ستاد جنگهای نامنظم
ورود غیرنظامیان با اسلحه به جنگ و درگیری، قدمتی به اندازهی خود جنگ دارد؛ زیرا در دوران قدیم، تمامی مردان جنگی قبایل و طوایف، نیروی نظامی آن قبیله محسوب میشدند. با این همه کلمهی «گوریلا» را در فرهنگ مغرب زمین، اسپانیاییها خلق کردند که در مقابل ارتش رسمی و مجهز ناپلئون ایستادگی کرده بودند و از آن پس در تاریخ جنگها، جنگهای ناپلئونی (رسمی) «گوریلا» به کار رفت. مهمترین خصیصهی گوریلای اسپانیایی این بود که این مردمان به اختیار و اراده میجنگیدند، نه به اجبار و در نهایت همین جنگهای ایذایی مدافعان و آزادیخواهان اسپانیایی بود که نخستین طلیعههای شکست را در سپاه ناپلئون پدیدار کرد
(چمران، ۳۴۵).
با شروع جنگ تحمیلی، از آنجایی که امکان درگیری مستقیم و جنگهای کلاسیک (ناپلئونی) با ارتش کاملاً مجهز عراق وجود نداشت، ضرورت روآوردن به جنگهای چریکی و نامنظم احساس شد. ارتش متجاوز صدام که ناجوانمردانه به داخل ایران وارد شده بود، در مقابل سربازان انقلاب اسلامی و دفاع پراکنده و ایذایی آنان زمینگیر شد. در این میان «ستاد جنگهای نامنظم» و در کل جنگهای چریکی با متجاوزان به طرز عجیبی با نام شهید مصطفی چمران عجین شده است. دکتر چمران در تاریخ ۲۰/۲/۱۳۵۹ با حکم امام (ره) به سمت مشاور شورای عالی دفاع ملی منصوب شد (صحیفهی نور، ج ۱۲، ۷۹) و با شروع جنگ تحمیلی بلافاصله رهسپار خوزستان شد. وی اولین حملهی چریکی خود را علیه تانکهای دشمن که تا نزدیکی اهواز رسیده بودند، انجام داد و دشمن را کیلومترها به عقب راند. پس از آن ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشکیل داد (روزها و رویدادها، ج ۱، ۵۲۷).
پرداختن به این نوع جنگها در منطقهی حساس خاورمیانه، قبل از انقلاب اسلامی ایران و شروع جنگ تحمیلی نیز بیسابقه نبود. مقاومت مردم لبنان و فلسطین در مقابل اشغالگران صهیونیست نمونههایی از این جنگهاست که در واقع پیشدرآمد تشکیل ستاد جنگهای نامنظم بوده است. یکی از شخصیتهایی که در واقع بانی و مکمل بسیاری از سازمانهای مبارز و رهاییبخش علیه متجاسران رژیم صهیونیستی در منطقه بود، دکتر چمران است که بعدها ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل داد. زندگی ایشان مملو از حوادث و مبارزه در برابر استبداد و استعمار بود.
با شروع جنگ تحمیلی، دفاع مشروع و مقدس مردم ایران در برابر ارتش مجهز و متجاوز عراق، بههر نحو و طریقی ضروری مینمود. دولت عراق با تمام امکانات یک ارتش کامل به ایران حملهور شد، ولی ایرانیان توان مقابله با ارتش عراق را در جنگ کلاسیک نداشتند؛ بنابراین بهترین راه مقابله، توسل به جنگهای چریکی بود؛ چرا که روحیهی رزمآوری نیروهای ایران بسیار بالاتر بود.
با توجه به مسائل فوق، دکتر چمران به اهواز رفت و ستاد جنگهای نامنظم را پایهگذاری نمود که مقر آن در ساختمان استانداری اهواز قرار داشت. به لطف نبوغ و قدرت نظامی ایشان، ستاد جنگهای نامنظم به خوبی سازماندهی شد و با استفاده از جنگهای شورشگری (پارتیزانی) و چریکی نقش مهمی در مستأصل ساختن نیروهای متجاوز در داخل کشور داشت (یزدی، ۵۹ ـ ۵۸).
جبههی اهواز به علت پیشرویها و حملات تانکهای عراقی، عرصهی شدیدترین درگیریها و مقاومتهای مردم شده بود. برای متوقف کردن حرکت دشمن در داخل خاک کشور، واحد مهندسی ستاد، علاوه بر جادهسازی برای عبور نیروهای نظامی با نصب پمپهای آب در کنار رود کارون و احداث کانالی به طول بیست کیلومتر و عرض صد متر در مدتی حدود یک ماه، آب کارون را به طرف تانکهای دشمن روانه کرد، به طوری که آنها علاوه بر چند کیلومتر عقبنشینی، از تسخیر اهواز منصرف شدند. در این دوران با توجه به اینکه سپاه و ارتش، از انسجام چندانی برخودار نبودند، ستاد جنگهای نامنظم نقش مؤثری در ناکام نمودن نقشههای ارتش قدرتمند عراق داشت (صابری و غروی، ۱۲۱).
