بقیه الله

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۰:۳۹ توسط سید مهدی خدایی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل دائرة المعارف}} بقيّةاللّه ، تعبير قرآني و نيز از القاب آخرين امام شيعة...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از یک دائرة المعارف است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

بقيّةاللّه ، تعبير قرآني و نيز از القاب آخرين امام شيعة اثني عشري.


اين تعبير در آية هشتادوششم سورة هود، پس از آنكه شعيب پيامبر قوم خود را به پرستش خداوند دعوت و از كم فروشي و تباهكاري نهي ميكند، بدينصورت آمده است: «بَقيَّةاللّ'هِ خَيرٌ لكُم اِن كُنتم مؤمنين» مفسران بقيّةاللّه را، در اين آيه، به پُرداشتن پيمانه و ابزار سنجشِ («مكيال» و «ميزانِ») ياد شده در آية هشتاد و پنجم همين سوره پيوند داده و گفته اند كه بقيّةاللّه، يعني آنچه پس از پيمانه كردن و سنجيدنِ درست براي شما بماند يا خداوند براي شما نگاه دارد؛ اين براي شما بهتر از آن است كه نادرستي و كمفروشي كنيد. زمخشري (ج 2، ص 418) در تفسير بقيّةاللّه گفته است: «ما يُبقي لَكُم مِن الحَلال بعدَ التَنَّزُهِ عَمّا هو حرامٌ عليكم»؛ يعني آنچه خداوند براي شما، پس از دوري جستن از آنچه بر شما حرام شده است، از مال حلال نگاه ميدارد. او (همانجا) اين احتمال را هم مطرح ميكند كه ممكن است مراد از بقيةاللّه، «مايَبقي لَكم عندالله مِنَ الطاعات» باشد، يعني آنچه از طاعات براي شما نزد خدا ميماند. اهل لغت نيز تقريباً همين معناها را براي بقيّة و بقيّةاللّه آوردهاند كه به نظر ميرسد كه اين معاني با توجه به سياق آيه و موضع اين عبارت در اين آيه ذكر شده است.

در احاديث شيعه، بقيّةاللّه در اين آيه به ائمه تأويل شده است. مجلسي (ج 24، ص 211) از مناقب ابن شهرآشوب نقل ميكند كه «بقيةاللّه خيرلكم نَزَلَت فيهم»، يعني آية بقيةاللّه... دربارة ائمه نازل شده است. مجلسي (همانجا) در تفسيرخود بر اين حديث كه «امامان بقيةاللهاند» ميگويد: مقصود كساني از انبيا و اوصيا هستند كه خداوند ايشان را بر روي زمين راي هدايت مردم نگاه ميدارد، يا اوصيا و اماماني كه بازماندگان انبيا در ميان امت خود هستند. بنابراين، وي «بقية» ا به معناي «مَن اَبْقاه» ميداند، يعني كسي كه خداوند او رانگاه داشته است.

در بحارالانوار (ج 24، ص 212) روايتي است، كه براساس آن، امام باقر عليه السلام، خطاب به مردمي كه دروازة شهر خود را بر روي ايشان بستند، خود را بقيةالله ناميده است. تعبير دوم اين كلمه به آخرين امام شيعة اثناعشري برميگردد، يعني امام مهدي عجل اللّه تعالي فرجه. روايات متعددي هست كه براساس آنها مقصود از بقيّةاللّه، امام زمان است، از جمله طبرسي (ج 1، ص 252) از قول حضرت علي عليه السلام نقل مي كند كه مراد از بقيةاللّه امام مهدي عجلالله تعالي فرجه است كه پس از انقضاي مهلت خواهد آمد و زمين را كه پر از جور شده است از داد پر خواهد كرد. مجلسي (ج 24، ص 211ـ212) به نقل از كافي آورده است: امام جعفر صادق عليهالسلام در پاسخ اين سؤال كه مردم به مهدي عليه السلام اميرالمؤمنين خطاب مي كنند، فرمود: اين لقب مخصوص علي بن ابيطالب عليهالسلام است، و امام مهدي را بايد با لقب «بقيةاللّه»، و چنين خطاب كنند: «السلام عليك يا بقيةالله.» بعضي از علماي اماميه جملة نهج البلاغه (بقيةٌ من بقايا حجته: او ماندهاي از حجتهاي خداست ـ خطبة 182) را تفسيري بر امام دوازدهم ميدانند (قطب راوندي، ج2، ص 722)، ولي بعضي از شارحان نهج البلاغه «بقية» را در اين عبارت عالمان و عارفاني ميدانند كه حجت خدا بر بندگان او در همة دورانها هستند (ابن ميثم، ج3، ص 393؛ ابن ابي الحديد، ج 10، ص 96). در دعاي ندبه نيز از امام مهدي عجلالله تعالي فرجه به بقيةاللّه تعبير شده است.

