ذوالجلال و الاکرام
«جلال» مصدر «جليل» و «اكرام» مصدر «كرم» و بدين معنا است كه خداوند مستحقّ آن است كه مورد اجلال و بزرگى و اكرام باشد و نبايد مورد انكار و كفر قرار گيرد. به گفته ابن عبّاس «ذوالجلال و الاكرام» به معناى «ذوالعظمة و الكبرياء» است. [۱]
«ذوالجلال» دو بار در قرآن آمده است كه در هر دو مورد، «الاكرام» در پى آن ذكر شده است. به گفته ابن عربى، بدان جهت خداوند، «اكرام» را بر «جلال» عطف نمود كه انسان هنگامى كه وصف خداوند را به جلال و بزرگى بدون «اكرام» بشنود در او يأس و نااميدى به وجود مى آيد، از وصول به قرب خدا؛ زيرا خود را در قبال آن عظمت و جلال الهى چيزى نمى بيند؛ ولى خداوند با عطف نمودن «اكرام» بر «جلال» اين توهّم را از انسان بيرون برد، زيرا با جمع ميان اين دو صفت، معناى آن چنين است: خداوند گرچه بسيار با عظمت است، ولى در عين حال بزرگى خود، به انسان توجّه داشته، نسبت به او اكرام مى كند، آن هم از راه تفضّل و كرم خود. [۲]
ويَبقى وجهُ رَبِّـكَ ذو الجَلـلِ والاِكرام.الرّحمن (55) 27
تَبـرَكَ اسمُ رَبِّكَ ذِى الجَلـلِ والاِكرام.الرّحمن (55) 78
پانویس
منابع
فرهنگ قرآن، جلد 14، صص 302-301 .