ارتش عراق پس از ناکامی در تسخیر اهواز به سوسنگرد رویآورد و در اواخر سال ۱۳۵۹ یاران دکتر چمران، همراه ارتش برای نخستینبار دست به حمله زدند. در این عملیات چمران زخمی شد و به اهواز آمد. در شهر اهواز دکتر پس از یک روز بستری شدن در بیمارستان به ستاد جنگهای نامنظم رفت تا عملیات را هدایت کند.
در روزهای پایانی سال، چمران در اثر شکایت بدخواهان تحت فشار قرار گرفت تا ستاد جنگهای نامنظم را منحل کند، گویی برخی از افراد، نظر مثبتی نسبت به فعالیتهای ستاد نداشتند؛ به طوری که استاندار وقت از دادن بنزین برای استفاده در وسایل نقلیه خودداری میکرد. با این همه پشتیبانی رهبر انقلاب از کارها و فعالیتهای وی، مانع انحلال ستاد شد (صابری و غروی، ۱۲۱).
از اواخر سال ۱۳۶۰ چرخشی در تدابیر جنگی ایران صورت گرفت؛ بدین صورت که مسئولان نظام، متوجه شدند که دشمن را فقط میتوان از راه قوهی قهریه از خاک کشور بیرون راند؛ بنابراین تدبیر آفندی جای پدافند را گرفت.
توسل عراق به لطایفالحیل برای کشاندن ایران به پای میز کنفرانس ـ در حالی که نیروهای عراقی در خاک ایران بودند ـ در این امر بیتأثیر نبود و سران مملکت را متوجه نقشهی دشمن ساخت.
اولین هدف تدبیر آفندی، تک (حمله) در منطقهی سوسنگرد و انهدام نیروهای دشمن در تپههای اللهاکبر بود. در این عملیات، رزمندگانی از گروه جنگهای نامنظم شهید چمران نیز شرکت داشتند و طبق طرح حضرت مهدی «عج» تیپ ۳ لشکر ۹۲ با در اختیار گرفتن یک گردان سپاه و یک گردان از گروه جنگهای نامنظم، تک نموده، تپههای اللهاکبر را تصرف کرد.
نقش این گروه در حمله به تپهها و پس از آن مقابله و مشغول ساختن دشمن برای تصرف تپهی شهیطیه به دست رزمندگان اسلام، بسیار حیاتی بود (ارتش جمهوری اسلامی و هشت سال دفاع مقدس، ج ۲، ۱۶۶ ـ ۱۶۴). پس از آن گروهی از رزمندگان گروه جنگهای نامنظم که در تپههای اللهاکبر بودند، در فرصتهای مناسب اقدام به عملیات ایذایی علیه نیروهای عراقی کردند و در حین شناسایی منطقه، متوجه شدند که یک گروهان از نیروهای عراقی در مواضع شرقی روستای دهلاویه استقرار یافتهاند؛ لذا ستاد جنگهای نامنظم بر آن شد تا با یک عملیات تهاجمی یگان عراقی را نابود و دهلاویه را پاکسازی کند. به این منظور، ستاد با نصب پلی بر روی کرخه به قلب سپاه دشمن زده، در اقدامی جسورانه دهلاویه را آزاد ساختند (صابری و غروی، ۱۲۲). هر چند این گروه نتوانست به طور کامل دهلاویه را تصرف کند،ولی این نبرد باعث شد تا خط پدافندی نیروهای ایرانی حدود ۵ـ۷ کیلومتر به سمت غرب تغییر مکان دهد و سرزمینهای بیشتری اشغال شود. دکتر چمران چند روز بعد از آن در مورخهی ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در دیدار از منطقهی مذکور شهید شد (ارتش جمهوری اسلامی ایران و… ج ۲، ۱۷۱).
حضرت امام خمینی دربارهی ایشان میفرمایند: «چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام، جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا رحمت خدا را بیمه کرد» (صحیفهی امام، ج ۱۴، ۴۹۱).
در روزهایی که ارتش و سپاه به صورت منسجم متشکل نشده بودند، ابتکار و نبوغ چمران و جانفشانی گروه جنگهای نامنظم توانست، ضمن عقب راندن دشمن، لطمات شدیدی به متجاوزگران وارد سازد. این سپاه بعد از شهادت شهید چمران، بهصورت خودجوش به فعالیت پرداخت و با پایان
یافتن جنگ، فلسفهی وجودی خود را از دست داد و منحل شد.
منابع
مرکز اسناد انقلاب اسلامی، فرهنگنامه نهادهای انقلاب اسلامی، مدخل "ستاد جنگهای نامنظم" از نادر خبازی دولتآباد، در دسترس در پایگاه دانشنامه های انقلاب اسلامی و تاریخ ایران، بازیابی: 20 مهرماه 1392.