باطل
کلیدواژه ها: باطل، حق، قرآن کریم
«باطل» از ريشه «ب ـ ط ـ ل» به معناى ضايع، پوچ و بى محتوا و هدرشدن است. [۱] موجود متصف به وصف «باطل»، امری است خلاف «حق» که فاقد ثبات و غيرمنطبق با طبيعت و خلقت اصلى خود می باشد.
سخن باطل نيز سخن بى محتوا و غيرمطابق با واقع است و از نظر جرجانى، هر آنچه از اساس نادرست است و هر امر بى فايده و فاقد نتيجه كه تنها ظاهرى درست و نيكو دارد «باطل» است.[۲]
واژه «باطل» در برخى اشعار پيش از اسلام نيز بكار رفته كه داراى مفهوم سلبى و منفى است؛ مانند: «ألا كلّ شىء ما خلا الله باطل»؛[۳] همچنین در فلسفه اسلامى، «حق» به معناى واقعيت و وجود و «باطل» در مقابل آن است.[۴] از نظر عرفا نيز «حق» يا وجه الله، جنبه هستى اشيا بوده و به آنها حقيقت و بقا داده است و هر چيزى جز او «باطل»، عدم و هالك است.[۵]
افزون بر دين اسلام در اديان و مكاتب ديگر نيز درباره باطل بحث شده است؛ متون دينى چون عهد عتيق و عهد جديد[۶]، پيروان خود را از پيروى باطل نهى كردهاند.
سوفسطايى گرى در يونان قديم نيز با انكار هر گونه حق و باطل ثابتى، حق را به چيزى كه فرد آن را حق بپندارد و باطل را آنچه باطل بشمرد، دانستهاند. پيدايش فلسفه به وسيله سقراط و شاگردانش افلاطون و ارسطو، نوعى واكنش در برابر اين جريان و تلاش براى شناخت حق و باطل به شمار مىرود.[۷]
واژه «باطل» در قرآن کریم
باطل و هم خانوادههاى آن 36 بار در قرآن بكار رفته است. بيشتر استعمال هاى اين واژه در قرآن به همراه واژه «حق» و در برابر آن است.
قرآن كريم خداوند را عين حق: «فَتَعلَى اللّهُ المَلِكُ الحَقُّ» (سوره طه/114) و منشأ حق: «اَلحَقُّ مِن رَبِّكَ» (سوره بقره/147) دانسته و هر معبودى را جز او باطل خوانده است: «ذلِكَ بِاَنَّ اللّهَ هُوَ الحَقُّ و اَنَّ ما يَدعُونَ مِن دونِهِ هُوَ البطِلُ». (سوره حج/62)
قرآن واژه باطل را در مناسبت هاى گوناگونى بكار برده است؛ در مواردى به تقابل حق و باطل به طور مطلق اشاره كرده و باطل را نابود شونده دانسته: «جاءَ الحَقُّ و زَهَقَ البطِلُ اِنَّ البطِلَ كانَ زَهوقا» (سوره اسراء/81)، در مواردى نيز مصاديقى از اين دو مفهوم را بيان كرده است.
برخى از كاربردهاى واژه باطل در قرآن بدين قرار است:
- حق بودن كلام الهى و راه نداشتن باطل در آن، در مقابل ادعاى كافران مبنى بر بطلان قرآن: «لايَأتيهِ البطِلُ مِن بَينِ يَدَيهِ و لا مِن خَلفِهِ تَنزيلٌ مِن حَكيم حَميد». (سوره فصلت/41،42)
- پيروى كافران از باطل در برابر پيروى اهل ايمان از حق: «ذلِكَ بِاَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا البطِلَ واَنَّ الَّذينَ ءامَنُوا اتَّبَعُوا الحَقّ». (سوره محمد/47،3)
- شهادت دروغ و اختلاط حق و باطل: «ولا تَلبِسُوا الحَقَّ بِالبطِلِ وتَكتُموا الحَقَّ». (سوره بقره/42)
- باطل و بيهوده نبودن آفرينش جهان: «رَبَّنا ما خَلَقتَ هذا باطِلاً». (سوره آل عمران/ 191)
- بى فايده و بى نتيجه بودن اعمال و رفتار كافران براى از بين بردن حق با مجادله به باطل: «و يُجادِلُ الَّذينَ كَفَروا بِالبطِل لِيُدحِضوا بِهِ الحَقَّ». (سوره كهف/ 56)، «فَوَقَعَ الحَقُّ و بَطَلَ ما كانوا يَعمَلون». (سوره اعراف/118)
- منع مردم از استفاده ناروا از اموال ديگران: «لاتَأكُلوا اَمولَكُم بَينَكُم بِالبطِل». (سوره نساء/ 29)
اشاره به مفهوم عدم و نيستى در همه كاربردهاى واژه «باطل» مشترك است. از مجموع آيات چنين برمىآيد كه باطل، مفهومى اعتبارى بوده و وجود مستقلى ندارد و با نقيض خود شناخته مىشود. در نگاه قرآن حق اصيل و باطل بى ريشه است و همواره بين اين دو نزاع و اختلاف وجود دارد.[۸]
ويژگي ها و نشانههاى «باطل»
در برخی از آیات قرآن کریم تعابیری در وصف «باطل» ملاحضه می شود که به مواردی از آن اشاره می شود:
- بدفرجامى باطل؛ «حق» همواره اصيل است و «باطل» از هيچ گونه ثبات و استقرارى برخوردار نيست: «اِنَّ الباطِلَ كانَ زَهوقاً».(سوره اسراء/81)، «و ما يُبدِئُ البطِلُ و ما يُعيد». (سوره سبأ/ 49)
- درآميختگى و فرورفتن در پوشش حق؛ اهل باطل براى جلوه دادن باطل خود آن را با حق درآميخته، لباس حق بر آن مى پوشانند و در مقابل، حق را باطل جلوه مىدهند: «و لاتَلبِسُوا الحَقَّ بِالبطِلِ و تَكتُموا الحَقَّ و اَنتُم تَعلَمون». (سوره بقره/ 42)
- پيروى نابخردان از باطل؛ قرآن بارها اهل باطل را افرادى سفيه، فاقد تعقل و فاقد ادراك می داند: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّيَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّيُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّيَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ». ﴿سوره منافقون/179﴾
پانویس
منابع
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایره المعارف قرآن کریم، مدخل "باطل" از ابوالفضل خوش منش [۱].