تفسیر ادبی
تفسیر ادبی
نخستین صبغه و گرایش اجتهادی، پرداختن به تفسیرهای ادبی است که گروهی از مفسران با گرایش به مباحث ادبی و نحوی به تفسیر اجتهادی قرآن می پردازند. در چنین تفسیرهایی، اهمیت فوق العاده ای به مباحث وازگان شناسی لغات زبان عرب داده شده و بر پژوهش های لفظی و عبارتی نیز برای کشف مفاهیم و مقاصد قرآن تاکید شهد است. چنین مفسرانی با کمک از علوم ادبی و تسلط بر آنها صرف و نحو به تفسیر آیات می پردازند و معانی آیات را با توجه به ترکیب کلمات و قرائت آنها، اجتهاد و بیان می کنند. آگاهی به زبان عربی به شکل کامل و دربردارنده از نخستین ابزار فهم قرآن است و مفسران ادبی با تاکید بر آن به طور غالب راه تفسیر را پی گرفته اند .آنان معتقدند که قرآن به زبان عربی نازل شده و از این رو می بایست قواعدد آن را به طور کامل فرا گرفت و به کار بست تا فهم معانی آن میسر میشود.
عبداللّه بن عباس (متوفی 68) در تفسير لغات قرآن پيشقدم بوده و به اشعار عرب استشهاد میكرده است [۱] تا آنجا كه او را بنيانگذار و پيشوای اين شيوه از تفسير دانستهاند [۲]. از ابنعباس نقل كردهاند كه می گفته است برای فهم معنای واژههای غريب قرآن به شعر عرب مراجعه می كند زيرا شعر، ديوانِ عرب است. او اين روش را به ديگران نيز توصيه می كرده است[۳]. نافع بن اَزرَق (متوفی 65) پرسشهايی از ابنعباس راجع به واژگان غريب قرآن كرده و ابنعباس با استشهاد از اشعار عرب به آنها پاسخ داده، كه خود نمونهای از تفسير ادبی قرآن كريم است [۴][۵][۶]
عبداللّهبن عَطيّه (متوفی 383) از جمله مفسرانی است كه امتياز تفسيرش در استشهاد از شعر برای درك معانی قرآن است ولی از تفسير او مطلب چندانی باقی نمانده است [۷]. ابنانباری نيز، با استناد به روش صحابه و تابعين در استدلال به لغت و شعر عرب برای تبيين مشكلات قرآن، شيوه نحويان را در اين امر، صحيح و عقيده مخالفان را باطل می داند [۸]. در مقابل، مخالفتهايی نيز با استشهاد از شعر برای بيان معانی كلمات قرآن، صورت گرفت با اين استدلال كه قرآن، برای همه چيز حجت و دليل است و چيزی نمی تواند حجت برقرآن باشد [۹] [۱۰] در قرن دوم نيز در باره مسائل لغوی قرآن كريم پژوهشهايی صورت گرفت و آثاری با عناوين غريبالقرآن ، معانی القرآن ، مشكلالقرآن و مجازالقرآن تأليف شد [۱۱]. پيشينيان اين عناوين را مترادف می دانستند و آنها را به جای يكديگربه كار می بردند [۱۲] برخی از لغتشناسان ضمن توضيح لغات، از آيات قرآن استشهاد می كردند و علاوه بر معانی مفردات آيات، به مباحث نحوی و قرائتهای مختلف آنها نيز می پرداختند [۱۳]. ديدگاههای تفسيری خليل بن احمد فراهيدی در كتابالعين بهطور جداگانه گردآوری شده و با نام بَواكيرالتفسيرالقرآنی عندالخليل بناحمدالفراهيدی به چاپ رسيده است.
