تفسیر فلسفی
از جمله تفسیرهای اجتهادی، شیوه های تفسیری فلسفی است که با گرایش و مذاقی فلسفی تدوین شده اند. در تفسیرهای فلسفی از اصول و قواعد فلسفی برای ادراک مفاهیم و مقاصد قرآن کمک گرفته می شود. چنین مفسرانی که با نگرش فلسفی به تفسیر آیات می پردازند معتقد به یکی از مکتب های فلسفی مانند مکتب مشاء، اشراق و حکمت متعالیه هستند و با توجه به گرایش فلسفی خود، به تفسیر آیات اهتمام ورزیده اند.
در تفسیرهای فلسفی از شیوه استدلال در تفسیر آیات بهره وافر گرفته می شود و آیات مربوط به هستی و وجود با تدبر خاص خود و بر اساس شیوه فلسفی تفسیر می شود. هر مفسر فیلسوفی بر اساس مکتب تفسیری و به دفاع از مشرب فلسفی از ویژگی کلامی، عرفانی و روایی نیز برخوردارند ولی گرایش و صبغه غالب آنها، اسلوب فلسفی است. چنینی مفسرانی فیلسوف نیز به حساب می آیند.
ابوعلی سینا که روش مشاء را داشته به تفسیر سوره ناس و سوره فلق و دیگر سور پرداخته، سهرودی که دارای روش اشراق بوده در آثار خود به تفسیرآیات به سبک خویش مبادرت کرده ملاصدرا نیز تفسیر آیات را به سبک حکمت متعالیه ارائه کرده است.
منابع
- رضا مودب، روشهای تفسیر قرآن، قم: انتشارات اشراق، 1380، ص255.