سوره مریم
منبع: ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج15، ص: 140
نویسنده:
سوره مریم به اتفاق همه، مکی است.
شماره آيات:
بقولى 98 و بقولى 99 آيه است.
فضيلت سوره:
ابى بن كعب، از پيامبر گرامى اسلام، نقل كرده است كه هر كس اين سوره را بخواند به عدد كسانى كه زكريا و يحيى و مريم و عيسى و موسى و هارون و ابراهيم و اسحاق و يعقوب را تصديق يا تكذيب كردند، و بعدد كسانى كه از خدا فرزند خواستند، و بعدد كسانى كه از خدا فرزند نخواستند، او را ده حسنه مىدهد. امام صادق (ع) فرمود: هر كس سوره مريم را بخواند، از دنيا نميرود تا اينكه نعمتى به او داده شود كه براى او و مال و فرزندش، وسيله بی نيازى باشد. در آخرت نيز از اصحاب عيسى بن مريم است و اجر او در آخرت، به اندازه ملك سليمان است در اين جهان.
هدف سوره
غرض اين سوره به طوری كه در آخرش بدان اشاره نموده میفرمايد:" فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا ..." بشارت و انذار است، چيزی كه هست همين غرض را در سياقی بديع و بسيار جالب ريخته نخست به داستان زكريا و يحيی و قصه مريم و عيسی و سرگذشت ابراهيم و اسحاق و يعقوب و ماجرای موسی و هارون و داستان اسماعيل و حكايت ادريس و سهمی كه به هر يك از ايشان از نعمت ولايت داده- كه يا نبوت بوده و ياصدق و اخلاص- اشاره كرده، آن گاه علت اين عنايت را چنين بيان فرموده كه اين بزرگواران خصلتهای برجستهای داشتهاند از آن جمله نسبت به پروردگارشان خاضع و خاشع بودند، و ليكن اخلاف ايشان از ياد خدا اعراض نموده به مساله توجه به پروردگار به كلی بی اعتناء شدند، و به جای آن دنبال شهوت را گرفتند به همين جهت به زودی حالت" غی" را كه همان از دست دادن رشد است ديدار میكنند، مگر آنكه كسی از ايشان توبه كند و به پروردگار خود بازگشت نمايد كه او سرانجام به اهل نعمت میپيوندد.
سپس نمونههايی از لغزشهای اهل غی و زورگوييهای آنان و آرای خارج از منطقشان از قبيل نفی معاد، و به خدا نسبت پسر داری دادن، و بت پرستيدن و آنچه كه از لوازم اين لغزشها است از نكبت و عذاب را خاطر نشان میسازد.
بنا بر اين، میتوان گفت بيان اين سوره شبيه به بيان مدعيی است كه برای اثبات دعوی خود مثالهايی میآورد. كانه گفته شده فلانی را و فلانی و فلانی كه از اهل رشد و دارای موهبتی الهی بودند در زندگی اين روش را داشتند كه دل از شهوات نفس كنده و به سوی پروردگار خود متوجه شدند، و طريقه خضوع و خشوع را پيش گرفتند كه هر وقت آيات پروردگارشان را متذكر میشدند از صميم دل خاضع میگشتند. و طريقه آدمی به سوی رشد و موهبت همين است، ليكن اخلاف همين نامبردگان اين طريقه را كنار گذاشتند، يعنی از عمل اعراض و به شهوات مذموم رو آوردند، و اين رويه، ايشان را جز به سوی" غی" كه خلاف رشد است نكشانيده، جز بر باطل استوارترشان نمیكند، و سرانجامشان اين میشود كه رجوع به خدا را انكار، و شركايی برای خدا اثبات نموده، سد راه دعوت هم میشوند و اين جز به سوی نكبت و عذاب رهنمونشان نمیكند. پس اين سوره- همانطور كه ملاحظه میفرماييد- با ذكر چند مثال آغاز و با گرفتن نتيجهای كلی از آن مثلها، كه مورد نظر بوده، خاتمه يافته است. و اين نتيجه گيری از جمله" أُولئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ" شروع شده و تا چند آيه بعد ادامه میيابد.
پس اين سوره مردم را به سه طائفه تقسيم میكند: 1- آنهايی كه خدا انعامشان كرد كه يا انبياء بودند و يا اهل اجتباء و هدايت 2- اهل غی، يعنی آنهايی كه مايه و استعداد رشد خود را از دست دادند 3- آن كسانی كه توبه نموده ايمان آوردند، و عمل صالح كردند كه به زودی به اهل نعمت و رشد میپيوندند. و آن گاه ثواب توبه تائبين و مسترشدين و عذاب غاوياكه همنشينان شيطان و از اوليای اويند- را تذكر میدهد[۱]
پانویس
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج14، ص: 5
منابع
- فضل بن حسن طبرسی، ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج15، ص: 140
- محمد حسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج14، ص: 5، قم 1374