در سدههای بعد نيز آثاری با عنوان «لغاتالقرآن» تأليف شد [۱۴]. ابوحيّان غرناطی (متوفی 745) واژگان قرآن را دو قسم می داند: قسمی كه عموم مُسْتَعْربِه (عربهای غير خالص) آن را در می يابند و قسمی كه فقط متبحران در عربی آن را میفهمند؛ ازينرو، مؤلفان «غريبالقرآن» برای شرح و توضيح قسم دوم، كتاب نوشتهاند [۱۵]. عبدالقاهر جرجانی (متوفی 471 يا 474)، با تأمل در كتابهای غريبالقرآن، معتقد است كه اصولاً تعداد واژههای غريب در قرآن محدود و اندك است و غرابت معانی اين واژهها بيشتر به سبب وجه استعاری آيات قرآن است نه دشواری الفاظ آنها (ص 303).
نخستين مؤلف در زمينه غريبالقرآن، اَبان بن تَغْلِب شيعی (متوفی 141) بود [۱۶]. كتابی با عنوان تفسير غريبالقرآن به زيدبن علی بن حسين عليهالسلام (مقتول در 121) منسوب است، هر چند كه اين كتاب فقط در تفسير لغات نيست . از مهمترين مؤلفان غريبالقرآن، ابنقتيبه (متوفی 276) است كه كتاب وی مصدر مهمی برای تفاسير سپسين گشت [۱۷]. وی در اين كتاب، نخست راجع به اشتقاق اسما و صفات الاهی سخن می گويد سپس در باره واژگان پُربسامد قرآن (مانند شرك، ظلم، جن و انس) بحث می كند ( رجوع کنید به ص 21ـ37) و پس از آن، به ترتيب سورههای قرآن، واژههای دشوار را معنی و تفسير می كند و به اشعار عرب (مانند ص 42، 314) و اقوال لغويان (مانند ص 311) استشهاد می نمايد. در ديگر كتابهای غريبالقرآن، شرح و تفسير واژگان دشوار به ترتيب الفبايی و با بهرهگيری از اشعار عرب (مانند سجستانی، ص 153، 184) و اَمثال (مانند ابوعبيد هروی، ج 1، ص 223، ج 2، ص 146ـ147) صورت پذيرفته است. راغب اصفهانی (متوفی 502)، علاوه بر تفسير واژگان، به تفاوت واژههايی كه ظاهراً يك معنا دارند نيز اشاره كرده (ص 6) و معانی استعاری (برای نمونه رجوع کنید به ص 354، 390) و كنايی آنها را (برای نمونه رجوع کنید به ص 158، 253) توضيح داده است. در برخی از اين كتابها نيز به مباحث صرفی و نحوی [۱۸] و به اصل غير عربی برخی مفردات قرآن (همان، ص 226) اشاره شده است. به گفته سزگين (ج 1، جزء 1، ص 61ـ62) استناد ابنعباس به ابيات عربی نزد عالمان لغت سده دوم كه كتاب «غريب» می نگاشتند به معياری معتبر بدل شد. در هر صورت، به موضوع غريبالقرآن، در سدههای گوناگون توجه شده و در باره آن كتابهای متعدد نگاشته شده است [۱۹] [۲۰][۲۱][۲۲][۲۳]
عنوان ديگر كتابهايی كه در شرح لغات قرآن تأليف شده، «معانی القرآن» است. به گفته ابن صَلاح (متوفی 643) هرگاه در كتابهای تفسير، عبارت «اهلالمعانی» به كار رود، مراد كسانی هستند كه در باره معانیالقرآن كتابی تأليف كردهاند [۲۴]. يكی از نخستين كسانی كه معانی القرآن تأليف كرده محمدبن حسنبن ابی ساره رُؤاسی كوفی (متوفی 187)، صحابی امامباقر و امامصادق عليهماالسلام و استاد كسائی و فَرّاء، است [۲۵] [۲۶] دو كتاب مهم ديگر در اين زمينه، معانی القرآن يحيی بن زياد فَرّاء (متوفی 207) و معانی القرآن و اعرابـُه از ابواسحاق زَجّاج (متوفی 311) است. ويژگيهای مهم اين آثار عبارتاند از: مباحث مبسوط لغوی [۲۷]، اشاره به مباحث نحوی [۲۸]، تحليل نحوی قرائتهای قرآن [۲۹] كتاب فرّاء، تفسير لغوی و نحوی قرآن كريم است كه جنبه نحوی آن قويتر است. وی در باره برخی از مباحث علم معانی و بيان (مانند ايجاز و اطناب، تشبيه، استعاره و كنايه) نيز مطالبی آورده است (ضيف، ص 29). فرّاء، علاوه بر معانی القرآن ، كتابهای ديگری دارد با عنوان الجمع و التثنيه فی القرآن و المصادر فی القرآن [۳۰].