در روايات شيعي آمده است كه حضرت مهدي عجلالله تعالي فرجه به هنگام ظهور، آية «بقيةاللّه خيرلكم...» را خواهد خواند و خواهد گفت: «انا بقية اللّه و حجّته» و هيچ مسلماني بر او سلام نميدهد مگر آنكه بگويد : «السلام عليك يا بقيّةاللّهِ في ارضه.» از مجلسي (ج 24، ص 212) نيز روايت شده است كه حضرت مهدي خود فرموده است: «انا بقيّةاللّه في ارضه» (همانجا). براي تبيين دقيقتر مفهوم «بقيةاللّه» در آية مذكور و روايات شيعي، لازم است به آية ديگري از قرآن توجه شود: مفسران در تفسير آية 116 سورة هود، كه در آن «اُولُوا بقيّةٍ» آمده است، با در نظر گرفتن سياق آيه، «بقية» را به معناي فضل و خير گرفته اند. زمخشري (ج 2، ص 436) «اولوا بقيّة» را به معناي «خداوندان فضل و مال» و «بقيّة» را به معناي «خير و فضل» (= دارايي و روزي) گرفته است. وي شواهدي نيز ذكر ميكند كه در آنها «بقيّة» به معناي برگزيدگان است، اما اين شواهد مستقل از متن و تفسير اين آية قرآن است و نميتوان گفت كه مفهوم اخير براي تفسير متن قرآن در نظر گرفته شده است. خطيب تبريزي (ج 1، ص 87) نيز بقيه را در بيتي، كه از شواهد زمخشري است، هم به معناي «افاضلكم» گرفته است و هم به معناي باقي ماندگان. شواهد مفصل ديگري نيز كه آنتون اشپيتالر در مقالة «بقيه در قرآن به چه معناست؟» (ص 137ـ146) آورده، همه مستقل از تفسير آية مذكور است. بنابراين، چنانكه اشپيتالر (همانجا) و رودي پارت (ص 52 ـ 53) آوردهاند، «بقيّة» به معناي فضل است و در اساس، و از لحاظ معناشناسي نيز، چنين است، زيرا فضل هم در اصل به معناي «بقيّة» و زيادتي است و در تحول معنايي مفهوم افزوني و خير (دارايي) را به خود گرفته است و «بقيّة» نيز به مفاهيم «خير» و «فضل» و «برتري» و «برگزيده» تحول معنايي يافته است.

با توجه به مطالبِ پيشين، وجه تفسير بقيّةاللّه به امامان بخوبي معلوم ميشود و آنجا كه مقصود از بقيّةاللّه، حضرت مهدي عجلالله تعالي فرجه دانسته ميشود، ميتوان بسهولت به جاي بقيّةاللّه، فضلاللّه گذاشت؛ به اين معنا كه آن حضرت فضل و نعمت خداوند بر آدميان است. اين تفسير بهتر و رساتر از تفسير مجلسي است كه به موجب آن، امامان بقيه و بازماندة اوصيا و انبيا هستند و خداوند ائمه را از ميان اوصيا براي نسلهاي بعدي نگاه داشته است. بنابر آنچه گفته شد، آية شريفة «بقيّةاللّه خيرلكم ان كنتم مؤمنين» با توجه به حديث «بقيّةاللّه خيرٌ لكم نزلت فيهم»، اينگونه تفسير ميشود كه امامان كه برگزيدگان خدا هستند، براي شما بهترند. دربارة بقيّةاللّه، به عنوان لقب خاص امام مهدي عجلالله تعالي فرجه نيز مطلب به همين صورت است. گفتني است كه كلمة بقيّة، علاوه بر دو مورد ياد شده، يكبار نيز در آية 248 سورة بقره آمده است. در اين آيه نيز بسهولت ميتوان گفت كه «بقية» به مفهوم فضل و خير (دارايي و مال) است (پارت، همانجا).

منبع

  • دانشنامه جهان اسلام

منابع مقاله

  • علاوه بر قرآن؛
  • ابنابيالحديد، شرح نهجالبلاغة ، چاپ محمدابوالفضل ابراهيم، قاهره 1385ـ1387/1965ـ1967، بيروت ( بيتا. ) ؛
  • ابن ميثم، شرح نهج البلاغة ، قم 1362ش؛
  • يحييبن علي خطيب تبريزي، شرح ديوانالحماسه ، بولاق 1290؛
  • محمودبن عمر زمخشري، الكشاف عن حقائق غوامضالتنزيل ، بيروت ( بيتا. ) ؛
  • احمدبن علي طبرسي، الاحتجاج ، چاپ محمدباقر موسوي خرسان، بيروت 1401/ 1981؛
  • علي بن ابيطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة ، چاپ صبحي صالح، اهره 1411/1991؛
  • سعيدبن هبةالله قطب راوندي، منهاجالبراعة في شرح نهجالبلاغة ، چاپ عزيزالله عطاردي خبوشاني، چاپ افست دهلي 1404؛
  • محمدباقر بن محمدتقي مجلسي، بحارالانوار ، بيروت 1403/1983؛

Rudi Paret, Der Koran: Kommentar und Konkordanz, Stuttgart 1977; Anton Spitaler, "Was Bedeutet Baq ¦ â ja im Koran?", in Westخstliche Abhandlungen: zum siebzigsten Geburtstag Rudolf Tschudi , ed. Fritz Meier, Wiesbaden 1954.