت و هیئت) و منقول (فقه و اصول) به زبانهای زنده جهان (عربی، انگلیسی، عبری و اردو) آشنایی كامل پیدا كرد و با لهجه مخصوص هر زبان قادر به تكلم و محاوره بود و برخی از تألیفات خود را به نگارش درآورد و بعضی از كتب خارجی را ترجمه نمود. وی تحقیقاتی درباره زبان عبری به عمل آورد و برخی از نظرات دانشمند مسیحی عراق (اب انستاس ...) درباره «فقه اللغه» را رد كرد. و نیز كتاب «انجیل برنابا» را از عربی به فارسی درآورده، و با نسخه انگلیسی آن تطبیق داد. وی سرودههایی نیز به زبان اردو و انگلیسی دارد.[۳]
تألیفات سردار کابلی
آثار ارزشمندی در زمینههای مختلف از وی به یادگار مانده است كه بیشتر آنها به صورت پراكنده در كتابخانههای عمومی و شخصی در ایران وجود دارد از مجموع 32 جلد تألیفات وی به تعدادی اشاره میگردد:
- كتاب اربعین (این كتاب حاوی چهل حدیث در فضایل امام علی علیه السلام از طرق اهل سنت میباشد.)
- نظم باب حادی عشر
- شرح دعای صباح
- رساله در معرفت (جوّ)
- ترجمه انجیل برنابا
- «تبصره الحر فى تحقیق الكر» در بیان انطباق تحقیقى بین وزن و مساحت و حجم
- «تحفه الاحباب» در بیان آیات قرآن
- «تحفه الاجله» در شناخت قبله كه براى فهم كتاب به دانش جبر و مثلثات و هیئت و جغرافى نیاز است
- «العلم الشاخص فى اسرار ظل الشاخص» در اعمال فلكى
- كتابى در «المساحه» ترجمه از انگلیسى
- «غایه التعدیل فى معرفه حقیقه الاوزان والمكاییل»
- «كشف القناع فى تحقیق المیل والذراع»
- «مناهج الوفاق»، در اعداد
- شرح حدیث امیرالمومنین علیه السلام در بیان قطر و محیط خورشید و ماه و اختلاف افق خورشید
- «دیوان ابوطالب علیه السلام» و شرح «لامیه ى» آن
- شرح «تهذیب المنطق»
- شرح «خطبهى حضرت زینب سلام الله علیها»
- «مصباح القواعد»، در قواعد علوم ریاضى
- «الدرر النثیره»، شبیه به «كشكول» در سه مجلد.
اثبات درستی قبله مسجد مدینه توسط سردار كابلی
علامه مجلسی محدث بزرگ شیعه معتقد بود كه محراب قبله مسجد مدینه از سوی سلاطین جور از جایگاه اصلی خود منحرف گردیده است. با اینكه سردار كابلی اكثر محرابهای موجود زمان خود را منحرف، از قبله میدانست و خود با اندك انحراف از محراب مساجد نماز میگزارد، با نبوغی كه در هیئت و حكمت داشت توانست با فرمولهای پیچیده ریاضی مسأله «انحراف قبله مسجد مدینه» را رد و حكیمانه مدعای خویش را اثبات نماید. وی معتقد است كه محراب مسجد مدینه صد در صد درست و طبق موازین ریاضی و هیئت است و حتی انحراف نداشتن قبله مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله را از معجزات بارز مكتب اسلام دانسته و دلایلی در این باره اقامه نموده است.[۴]
خط سردار کابلی
او علاوه بر فضایل و مناقبی كه داشت هنرمند خوبی بود و در خط نستعلیق و شكسته قلمی توانا و نقش آفرین داشت. نمونه این دو خط را میتوان از حواشی سردار بر كتاب «شهاب» تألیف قاضی ابو عبدالله خضاعی و در «غایه التعدیل» مشاهده نمود كه هر دو كتاب به طریق افست چاپ گردیده است.
سردار كابلی در آیینه اخلاق
سردار كابلی نه فریفته دنیا شد و نه مغرور دانش خود او از آغاز تا آخر عمر، طلبه به معنای واقعی كلمه بود و نه به فكر جاه و مقام افتاد و نه به یاد لشكر و حشم. از تمام وجود او عزت و شرف میبارید.
به غنای عجیبی دست یافته بود. در چهرهاش آثار كبر و نخوت دیده نمیشد انسانی بود قانع، صبور، خوشرو و خوش لهجه. وقتی راه میرفت زمین را مینگریست و وقتی مینشست در حال فكر كردن بود. وقتی به كسی میرسید با تبسم احوالپرسی میكرد و اگر سخن از علم و فضل او به میان میآمد میگفت: «من ذرهای بیش نیستم.» و...
او ظاهری ساده و بیآلایش داشت. لباس ساده میپوشید، ساده سخن میگفت و غذای ساده میخورد مهربان بود و با مردم صمیمانه مینشست و صادقانه برخورد میكرد. از تمام وجودش اخلاص و صفا نمایان بود.
ادب و تواضع آن مرد كریم، دوستان و آشنایانش را به شگفتی وا میداشت. بزرگانی كه به كرمانشاه وارد میشدند و اشتیاق به ملاقات با او را داشتند، او از باب احترام و ادب ابتدا به دیدن آنها میرفت تا آمدن آنها به منزل او جنبه بازدید داشته باشد. وی این احترام را نسبت به هر شخصی مراعات میكرد بدون آنكه ملاحظهای به مقام و مرام و مسلك طرف داشته باشد.