از ديگر آثار مهم در تفسير واژگان قرآن، مجازالقرآن از ابوعُبَيده مَعْمَربن مُثَنّی' (متوفی 210) است. به گفته زبيدی و اشبيلی، كتابهای ديگری با عنوان غريبالقرآن و معانی القرآن به ابوعبيده نسبت دادهاند ولی اينها در واقع نامهای ديگر همان مجازالقرآن است[۳۱]. گفتنی است كه مراد ابوعبيده از كلمه مجاز، روشهايی است كه قرآن برای بيان مقاصدش به كار برده است و مرادِ وی معنای اصطلاحی بلاغی مجاز نيست [۳۲]. كلمه مجاز در اين كتاب به معنای تفسير و توضيح، معنای لغوی، وزن صرفی، و وجه اِعرابی كلمه به كار رفته است [۳۳]ابوعبيده در كتاب خود، بيشتر به معانی لغوی واژگان قرآن پرداخته و به اشعار عربی استناد فراوان نموده و غالباً نام شاعران را نيز آورده است [۳۴]
ديگر اثر ارزشمند سده سوم، تأويل مشكلالقرآن از ابنقتيبه است كه مباحث گوناگونی را مطرح كرده است، مانند مخارج حروف، اِعراب، اشتقاق (مثلاً رجوع کنید به ص 14ـ20)، وجوه قرائتهای مختلف، الفاظ واحدی كه در معانی گوناگون به كار رفتهاند (مثلاً رجوع کنید به ص 439ـ515) و حروف معانی (حروفی كه دارای معنی هستند؛مثلاً رجوع کنید به 517 ـ563). استناد فراوان به اشعار عربی (برای نمونه رجوع کنید به ص 446، 540) و كاربرد اصطلاحات دو مكتب نحوی بصره و كوفه (مثلاً رجوع کنید به مقدمه صقر، ص 82) از ويژگيهای اين كتاب است. وی گاهی به مباحث بلاغی آيات نيز میپردازد (مثلاً رجوع کنید به ضيف، ص 58).
شروح نحوی قرآن كريم نوع ديگری از تفاسير ادبی قرآن به حساب می آيند. زركشی (متوفی 794؛ج 2، ص 165) آگاهی سطحی از دانش اِعراب را برای مفسر كافی نمی داند بلكه معتقد است كه مفسر بايد مسلط بر اِعراب باشد. از سده دوم، شرحهای نحوی بر قرآن كريم نگاشته شد و دانشمندانی همچون عيسی بن عمر ثَقفی (متوفی 149) و ابوعَمرو زَبّانبن علاء (متوفی 154) از نخستين كسانی بودند كه در اين موضوع، كتاب تأليف كردند ولی آثار آنان به دست ما نرسيده است (سزگين، ج 1، جزء 1، ص 62). برخی نحويان نيز هر چند به عنوان تفسير، كتاب مستقلی تأليف نكردند ولی در آثار نحوی خود به اِعراب آيات قرآن توجه بسيار نشان دادند [۳۵]
بخشی از كتابهای اَشباه و نظاير هم به شرح نحوی آيات قرآن اختصاص دارد. برخی از نحويان نيز مباحث نحوی خود را كاملاً با استناد به آيات قرآن مطرح ساخته و اساس كتاب نحو خود را بر نحو قرآن بنيان نهادهاند. گاهی نيز در تأييد مطالب خود به شعر جاهلی استشهاد كردهاند [۳۶]. بخش مهمی از كتابهای علم قرائت نيز بر اساس مباحث نحوی تأليف شده و علتهای صرفی و نحوی قرائتهای گوناگون آيات، با توجه به اشعار، بررسی گرديده است [۳۷] و در ضمن به گويشهای مختلف نيز اشاره شده است [۳۸]
