فقه شیعه در دوره حضور ائمه
اجتهاد در این دوره:
اين دوره از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله آغاز مىشود و تا پايان غيبت صغرى (329 هـ) ادامه مىيابد. در اين عصر گرچه به علت رحلت پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله باب اجتهاد در نزد اهل سنت مفتوح شد ولى شيعه به دليل حضور امامان به اجتهاد نيازى پيدا نكردند، چه به عقيده آنان اقوال، افعال و تقريرات امامان به منزله قول، فعل و تقرير پيامبر صلى الله عليه و آله است و در حجيّت آن جاى هيچ گونه ترددى وجود ندارد.
البته كسانى كه به علت دورى و يا جهات ديگر به آن بزرگواران دسترسى نداشتند به صورت سادهاى در مسائل اجتهاد مىكردند. مثلاً ناگزير بودند به خبر ثقه عمل كنند زيرا براى ايشان دسترسى به نفس قول يا فعل يا تقرير پيامبر يا امامان به طورى كه علم وجدانى حاصل كنند ممكن نبود و يا ناگزير بودند به ظواهر قرآن يا حديث نبوى و يا روايات امامان عليهمالسلام عمل كنند و يا در موارد فقد نص يا اجمال و يا تعارض نصوص به آن چه عقل آنان حكم مىكرد، از برأت يا احتياط و غيره عمل كنند.(ابوالقاسم گرجى، تاريخ فقه و فقها، مؤسسه سمت، تهران-ايران، سوم، 1421 هـ.ق، ص 117)
تدوین حدیث:
اهل تسنن تا سالیانی پس از رحلت پیامبر به دستور و فشار خلفا که - علل آن خود جای بحث مستقل دارد - از کتابت و تدوین حدیث دوری مینمودند ولی شیعیان به ترغیب و تشویق ائمه اطهار علیهمالسلام اهتمام بلیغی به جمع احادیث پیامبر و ائمه علیهمالسلام داشتند ولذا نگارش کتابهای زیادی در این دوران گزارش شده است.
نگارش احاديث در بين شيعيان از همان زمان صدور آنها از لسان مبارك ائمه هدي عليهمالسلام متداول بوده است و بسياري از اصحاب ائمه احاديث شنيدهشان را در دفاتري ثبت مينمودند كه به آنها كتاب يا اصل اطلاق ميشد اين اقدام كه با توصيه آينده نگرانه اهل بيت عليهمالسلام صورت ميگرفت نقش بسزايي در حفظ دقيق احاديث داشت و اين نگاشتهها در كنار منقولات پايه تاليفات بعدي مانند: كافى، من لايحضره الفقيه، استبصار و تهذيب الاحكام قرار گرفت و از بركت غناى اين منابع، فقهاى پس از دوران ائمه علیهمالسلام نيز از فروافتادن در شيوههاى نادرست و خطرناك اجتهاد همچون قياس و استحسان و ديگر نمودهاى اجتهاد به رأى كه جماعتى از فقهاى عامه به علت كم آوردن نصوص به آن روى آوردند، در امان ماندند. ([علیاکبر کلانتری، اصول اربعمائه يا نخستين مرحله فقه شيعه، فقه، ش 25، 26، (پاییز، زمستان 1379)، پورتال علوم انسانی]، بازیابی: 20 تیر 1391)
تنها كسانى كه از ثقات با اختلاف مقالاتشان از امام صادق علیهالسلام روايت كرده اند چهار هزار تن بوده اند و نيز گفته شده از ميان شاگردان حضرتش چهارصد كتاب از احاديثى كه جنابش تدريس و املاء مى فرموده، پرداختند که از آنها به اصول اربعمائه تعبیر میشود. ([كاظم مديرشانچي، علم الحديث، بخش سیر تدوین حدیث در شیعه، اندیشه قم]، بازیابی: 20 تیر 1391)
منابع
- كاظم مديرشانچي، علم الحديث، بخش سیر تدوین حدیث در شیعه.
- ابوالقاسم گرجى، تاريخ فقه و فقها، مؤسسه سمت، تهران-ايران، سوم، 1421 هـ.ق، ص 117.
- علیاکبر کلانتری، اصول اربعمائه يا نخستين مرحله فقه شيعه، فقه، ش 25، 26، (پاییز، زمستان 1379): ص 304-331.