قیس بن مسهر صیداوی
این مقاله حاصل همکاری و مشارکت جمعی از اعضای دانشنامه اسلامی در نسخه پیشین دانشنامه است. به هنگامی که اطلاعات دانشنامه از نرم افزار پیشین به نرم افزارکنونی منتقل شد آخرین ویرایش آنجا به عنوان اولین نسخه در نرم افزار جدید ثبت شد.
چنانچه علاقه مندید نام کاربری که تدوین کننده این مقاله در نسخه پیشین بوده یا بیشترین مشارکت را در تهیه آن داشته است را بدانید به صفحه مشارکت کنندگان در نسخه پیشین مراجعه کنید |
=قیس بن مسهر الصیداوی =[۱]
صیدا، طایفه ای از اسد هستند. قیس، فرزند مسهر بن خالد اسدی صیداوی، مردی شریف، و در قبیله ی خود به بزرگواری و شخصیت نام برده می شد. شجاع، ثابت قدم، وفادار، بااخلاص رسول خدا و اهل بیتش بود.[۲]
از شهداى نهضت امام حسين علیه السلام كه پيش از عاشورا در كوفه به شهادت رسيد. قيس، از جوانمردان شجاع كوفه و از اشراف طايفه بنىاسد و يكى از نامهرسانان مردم كوفه به امام حسين علیه السلام بود. همراه مسلم بن عقيل از مكه به كوفه آمد. پس از مدتى نامه مسلم را كه حاوى خبر بيعت كوفيان بود به مكه برد و به سيدالشهدا تسليم كرد. امام حسين علیه السلام در منزلگاه «بطن الرمه » (مكانى در منطقه حاجز) نامه اى خطاب به كوفيان نوشت كه در آن، خبر از حركت خويش به سوى كوفه بود. نامه را به قيس بن مسهر سپرد تا به كوفه برساند.
قيس در منطقه قادسيه، توسط حصين بن نمير كه از سران سپاه كوفه بود دستگير شد. براى اين كه مضمون نامه و اسامى اشخاص به دست دشمن نيفتد، قيس بن مسهر نامه را از بين برد. او را نزد عبيدالله بن زياد بردند. تلاش والى كوفه براى دستيابى به نام كسانى كه مخاطب نامه بودند بى نتيجه ماند.[۳] ابن زياد از او خواست كه يا نام اشخاص را بگويد يا بر منبر رود و در حضور مردم حسين بن على و امام حسن و على بن ابى طالب را لعن كند وگرنه كشته خواهد شد.
وى رفتن بر منبر را پذيرفت، اما وقتى شروع به سخن كرد، پس از حمد و ثناى الهى، بر حسين بن على و امام حسن مجتبى و اميرالمؤمنين رحمت فرستاد و عبيدالله زياد و پدرش را لعنت كرد و مردم را به يارى سيدالشهدا فراخواند.
وقتى خبر به ابن زياد دادند، دستور داد او را بالاى قصر برده از آنجا به زير افكندند و شهيد شد.[۴] چون خبر شهادتش به امام حسين علیه السلام رسيد، بى اختيار گريست و اين آيه راخواند: «رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا».[۵]
(مردانى كه بر سر پيمان خويش با خدا، صادق بودند، برخى از آنان شهيد شدند و برخى ديگر انتظار مى كشند و پيمان را هيچ عوض و دگرگون نكردند.) قيس، دليرانه به استقبال شهادت رفت و تا پاى جان ايستاد و تزلزلى نيافت.[۶]