كتابهای اِعراب القرآن قسمت اصلی تفاسير نحوی قرآن را شكل می دهند و مؤلفان آنها در تأليف از شيوههای گوناگون پيروی می كنند، مانند پرداختن به اِعراب آيات مشكل قرآن، همچون كار مكّی بن ابی طالب حَموش (متوفی 437) در كتاب مشكل اعرابالقرآن ؛ پرداختن به اِعراب غريب قرآن، مانند كار ابنانباری (متوفی 577) در كتاب البيان فی اِعراب غريبالقرآن ؛ پرداختن به اِعراب تمام آيات قرآن، مانند كار عُكْبَری (متوفی 616) در كتاب التّبيان فی اِعرابالقرآن يا اِمْلاءُ مامَنَّ به الرّحمن؛ جمع بين قرائت آيات و اِعراب؛ بنا نهادن بابی برای هر يك از انواع و اَشكالِ اِعراب، مانند كتاب منسوب به زجّاج: اِعرابالقرآن [۳۹]
نوع سوم تفاسير ادبی قرآن، تفاسير بلاغی قرآنكريماند. علوم بلاغی بخشی از علوم قرآنی معرفی شده است، زيرا مسلمانان برای اثبات اعجاز قرآن به تدوين علوم بلاغی پرداختند و مباحث مهم بلاغی را در كتابهای اعجاز قرآن مطرح كردند. عبدالقاهر جرجانی (ص 236) مفسرانی را كه با علوم بلاغی آشنا نيستند و معانی مجازی و تمثيلی را حقيقی می پندارند، نادان و گمراه می داند. زمخشری (متوفی 538؛ج 1، ص ن) شرط دستيابی به حقايق قرآن را تسلط بر دو دانش معانی و بيان می داند كه مختص قرآناند. سكّاكی (متوفی 626) نيز مفسری را كه به معانی و بيان مسلط نباشد سرزنش می كند (ص 77)، زيرا پی بردن به لطايف و اسرار قرآن و مراد پروردگار برای كسی ممكن خواهد بود كه در خدمت معانی و بيان باشد ( رجوع کنید به ص 196ـ199).
از نخستين مؤلفان در زمينه تفسير ادبی جاحظ (متوفی 255) بوده است. وی كتابی راجع به آيات قرآن از حيث ايجاز و حذف و استعاره فراهم كرده بود [۴۰] ابننديم (ص 41) از چندين مؤلف ياد كرده است، از جمله از ابناِخْشيد (متوفی 326) و ابوعلی حسنبن علیبن نصر كه كتابهايی با عنوان نظمالقرآن داشتهاند. برخی از دانشمندان علوم بلاغی نيز آثار خود را با استناد فراوان به آيات قرآن مطرح ساختند، مانند ابن ابی اِصْبَع (متوفی 654) در دو كتاب تَحريرالتَّحْبير و بديعالقرآن زركشی [۴۱] و[۴۲] نخستين تفسير بلاغی قرآن كريم از شريف رضی (متوفی 406) با نام تَلْخيصالبَيان فی مَجازاتالقرآن است. شريف رضی در اين كتاب، مجازها و استعارهها و كنايههای قرآن كريم را به ترتيب سورهها و آيات و با استشهاد فراوان به اشعار عربی، تحت عنوان كلی «مجاز» آورده است [۴۳]
پانویس
- ↑ ابن سعد، ج 2، قسم 2، ص 121
- ↑ سزگين، ج 1، جزء 1، ص 59ـ61، 63ـ64؛كحّاله، ص 62