مهجور ماندن سردار کابلی در کرمانشاه
آقای کیوان سمیعی که چند سالی به تنهائی از محضر ایشان در کرمانشاه بهره می جستند در مقاله ای که در معرفی ایشان دارند می نویسند:
سردار کابلی مجلس درسی نداشت و جز چهار، پنج نفر کسی به عنوان درس از ایشان استفاده نکرد و علت این امر ان بود که تدریس کتب مقدماتی شان ایشان نبود و هیچکس از چنان دانشمند کم نظیری چنین درخواستی نمینمود در کرمانشاه هم که فاقد حوزه علمی بود کسی وجود نداشت که دارای تحصیلات عالیه باشد و بخواهد از وجود ایشان استفاده کند.
چنین اشخاصی اگر گاهگاه در کرمانشاه یافت میشدند نزد علماء دیگر آنجا به تحصیل مشغول می گردیدند تا هم استفاده علمی برند و هم از وجوه شرعیه ای که به انان داده می شد منتفع گردند. سردار کابلی متصدی اخذ وجوه شرعیه نبود و اساسا جز عنوان عالم بودن در هیچیک از عناوین دیگر اشتراکی با علماء دینی نداشت
ایشان همچنین در بخش دیگری از این مقاله مطلبی را می نویسند که از آن می توان به علت مهاجرت ننمودن ایشان از کرمانشاه - با آنکه در آنجا در مهجوریت بسر می بردند- پی برد:
- پس از سال 1322 شمسی که من مقیم تهران شده بودم نظر به اینکه دوری از حضور ایشان برایم سخت ناگوار بود و به علاوه بر رنج ایشان از تنهائی وقوف داشتم به وسیله نامه ای درخواست کردم به تهران تشریف بیاورند و مقیم شوند در پاسخ مرقوم فرمودند: «در این مراسله اخیر اشاره فرموده بودید که شاید بطهران منتقل شوم مدتهاست که فقیر باین معنی متمایل بوده و هستم ولی چون در این چند سال اخیر بواسطه شدت گرانی قدری آلودگی پیدا کرده ام و هم وسائل اقامت در آنجا و از ان طرف حمل و نقل کتابخانه خیلی دشوار بلکه برای فقیر متعذر است اقدامی نکرده ام و الا خودتان می دانید که در کرمانشاه نه علاقه روحی و نه علاقه ملکی دارم که مایل باقامت در کرمانشاه باشم»[۵]
وفات سردار کابلی
حیدرقلی خان قزلباش در سحرگاه جمادی الاول 1372 ق در سن 79 سالگی رحلت نمود و پس از مراسم تشییع و عزاداری در کرمانشاه، تابوت سردار را طبق وصیت خودش به نجف اشرف انتقال دادند. پیكر مطهر او در چهارم جمادی الاول 1372 ق. در میان اشك و آه طلاب و رجال بزرگ حوزه نجف تشییع و در قبرستان وادی السلام در جوار مرقد مطهر «بوتراب» امام علی علیه السلام به خاك سپرده شد.
سخن علامه حسن زاده آملی درباره سردار کابلی
علامه حسن زاده آملی که خود ریاضیدان متبحر عصر ماست و کتابها و رساله های متعددی در هیئت و ریاضیات دارد. در مورد ایشان می نویسند:
- روحانى بزرگ حيدرقلى بن نورمحمد معروف به سردار كابلى، از مفاخر و ذخائر علمى عصر ما بوده است، و محاسن و محامد وى بسيار است، در رياضيات عاليه عالمى متضلع، و در هيات و نجوم كاملى متبحر بود، و در استخراج از زيجات خريت در صناعت بود. زيج بهادرى محلى به حواشى و تعليقات استادانه ماهرانه به دست خط مباركش در تصرف راقم است كه بر حدت فهم و تبحر او، و كثرت تمرن و تدرب او در فن، برهان قاطع است رساله بسيار گرانقدر و ارزشمند تحفة الاجلة فى معرفة القبله به عربى و فارسى يكى از آثار وجودى او است كه بر علو مقام علمى او حجتى بالغ است.
- نگارنده احدى از علماى عصر خود را در تسلط و احاطه به علم فلك و رياضيات عاليه به پايه استادش جناب علامه ذوالفنون حاج ميرزا ابوالحسن شعرانى، و جناب سردار كابلى، نمى شناسد، رضوان الله عليهما.[۶]
پانویس
- ↑ كابل حدود دویست سال پیش از این پایتخت بوده، این شهر قرار گرفته است چندان مركز شیعیان در غرب كابل واقع شده است. در ارتفاع 1800 متری از سطح دریا و در بستر جنوبی آبراه كابل پنج شیر قرار دارد. در میان كوههای پست و تپه مانند كه حصار كابل را به وجود میآورند.
- ↑ سردار کابلی، کیوان سمیعی، مجله وحید، شماره ۵۸
- ↑ نگارنده بدان اشعار دست نیافته است.
- ↑ میتوانید به كتاب «قبله شناسی» سردار كابلی یا زندگانی سردار كابلی، تألیف مرحوم كیوان سمیعی مراجعه كنید.
- ↑ سردار کابلی، کیوان سمیعی، مجله وحید، آبان 1347، شماره ۵9
- ↑ تعيين خط زوال، حسن حسن زاده آملی، ص 105
منابع
- مجموعه گلشن ابرار، زندگی نامه "سردار کابلی" از سید حسن احمدی نژاد بلخی.
- انجمن مفاخر فرهنگی، اثرآفرینان، ج3، ص218.(در دسترس در راسخون، بازیابی: 25 اسفند 1392.)
- سردار کابلی، کیوان سمیعی، مجله وحید، سلسله مقالات(شماره های خرداد تا دی 1347 / از شماره 54 تا 61)، در دسترس در نور مگز، بازیابی: 24 اسفند 1395
- تعيين خط زوال، حسن حسن زاده آملی