یحیی انصاری شیرازی
آیتالله یحیی انصاری شیرازی در سال 1306 هجری شمسی در نودایجان داراب، از توابع شیراز دیده به جهان گشود. پدر او مرحوم شیخ محمد فخر انصاری فرزند شیخ ذکریای نصیر الاسلام انصاری از سران و مبارزان مشروطه بود و خانواده او از علاقهمندان به خاندان پاک پیامبر(ص) و از ارادتمندان به ساحت روحانیت شیعه بودند.
بر اساس اسناد موجود نسب خاندان ایشان به جابربن عبدالله انصاری میرسد. آیتالله انصاری شیرازی دوران کودکی خود را میان این خانواده گذراند و از همان ایام به اخلاق اسلامی آراسته شد.
دوران تحصیل
آیتالله یحیی انصاری شیرازی پس از اتمام مکتبخانه و دو سال تحصیل در دبستان، تحصیل علوم دینی را در زادگاه خود، نودایجان داراب آغاز کرد. مقدمات را نزد استادان آن دیار همچون آیتالله شیخ عبدالکریم انصاری مدرس حوزه علمیه داراب و از شاگردان مرحوم آیتالله حاج میرزا ابراهیم شیرازی که او نیز از شاگردان مرحوم آیتالله میرزای شیرازی بود، فرا گرفت. در سال 1325 برای ادامه تحصیل، به شیراز آمد و از مدرسان و استادان بزرگ آن دیار بهرههای بسیار برد.
حوزه علمیه شیراز در آن روزگار از عنایات مرجع بزرگی بهنام آیتالله العظمی سید نورالدین شیرازی بهرهمند بود و عالمان بسیاری در آن به تدریس و تألیف میپرداختند. او در این سالها به تدریس منطق و ادبیات نیز میپرداخت.
استاد انصاری شیرازی در سال 1331 به قم مهاجرت کرد. در قم نیز به تکمیل دروس سطح پرداخت و سپس در درس خارج فقه و اصول علمای بزرگ آن روزگار شرکت کرد. در این میان به تحصیل فلسفه و علوم عقلی نیز پرداخت و از استادانی همچون علامه سید محمدحسین طباطبایی(ره) و برادر ایشان مرحوم استاد سید محمدحسن طباطبایی بهره برد.
او همگام با تحصیل، به تدریس آنچه آموخته بود نیز پرداخت. همچنین وی در طول سالهای تحصیل خود همواره در درسهای اخلاق شرکت میجست و به تهذیب نفس بهعنوان مهمترین دغدغه درسی خود اهمیت بسیار میداد.
استادان و دوستان
آیتالله انصاری شیرازی در سه حوزه علمیه نودایجان داراب، شیراز و قم به محضر عالمان و استادان بسیاری شرفیاب شد. او دروس مقدماتی را در نودایجان داراب نزد استادان آن دیار فرا گرفت، از جمله کتاب تبصره علامه را نزد عموی پدر خود حاج شیخ ابوالحسن انصاری شیرازی، امام جماعت مسجد وکیل شیراز آموخت.
کتب جامع المقدمات، سیوطی و حاشیه را نیز از محضر آیتالله حاج شیخ عبدالکریم انصاری بهره گرفت. با ورود به شیراز از محضر آیت الله العظمی سید نورالدین شیرازی و آیتالله سید عبدالعلی آیتاللهی بهره برد.
وی مطول و مغنی را خدمت آقای حاج عالم و مرحوم حاج حکیم و شرح لمعه را نزد حاج آقای اردکانی فرا گرفت.
در قم نیز، کفایه و مکاسب را نزد آیتالله آقای حاج سید محمدباقر سلطانی و رسائل را از محضر آیتالله مجاهدی تبریزی، شرح منظومه را نزد آیتالله منتظری و شرح تجرید را در محضر آیتالله حاج شیخ فکور یزدی آموخت. سپس به درس خارج حضرت امام خمینی(ره) رفت و همزمان در درس آیت الله العظمی بروجردی(ره)؛ آیتالله شیخ مرتضی حائری(ره) و آیتالله اراکی(ره) شرکت جست.
