محمد بن علی شلمغانی
منبع: نرمافزار دایرةالمعارف چهارده معصوم علیهمالسلام
اعدام شلمغاني كذاب در عصر غيبت صغري - سال 322 هجري قمري/ 29 ذوالقعده
در ايام غيبت صغری، به خاطر عدم دسترسي مستقيم شيعيان با امامشان حضرت حجه بن الحسن العسكري علیهالسلام، عدهاي از منحرفان و كژانديشان در صدد انحراف مردم ساده و كمبنيه برآمده و با ترفندهاي گوناگون از احساسات آنان بهرههايي يافته و به فتنهگري پرداختند.
افرادي چون ابومحمد شريعي، محمد بن نصير نميري، احمد بن هلال كرخي، محمد بن علي بلالي و محمد بن علي شلمغاني، از آناني بودند كه با ادعاهاي واهي و دروغين و غلوكردن درباره امامان معصوم علیهمالسلام و نسبت دادن مقام الوهيت به آنان و ايجاد ترديد و شبهه در ميان شيعيان، آسيبهاي فراواني به پيراون مكتب اهل بيت علیهمالسلام وارد ساختند.
ابوجعفر محمد بن علي شلمغاني، معروف به "ابن أبي عزاقر"، معروفترين آنان بود. وي از اهالي "شلمغان" واقع در ناحيه "واسط" در بخش جنوبي عراق بود و يكي از نويسندگان و علماي مذهب شيعه در ايام غيبت صغري بشمار ميآمد و به خاطر نزديكي به ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي، نايب سوم امام زمان علیهالسلام و معرفي شلمغاني توسط وي در ميان طايفه "بني بسطام" مقام والايي يافته بود و كتابهاي متعددي، مانند:
البرهان والتوحيد، البدا والمشيه، نظم القرآن، الامامه، التسليم، الأنوار، المعارف، الايضاح، المباهله، التكليف، ماهيه العصمه و غيرها به رشته تحرير درآورد و روايات فراواني درباره امامان معصوم علیهمالسلام و احكام فقهي شيعه نقل كرد. ولي به تدريج در كمند خودخواهي، غرور و نخوت گرفتار آمد و پيروي شيطان رجيم را پيشه خود كرد و آرا و عقايد باطل را در نوشتهها و گفتههاي خود وارد ساخت و پيروان و مريدان خويش را به انحراف و كژانديشي سوق داد.
وي به خاطر مقبول و مشروع جلوه دادن افكار شيطاني خويش، هر چيزي را بيان ميكرد، به حسين بن روح نوبختي نسبت ميداد و از قول وي منتشر مينمود و بدين جهت، اهالي بسطام و ساير پيروانش از او ميپذيرفتند و جزءِ عقايد ديني خويش ميپنداشتند.[۱]
شلمغاني به دروغ ادعاي نيابت امام زمان علیهالسلام نمود و ميگفت كه روح خدا در جسم او حلول كرد و خود را "روح القدس" ميناميد و براي پيروانش كتابي به نام "الحاسه السادسه" حس ششم تأليف كرد و در آن به برداشته شدن شريعت و مباح بودن لواط تصريح نمود.[۲] همچنين مدعي الوهيت شد و ميگفت كه مردگان را زنده ميكند و قائل به تناسخ ارواح و حلول آنها شد.[۳]
شيخ ابوالقاسم حسين بن روح نوبختي به عنوان نايب منصوص و منصوب امام زمان علیهالسلام، در برابر انحرافات و كفرگوييهاي اين مرتد مردم فريب، احساس مسئوليت سنگيني مينمود و بدين جهت در مقابل وي، عكسالعمل نشان داد و پندارهاي وي را باطل اعلام كرد و چون نتيجهاي از اين نگرفت، كلاً وي را طرد و شيعيان را از پيروي و نزديكي وي برحذر داشت. تا اين كه توقيعي از ناحيه مقدسه بيرون آمد و با صراحت تمام، وي را مورد لعن و نفرين قرار داد. در اين توقيع مقدس، امام زمان علیهالسلام از شلمغاني، با اين عبارت ياد كرد: المخذول الضال المضل، المعروف بالعزا قري لعنه الله...[۴]
از آن پس، حسين بن روح نوبختي به تمام بزرگان، مبلغان و دانشمندان شيعه اعلام كرد كه از شلمغاني برائت بجويند و وي را مورد لعن و نفرين قرار دهند. راضي بالله بيستمين خليفه عباسي كه از ناخرسندي علما و فقهاي شيعه و اهل سنت نسبت به افكار شرك آلود شلمغاني باخبر بود و از اين جهت، تحت فشار آنان قرار داشت، دستور دستگيري و اعدام وي را صادر كرد. سرانجام، شلمغاني را به همراه ابراهيم بن ابيعون به دار آويزان و دست و پاي آن دو را قطع كرده و بسزاي كردارشان رسانيدند و سپس جنازه آنان را سوزانيده و خاكسترشان را در رود دجله ريختند.
شیخ طوسی اين واقعه را در روز 29 ذی القعده سال 322 قمري ذكر كرد[۵] ولي برخي از مورخان، آن را در اول ذي القعده و برخي ديگر در دوم ذي القعده سال 322 قمري بيان نمودهاند.
پانویس
- پرش به بالا ↑ الغيبه شيخ طوسي، ص 403؛ بحارالانوار علامه مجلسی، ج 51، ص 371.
- پرش به بالا ↑ الفرق بين الفرق عبدالقاهر اسفرايني، ص 264.
- پرش به بالا ↑ العبر في خبر من غبر شمسالدين محمد ذهبي، ج 2، ص 14.
- پرش به بالا ↑ الغيبه شیخ طوسی، ص 373.
- پرش به بالا ↑ رجال نجاشي، ج 2، ص 294.
(5). العبر في خبر من غبر، ج 2، ص 15؛ التنبيه والاشراف مسعودي، ص 343.
تذکر:
در کتاب وقایع الایام شیخ عباس قمی وقوع اعدام شلمغاني كذاب در وقایع 2 ذی القعده ذکر گردیده است: (وقایع الایام شیخ عباس قمی، 2 ذی القعده).