آیه 79 آل عمران

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۲۸ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و سا...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

منبع: نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه ، ص 129

نویسنده: محمدباقر محقق

شأن نزول آيه 79 سوره آل‌عمران

«ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتابَ وَالْحُكْمَ».[۱]

«شیخ طوسى» از عبدالله بن عباس روايت شده كه گفت: سبب نزول آيه قومى از يهود بوده اند كه به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: آيا ما را به عبادت و پرستش خودت مي‌خوانى؟ همچنان كه مسيح ادعا كرده بود؟[۲][۳][۴]

پانویس

  1. بقيه آيه، «وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِباداً لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ؛ روا نباشد كسى را كه خداوند به او كتاب و دستور و پيامبرى بخشيده به مردم بگويد كه مرا به جاى خدا بپرستيد بلكه (بايد بگويند) خداپرست باشيد، چنان كه از كتاب ياد گرفته ايد».
  2. صاحب مجمع البيان گويد: ابورافع القرظى از يهوديان و نيز رئيس وفد نجران از مسيحيان به پيامبر اسلام گفتند: يا محمد تو مي‌خواهى كه ما تو را پرستش كنيم و خداى خود قرار بدهيم. پيامبر فرمود: به خدا پناه مى برم از عبادت غيرخدا و من براى اين كار مبعوث نشده ام. سپس اين آيه نازل گرديد، چنانكه ابن عباس و عطا گفته اند. مقاتل و ضحاك گويند: درباره مسيحيان نجران نازل شده و نيز گويند مردى نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: يا رسول الله بر تو سلام مي‌كنيم همچنانى كه به يكديگر سلام مى كنيم آيا نبايد به تو سجده نمائيم؟ پيامبر فرمود: سجده بر غيرخدا جائز نيست ولى نسبت به پيامبر خويش احترام كنيد و حق وى را بشناسيد.
  3. عبدالرزاق در تفسير خود و نيز صاحب كشف الاسرار از حسن بصرى نقل نمايند كه مردى نزد پيامبر آمد و گفت: اجازه بده تو را سجده كنم كه بالاتر از سلام كردن است. پيامبر او را از اين كار منع فرمود.
  4. ابن اسحق و بيهقى نيز آن را از ابن عباس روايت كرده اند.