او علوم عقلی مانند اسفار اربعه، شفا، تمهید القواعد را نیز نزد علامه سید محمدحسین طباطبایی(ره) آموخت و بهتوصیه ایشان، شرح فصوص قیصری را نزد مرحوم سید محمدحسن الهی (برادر علامه طباطبایی) فرا گرفت. ایشان مدت سی سال از محضر علامه طباطبایی استفاده کرد و از شاگردان خصوصی این استاد به شمار میرفت.
آیتالله انصاری شیرازی در طی این سالها با بسیاری از طلاب و فضلا رابطه دوستی داشته که برخی همچون حضرات آیات جوادی آملی، حسنزاده آملی، امینی و حجج اسلام آقایان دکتر احمدی، سید حسن لنگرودی، صائمی زنجانی و سید عباس ابوترابی از این جملهاند.
فعالیتهای علمی و فرهنگی
آیتالله یحیی انصاری شیرازی تلاشهای فرهنگی بسیاری را به جامعه شیعه ارزانی داشته است. او با تربیت شاگردان عالم، مبارز و با اخلاق، هماره حوزههای علمیه را یاری میداده است. او تدریس علوم دینی را از آغازین سالهای طلبگی شروع کرد و به تدریس دروس بسیاری از جمله تدریس کتابهای لمعه، رسائل، مکاسب، کشف المراد، شرح تجرید، شرح منظومه سبزواری، شرح اشارات، اسفار، شرح فصوص قیصری، تمهید القواعد و مصباح الانس، توفیق یافت. همچنین کتاب شرح منازل السائرین را که از کتب اخلاقی به شمار میرود، تدریس فرمود و به تدریس مجلداتی از بحار الانوار که در آن به بحث معاد پرداخته شده، اشتغال داشت.
آیتالله انصاری شیرازی کتابهای بسیار در زمینههای گوناگون نگاشته است که از آن جمله میتوان به «شرح منظومه» در چهار جلد و «مجموعه اشعار و قصائد و غزلیات» اشاره کرد. ایشان جزوات و دستنوشتههای بسیاری دارند که به چاپ نرسیده است.
فعالیتهای سیاسی
آیتالله انصاری شیرازی در طول سالیان مبارزه با رژیم پهلوی، همواره در خط مقدم حضور داشت. او که علاقه شدیدی به امام خمینی(ره) داشت، از وی بهعنوان کسی که بر شیعه و اسلام عزت داده و آن را زنده کرد، یاد میکرد و یکی از مروجان جدی اندیشه مرجعیت امام خمینی(ره) در آن روزگار بود.
او پس از حادثه مدرسه فیضیه، به سخنرانی پرداخت و ضمن افشای ماهیت پلید رژیم شاه بر عزم امام(ره) و ملت برای مبارزه تا پیروزی نهایی تأکید کرد و به دشمنان مردم هشدار داد که دست از اعمال خود بردارند و به محاصره و زندان امام(ره) ادامه ندهند وگرنه خشم ملت را نمیتوانند خاموش سازند.
سخنان روشنگر او در شهرهای گوناگون سبب شد که رژیم به تعقیب و تهدید او دست بزند و او را به شهرهای نائین و کوهدشت تبعید کند. اما این مجاهد نستوه در آنجا نیز دست از مبارزه برنداشت. صراحت و راستگویی او حتی در بازجوییها نیز به چشم میخورد؛ بهگونهای که در پاسخ به پرسشهای ساواک باصراحت اعلام میکرد که بر ضد رژیم سخن گفته و مردم را شورانده است. این مسئله بازجویان را به اعجاب و شگفت واداشته بود.
بخشی از مبارزههای او به همکاری با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم مربوط میشد؛ بهگونهای که امضای او زیر بسیاری از اعلامیهها، از جمله نامه اعلام مرجعیت امام خمینی(ره) به چشم میخورد.
او پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نیز همواره مدافع انقلاب و آرمانهایی که خون شهیدان بسیاری برای احیای آن ریخته شده، بود و از حمایت و پشتیبانی امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای دریغ نورزید و همواره جوانان را به حراست از راه انقلاب و مبارزه با التقاط و انحراف دعوت میکرد.
زندگی ساده و زی طلبگی ایشان زبانزد خاص و عام و سطح زندگی او گاه از سطح زندگی عموم مردم نیز پایینتر بود، ایشان از هرگونه شهرتطلبی و مشهور بودن پرهیز داشت.
منابع
- خبرگزاري تسنیم، بازدید در 26 دی 1393.