- ↑ سيوطی، 1363 ش، ج 2، ص 67
- ↑ رجوع کنید به مُبَرَّد، 1339، ج 3، ص 13ـ
- ↑ سيوطی، 1363 ش، ج 2، ص 68ـ105
- ↑ گولد تسيهر، ص 90
- ↑ سزگين، ج 1، جزء 1، ص 104ـ105
- ↑ قُرْطُبی، ج 1، جزء 1، ص 24
- ↑ رجوع کنید به نظامالاعرج، ج 1، ص 6
- ↑ سيوطی، 1363 ش، ج 2، ص 67
- ↑ همان، ج 1، جزء 1، ص 83
- ↑ ابن قُتَيبَه، 1378، مقدمه صقر، ص ج
- ↑ مثلاً رجوع کنید به فراهيدی، ج 8، ص 208، 397ـ 398؛صاحب بن عَبّاد، ج 7، ص 89
- ↑ برای آگاهی از آنها رجوع کنید به ابننديم، ص 38ـ41؛آقابزرگ طهرانی، ج 18، ص 330ـ331
- ↑ ابوحيان غرناطی، 1397، ص 27ـ 28
- ↑ سزگين، ج 1، جزء 1، ص 62؛ زركلی، ج 1، ص 26ـ27
- ↑ رجوع کنید به ابن قتيبه، 1378، مقدمه صقر، ص د
- ↑ مانند ابوحيّان غرناطی، 1397، ص 46، 107، 241
- ↑ رجوع کنید به ابن نديم، ص 37
- ↑ سيوطی، 1408، ص 91ـ92
- ↑ حاجی خليفه، ج 2، ستون 1203ـ1204، 1207ـ 1208
- ↑ آقابزرگ طهرانی، ج 16، ص 31ـ32، 46ـ50
- ↑ گنونی، ج 1، ص 230ـ231؛زيدبن علی (ع)، مقدمه حسينی جلالی، ص 64ـ 95 </
- ↑ به نقل طاشكوپری زاده، ج 2، ص 273
- ↑ داوودی، ج 2، ص 134
- ↑ زركلی، ج 6، ص 271
- ↑ مثلاً رجوع کنید به فرّاء، ج 1، ص 114، 123؛زجّاج، ج 1، ص 107، 278
- ↑ رجوع کنید به فرّاء، ج 1، ص 3؛زجّاج، ج 1، ص 252)
- ↑ رجوع کنید به زجّاج، ج 1، ص 253، 313، 384
- ↑ ابننديم، ص 73؛سيوطی، 1384، ج 2، ص 333
- ↑ ابوعبيده، ج 1، مقدمه سزگين، ص 18
- ↑ همان مقدمه، ص 18ـ19
- ↑ رجوع کنید به صاوی جوينی، ص 76ـ77
- ↑ مثلاً رجوع کنید به ج 1، ص 232، 258
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به سيبويه، ج 5، بخش فهارس، ص 7ـ 28؛مبرّد، 1382، ج 4، بخش فهارس، ص 229ـ 245؛ ابنجنّی، 1372ـ1376، ج 3، ص 130، 256، 314؛ ابنهشام، ج 2، ص 531، 635
- ↑ مثلاً رجوع کنید به حدادی سمرقندی، ص 368ـ370، 434
- ↑ مثلاً رجوع کنید به ابن خالويه، 1413، ج 1، ص 197، 225؛ ابوعلی فارسی، ج 1، ص 20، 89؛ابنجنّی، 1419، ج 1، ص 117
- ↑ ( رجوع کنید به ابوعلی فارسی، ج 1، ص 86؛ ابنجنّی، 1419، ج 1، ص 137
- ↑ عكبری، قسم 1، مقدمه بجاوی، ص جـ د
- ↑ رجوع کنید به جاحظ، ج 3، ص 86
- ↑ برای نمونه رجوع کنید به ج 2، ص 254ـ299، ج 3، ص 414ـ444
- ↑ سيوطی برای نمونه رجوع کنید به 1363 ش، ج 3، ص 142ـ165
- ↑ مثلاً رجوع کنید به ص 143، 169، 179 برای تفصيل رجوع کنید به تلخيصالبيان فی مَجازات القرآن
منابع
- رضا مودب، روش های تفسیر قرآن،قم: انتشارات اشراق،1380،ص215
- تفسیر ادبی،باقر قربانی زرّين، دانشنامه جهان اسلام تاریخ بازیابی 25 شهریور 1392