آیه 68 آل عمران
منبع: نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه ، ص 122
نویسنده: محمدباقر محقق
شأن نزول آيه 68 سوره آلعمران
«إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ».[۱]
ابن عباس گويد: كه رؤساى يهود نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند: يا محمد تو خود ميدانى كه ما نسبت به ابراهيم از تو اولى و برتر هستيم زيرا ابراهيم بر دين ما بوده و تو بر ما حسد مى ورزى و به همين جهت با ما مخالفت ميكنى، خداوند اين آيه را فرستاد.خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد. روض الجنان يا روح الجنان.</ref>
و نيز كلبى از ابوصالح و شهر بن حوشب[۲] و همچنين از عبدالله بن عباس[۳] و نيز يكى از مفسرين عامه[۴] وجه ديگرى درباره نزول اين آيه ذكر نموده اند و آن اينست كه وقتى كه پيامبر به مدينه هجرت فرمود واقعه جنگ بدر اتفاق افتاد. اين موضوع بر كفار قريش ناگوار آمد و در دارالندوة جمع شدند و چنين انديشيدند كه مال فراوانى جمع كنند تا براى نجاشى پادشاه حبشه كه جعفر بن ابىطالب با گروهى از مسلمين بدان جا مهاجرت كرده بود بفرستند و او را بر ضد مسلمين و جعفر بن ابىطالب بشورانند و از اين راه تلافى و جبران شكست در جنگ بدر و كشته شدگان آن را بنمايند لذا عمرو بن عاص و عمارة بن ابىمعيط را مأمور رفتن به حبشه نمودند اينان به حبشه رفته و نزد نجاشى بار يافتند و او را سجده كردند و گفتند نزد تو آمديم تا تو را از جريان قضيه اى باخبر سازيم و آن اينست كه عده اى نزد تو آمدند كه بدخواه و دشمن تو ميباشند.
زيرا اينان از نزد مردى به اين ديار آمده اند كه دروغگو و جادوگر است و ادعاى پيامبرى مينمايد و كسى جز اين سفيهان كه نزد تو آمده اند از او اطاعت نكرده است ما كه از سران قريش و از اشراف آنها هستيم، آمده ايم به تو بگوئيم اينان را از خود دور كنى زيرا در رأس ايشان پسرعموى آن پيامبر دروغين وجود دارد كه به پناه آوردن، نزد تو آمده كه رعيت تو را بر تو بشورانند و نظام كشور تو را از هم بپاشند و از تو ميخواهيم كه آنان را به ما بدهى تا شر آنها را از سر تو برداريم و يكى از نشانه هاى آنها اينست كه به پادشاهان سجده نمى كنند، نجاشى نزد جعفر فرستاد و او را پيش خود خواند.
جعفر با اصحاب خويش آمد چون به درگاه نجاشى رسيد از بيرون با صداى بلند گفت: يستأذن عليك حزب اللَّه؛ گروه خدا از تو. اى نجاشى اجازه ورود ميخواهد نجاشى گفت: در امان خدا، داخل شويد جعفر با ياران خود داخل شدند و سجده نكردند. نجاشى گفت: چرا سجده نكرديد؟ جعفر گفت: اى نجاشى، سجده مختص به خدائى است كه تو را خلق كرده و پادشاهى بخشيده است و ما وقتى كه بتپرست بوديم به غير خدا سجده مى كرديم، اكنون كه خدا پيامبرى راستگوى به ما داده ما را از سجده كردن به غير خدا نهى نموده و بازداشته است.
نجاشى گفت: كداميك از شما اجازه ورود خواست، جعفر گفت: من بودم. نجاشى گفت: به سخنان خودت ادامه بده، جعفر گفت: اى نجاشى از اين دو نفر (عمرو بن عاص و عمارة بن ابىمعيط) بپرس كه آيا ما از بردگانيم يا از آزادگان؟ نجاشى از عمروعاص سؤال كرد. عمروعاص گفت: از آزادگانند، سپس جعفر گفت: از اينان بپرس كه آيا ما خونى ريخته ايم يا نه؟ نجاشى سؤال كرد. عمرو گفت: خونى نريخته اند. جعفر گفت: از اينان بپرس كه آيا مال كسى را به زور و غصب گرفته ايم يا نه؟ نجاشى پرسيد. گفت: مال كسى را به زور نگرفته اند سپس نجاشى رو به عمروعاص كرده، گفت: پس شما از اينان چه ميخواهيد؟ عمروعاص گفت: اى نجاشى ما همه بر يك آئين بوده و بر دين پدران و اجداد خود بوده ايم اينان دين آباء و اجداد خويش بگذاشتند و بر دين ديگر گرويدند. نجاشى به جعفر گفت: قبلاً شما چه دينى داشته ايد؟ جعفر گفت: ما اول بر دين شيطان بوديم و بتپرستى ميكرديم. اكنون به خداى يگانه ايمان آورده ايم و از فرمانبردارى شيطان دست كشيده ايم و خداوند به ما پيامبرى عنايت فرمود و ما به دين اسلام و كتاب آسمانى او قرآن ایمان آورده ايم و نيز كتاب عيسى موافق كتاب و دين ما است.
نجاشى گفت: از كتاب شما آنچه ميدانى براى من بخوان، جعفر سوره عنكبوت و سوره روم را خواند. نجاشى و ياران او آنچنان تحت تأثير آيات و كلام خدا قرار گرفتند كه گريستند. سپس نجاشى گفت: ادامه بده، جعفر سوره كهف را قرائت كرد.
عمروعاص وقتى كه وضع را بدين منوال ديد، گفت: اى نجاشى اينان نسبت به عيسى بدبين بوده و به او دشنام ميدهند و نيز به او و مادرش مريم ناسزا مى گويند. نجاشى به جعفر گفت: آيا اين شخص راست مى گويد؟ جعفر سوره مريم را خواند، نجاشى فهميد كه عمروعاص و عمارة بن ابىمعيط دروغ مى گويند. لذا به جعفر گفت: شما در سرزمين من آزاد مى باشيد.
هر قدر بخواهيد مى توانيد اقامت كنيد و هيچ كس حق ندارد به شما ناسزا بگويد و يا شما را برنجاند زيرا شما از حزب ابراهيم مى باشيد. عمروعاص گفت: اى نجاشى، ابراهيم كيست؟ نجاشى گفت: اينان از گروه ابراهيم هستند و آن كسى كه اينان از نزد او آمده اند نيز از گروه ابراهيم است ولى مشركين درباره ابراهيم به دعوى پرداخته و گفتند ما از گروه او هستيم نه اينان، تا اين جا گفتار نجاشى به پايان رسيد، سپس خداوند درباره خصومت ايشان درباره بودن از گروه ابراهيم اين آيه را نازل كرد و فرمود ملت ابراهيم كسانى هستند كه از روش او پيروى نمايند چنانچه امت محمد از او پيروى مى نمايند.
پانویس
- ↑ بقيّه آيه، «وَهذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ؛ همانا نزديك ترين به ابراهيم همين پيامبر (محمد) است و كسانى كه از او (ابراهيم) پيروى كرده اند و (نيز) كسانى كه ايمان آورده و گرويده اند و خداوند دوستدار گروندگان است».
- ↑ روض الجنان يا روح الجنان.
- ↑ محمد بن اسحق.
- ↑ كشف الاسرار.