آیه 172 آل عمران

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۶:۵۸ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و سا...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب است که برای اینجا مناسب بوده است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

منبع: نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه ، ص 162

نویسنده: محمدباقر محقق

شأن نزول آيه 172 سوره آل‌عمران

«الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ».[۱]

«شیخ طوسى» ابن اسحق و ابن عباس و سدى و ابن جريح و قتادة گويند: سبب نزول آيه چنين بوده كه ابوسفيان و يارانش وقتى كه از احد برگشتند پشيمان شدند و گفتند نه محمد را كشتيم و نه اسير گرفتيم بلكه بايد برگرديم در مدينه و آن‌ها را غارت كنيم و افرادشان را اسير نمائيم.

اين موضوع به گوش رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد. اصحاب را امر به خروج از مدينه داد. در اين ميان بعضى به علت اين كه جراحات جنگ در بدن ايشان باقيمانده و التيام نيافته است از رفتن به جنگ امتناع ورزيدند و اين آيه نازل گرديد.[۲][۳]

پانویس

  1. بقيه آيه، «ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ؛ كسانى كه پاسخ نيكو به خواسته خدا و پيامبر او دادند پس از آن كه به آن‌ها درد و رنج رسيده از آن‌ها هر كس نيكوكارى كرد و پرهيزكار شد پاداش بزرگى خواهد يافت».
  2. صاحبان كشف الاسرار و روض الجنان و مجمع البيان هر يك به تفصيل راجع به مقدمه جنگ بعد از غزوه احد نوشته اند و ما آن را از كشف الاسرار نقل مي‌نمائيم و در پاره اى از موارد از مجمع البيان هم ذكر مى كنيم، مجاهد و مقاتل و عكرمة گويند: درباره جنگ بدر الصغرى نازل گرديده، بدين شرح وقتى كه مسلمين فرار كردند ابوسفيان به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفت: يا محمد وعده ما و شما در بدرالصغرى خواهد بود (و بنا به قول مجاهد جنگ بدرالصغرى در سال چهارم هجرت اتفاق افتاده است) بدر صغرى مرغزار و چشمه اى بود مربوط به بنى‌كنانة و در جاهليت بازار خريد و فروش بوده. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آرى وعده گاه ما همان جا خواهد بود بعد از يك سال ابوسفيان و اهل مكه به قصد جنگ از مكه بيرون آمدند. خداوند در دل ايشان ترس و رعبى ايجاد كرد. ابوسفيان انديشيد كه مبادا مسلمين قوى شده باشند در همين فكر بود كه انديشه بازگشت به وى راه يافت. در بين راه به نعيم بن مسعود الاشجعى كه از مكه مي‌آمده و مي‌خواست به سوى مدينه برود. برخورد به نعيم گفت: كه با محمد ميعاد جنگ در بدرالصغرى دارم ولى از اين قصد منصرف شدم. مي‌خواهم برگردم و نيز مى ترسم كه محمد به وعده خود عمل كند و به بدرالصغرى بيايد و ما را در آنجا نبيند دلير شود و به تعقيب ما بپردازد. اگر مى توانى در مدينه مسلمين را از اين قصد منصرف كن كه در ازاء آن ده شتر به تو خواهم داد. نعيم وقتى كه به مدينه رسيد. مسلمين را مجهز و آماده يافت؛ خواست آن‌ها را از لشكر ابوسفيان بترساند. آنچه كوشش كرد، نتيجه نگرفت و در ضمن مسلمين از جنگ با ابوسفيان در هراس بودند. پيامبر فرمود: سوگند به خدائى كه جانم در دست اوست اگر كسى با من نيايد خود به تنهائى خواهم رفت، مسلمين دلير شدند و ساز جنگ دادند تا به بدرالصغرى رسيدند. در اينجا صاحب مجمع البيان بنا به نقل از تفسير على بن ابراهيم بن هاشم چنين نقل كند كه رسول خدا صلی الله علیه و آله با هفتاد نفر از مدينه بيرون شدند تا به حمراء الاسد كه هشت ميل از مدينه بيرون است، رسيدند. پس رو به ياران خود كرد و فرمود: آيا كسى هست كه خبرى از دشمن براى ما بياورد؟ كسى جز على بن ابى‌طالب جواب نداد و على با وجود اين كه جراحات او التيام نيافته بود، حاضر شد. اين مأموريت را انجام بدهد. رسول خداى به وى فرمود: به نزديكى آن‌ها كه رسيدى نظاره كن اگر سوار بر شترها هستند و اسب‌ها را رها كردند. قصد رفتن به مكه را دارند و اگر سوار بر اسب ها هستند و شترها را رها كردند، قصد مدينه را دارند على بن ابى‌طالب رفت و سپس چنين خبر آورد و گفت: يا رسول الله سوار بر شترها بودند و اسب‌ها را رها كرده بودند. پيامبر فرمود: آنان ترسيدند و قصد مكه را دارند لذا بعد از يكى دو روز توقف به سوى مدينه بازگشت و اين آيه نازل گرديد، طبرى نيز اين واقعه را به اختصار از ابن عباس نقل كرده و گويد: موقعى كه پيامبر براى جنگ بدر صغرى مردم را خواست عده اى امتناع كردند ولى اين اشخاص به نداى او لبيك گفتند: ابوبكر و عمر و عثمان و على و زبير و سعد و طلحة و عبدالرحمن بن عوف و عبدالله بن مسعود و حذيفة اليمان و ابوعبيدة بن الجراح.
  3. در تفسير برهان از ابن شهر آشوب او از ابورافع چنين نقل كند كه وقتى كه مشركين از غزوه احد منصرف شدند به روحا رسيدند و گفتند: نه محمد را كشتيم و نه طرفى بستيم پس برگرديم. اين موضوع به گوش رسول خدا صلی الله علیه و آله رسيد و على را با عده اى از خزرج به سوى آن‌ها فرستاد. در حالتى كه هنوز جراحات او التيام نيافته بود سپس اين آيه درباره او نازل گرديد و نيز در تفسير عياشى از سالم بن ابى‌مريم او از امام صادق عليه‌السلام نقل نمايد كه پيامبر على را با ده نفر به سوى مشركين فرستاد و اين آيه درباره او نازل شد.
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه