شک

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۵۸ توسط بهرامی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی '{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} {{نیازمند ویرایش فنی}} شک، چون وسوسه، ش...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

شک، چون وسوسه، شرک و... از القائات شيطانيه در قلوب است، چنانچه طمأنينه، يقين، ثبات، خلوص و امثال اين‌ها از افاضات رحمانيه و القائات فرشتگان است.[۱] امام صادق(ع) در حدیثی بسیار مهم که لشگریان عقل و جهل را ذکر فرموده است، شك را مقابل يقين و از لشگریان نادانی دانسته است.[۲] ترديدى نيست كه اين بيمارى نفس را فاسد و هلاك مى‌كند زيرا شك، منافى يقين است و ايمان بدون يقين تحقّق نمى‌يابد.[۳] در مواجهه انسان با هست و نیست چیزی یا درستی و نادرستی مطلبی سه حالت تصور دارد:

1. شک به معنی تساوی احتمال هست و نیست آن چیز یا درستی و نادرستی آن مطلب.

2. گمان: به معنی برتری یکی از دو طرف احتمال که در این صورت آن طرف برتر را مظنون و طرف دیگر را موهوم می نامند.

3. یقین: به معنی تعیّن صددرصدی یک طرف به طوری که هیچ احتمالی در مقابلش وجود ندارد.[۴]

منظور از شك اين است كه اعتقاد، سست و ضعيف شود و يقين از بین برود و مجرّد وسوسه و حديث نفس[۵] شك نيست؛ زيرا اين‌ها با ايمان منافات ندارد و از روایات استفاده می شود كه شك وقتى موجب كفر است كه به انكار منجر شود، چنانكه روايت شده است كه ابوبصير از امام صادق(ع) پرسيد در مورد كسى كه درباره خداى تعالى شك كند چه مى‌فرمائيد؟ امام فرمود: «كافر است»، پرسيد: اگر درباره رسول اللّه (ص) شك كند؟ فرمود: «كافر است». آنگاه به راوی فرمود: «وقتى كافر است كه انكار كند».[۶] شك و حيرت در اموری که ايمان به آن ها واجب است، موجب نابودی ایمان و حیات معنوی است و سعى در از بین بردن آن از واجبات است ولی اگر شك در غير آن ها باشد -از آن جا كه مطلق يقين در هر چيزى موجب كمال نفس و صفاى آن است- سعى در از بین بردن آن با وجود امكان اگر امرى از آن مهم تر در پيش نباشد، کاری پسندیده است. [۷] اجزاء و لوازم ايمان که باید مورد ایمان و یقین باشند به صورت فهرست وار عبارتند از:

1. اعتقاد به وجود خدا و صفات كماليّه او (توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی، یقین به عدالت او، توحید در اطاعت و عبادت) .

2. یقین به نبوّت.

3. یقین به امامت.

4. یقین به عالم آخرت (برزخ، قیامت، میزان، صراط، کوثر، شفاعت، بهشت، جهنم) [۸]

شک در قرآن کریم و روایات شریفه

قرآن کریم، افرادی از قوم حضرت نوح، حضرت هود،[۹] حضرت صالح[۱۰]، حضرت موسی[۱۱]، حضرت یوسف[۱۲] و پیامبراسلام علي‌نبيّناوآله‌وعليهم‌السلام[۱۳] را به علت شک داشتن آن ها سرزنش می کند و شک را نوعی پلیدی دانسته است که خداوند آن را بر افرادی که ایمان نمی آورند القا می کند و سینه آنان را به شکلی بسیار رنج آور تنگ می کند؛ همان طور که امام صادق(ع) در آیه شریفه «... كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذينَ لا يُؤْمِنُون»[۱۴] فرمودند: منظور از رجس (پلیدی) در این آیه، شك است.[۱۵]

علامه ی طباطبایی(ره) شک را از مصادیق تعبیر «مرض قلبی» در قرآن می داند که دل هاي مبتلایان به آن به پر كاهى مى‌ماند كه هر لحظه دستخوش نسيم‌ها گشته، به اين سو و آن سو كشيده مى‌شود.[۱۶] رسول خدا (ص) فرمود: بهترين اعمال در پيشگاه خداوند ايمانى است كه شكّ‌ و دو دلى در آن راه نداشته باشد[۱۷] و امام علی(ع) فرمود: خواب بر یقین بهتر از شب زنده داری با شک است[۱۸] و فرمود: اندکی از شک کافی است که یقینی را (که محکم نشده) نابود کند.

امام سجاد(ع) در دعای روز عرفه از خدای متعال می خواهد: «خدایا! هر شك‌ و دو دلى را از من دور كن»[۱۹] و این مضمون در بسیاری از دیگر دعاها تکرار شده است و از خدا خواسته شده است که دل ایشان را از آلودگی شک پاک کند. [۲۰]

امام صادق (ع) فرمود: هر قلبی که در آن شک یا شرک باشد، بی ارزش است[۲۱] و خداوند فرد متلوّن (که رنگ به رنگ می شود و ثبات در یقین ندارد) از بندگانش را دوست ندارد.[۲۲] و هر کس در خدا و رسولش شک کند کافر است.[۲۳] امام حسن عسکری(ع) فرمود: سالم‌ترين دل ها آن است كه از شك‌ و شبهه‌ها پاك باشد.[۲۴]

مراتب شک

شک (فارغ از این که در کدام از اصول ایمانی باشد) از نظر امام خمینی (ره) دارای مراتبی است: شك جلىّ: تزلزل در عقايد ظاهری است؛ [مثل این که در وجود خدا یا نبوت شک کند.] شک خفّى: تزلزل در معارف و اسرار توحيد و تجريد و تفريد است [یعنی ناتوانی قلب در شهود باطنی این معارف] شک أخفى: حالت تلوين و عدم تمكين در مقامات مذكوره است.[۲۵] [یعنی ناتوانی قلب در ثبات و دوام شهود باطنی این معارف ]

عوامل و اسباب ایجاد شک

اسباب ایجاد شک، بسته به نوع شک فرق می کند. اما آن چه بیشتر در قرآن و روایات و بیانات علمای اخلاق مورد توجه قرار گرفته است، چند علت به ویژه اولین علت زیر است: - رذایل اخلاقی خصوصاً عمل نکردن به دانسته های یقینی: عمل صالح، انسان را از دلبستگى به دنيا دور مى‌كند و معرفت، آدمى را از آلودگى اوهام و شک ها خالص‌تر مى‌کند. هم چنان كه عمل غير صالح به هر مقدار از زشتى كه دارد انسان را پست نموده، علوم و معارفش را با جهل و شك و نابسامانى آميخته‌تر مى‌كند.[۲۶] زیرا قلب انسانى لطيفه‌اى است كه بين ملك و ملكوت قرار دارد و يك روى آن به عالم حسی است و صور ملكيه دنياويه در آن منعكس شود و اگر وجهه دنياويه قلب قوّت گرفت، باطن وجود او با ملكوت سفلى كه عالم جنّ و شياطين و نفوس خبيثه و سایه عالم مادیات است تناسب می یابد و افکار و تمایلات و رفتارهای شيطانى از قبيل وسوسه و شك و ترديد و اوهام و خيالات باطله در آن غالب می شود و همینطور اگر قلب به آخرت و معارف حقه توجه نمود، با ملكوت اعلى، كه عالم ملائكه و نفوس طيبه سعيده است و به منزله حقیقتِ نورانى عالم طبيعت است، تناسب پيدا می‌كند و علوم رحمانى و عقايد حقه و افکار و تمایلات الهيه دریافت کرده و از شك و شرك منزه و پاكيزه می گردد.[۲۷]

این شک، فراگیر و بسیار دیرعلاج است؛ چرا که آمیخته با لجاجت و هوای نفس در عین درک حقیقت است و بسیاری از مضامین دینی در سرزنش شک در این مورد است؛ زیرا این افراد، یقینی را قبلاً پیدا کرده و حجت برایشان تمام است اما گوهر گرانبهای ایمان را با گناهان متعدد و توبه نکردن از دست می دهند. چون بر اساس روایات، اگر یقین مورد عمل قرار نگیرد کوچ می کند.[۲۸] همچنین این افراد به نوعی قساوت قلب دچار می شوند که کار اصلاحشان بسیار دشوار می گردد و مفاسد آن ها برای دین و جامعه و خودشان هم خیلی بیشتر است. به همین علت است که امام صادق(ع) فرمود: شک تا زمانی است که یقین نیاید و پس از یقین دیگر شک جایز نیست.[۲۹] این شک پس از یقین، همان شکی است که در اثر عمل نکردن به مقتضای آن یقین و آلوده شدن به رذایل و در نتیجه از دست دادن آن یقین، دل را فرامی گیرد.

- تکبر در مقابل حق و تکذیب آیات الهی: قرآن کریم می فرماید: آن كسانى را كه در زمین به ناحق سركشى و تکبر مى‌كنند را به زودی از آيات خويش رويگردان سازم، چنان كه هر آيتى را كه ببينند ايمان نياورند و اگر طريق هدايت ببينند از آن نروند و اگر طريق گمراهى ببينند از آن بروند. زيرا اينان آيات را دروغ انگاشتند و از آن غفلت ورزيدند.[۳۰] با این که حقانیت آن آیات را فهمیده بودند.

- پرورانیدن شک اولیّه: امام علی(ع) تردد را از اسباب شک می داند[۳۱] که مقصود از تردد، همان شک ابتدایی[۳۲] است در صورتی که ماندگار شود؛ همانطور که در حدیث دیگر از این شک ابتدایی که معمولاً خفیف است به ریب تعبیر کرده و فرمودند: ریب نکنید تا در شک نیفتید.[۳۳]

- جهل: امام علی(ع) می فرماید: شک ثمره جهل است.[۳۴] آن بزرگوار در جای دیگر تسلیم در برابر جهل را از اسباب شک می دانند.[۳۵]

- مجادله های دینی بیهوده و سنگین: امام باقر(ع) به زياد فرمود: اى زياد! از مجادله های کلامی (در امور سنگین دینی) بپرهيز كه موجب شك‌ شود و عمل را تباه كند و صاحبش را هلاك نمايد؛ همانطور که گذشتگان به جای عمل به وظایف به دنبال این امور رفته و در خدا سرگردان شدند و كارشان (در حيرت و دهشت) به جائى رسيد كه مردى را از پيش او صدا ميزدند و او به پشت سرش جواب مي داد و از پشت سرش صدا مي كردند و او از پيش رو پاسخ مي گفت. (دیوانه شده بود)‌!![۳۶] البته كسى كه خداوند او را به نيروى قدسى و قريحه مستقيم تأييد فرموده و نور حكمت را در دلش تابانده و مشمول الطاف خفيّه ساخته است چنين كسى مى‌تواند در درياى علوم غوطه‌ور شود و ديگران سزاوار است كه اصول عقايد خود را كه از شرع رسيده، از او بگيرند و به خدمت او مشغول باشند تا بركات انفاس وى شامل حالشان شود.[۳۷]

- ترس از حق.[۳۸] به این معنی که می ترسند منافعی را در پیروی از حق از دست دهند یا زیانی متوجه آنان شود در نتیجه از آن تبعیت نمی کنند و سپس به حکم قانون شک آفرینی تخلف از دانسته های یقینی که فرآیند آن ذکر شد، شک بر دلشان سایه می افکند.

آثار شک

نابودی ایمان، فساد دین و شرک: این آثار در روایاتی که از امام علی (ع) رسیده است بیان شده است.[۳۹] خواری، ذلت و حقارت در دنیا: امام علی(ع) فرمود: هر كه دستخوش شك شود، خداوند با قدرت خود او را خوار گرداند و با جلال و شكوه خويش وى را حقير سازد، همان طور كه در زندگى خويش كوتاهى كرده و به پروردگار خود مغرور گشته است.[۴۰] بی اثر نمودن اعمال: امام باقر(ع) فرمود: با شک و انکار هیچ عملی سودبخش نیست.[۴۱] دل مشغولی و اندوه.[۴۲]

پیشگیری از شک

شک و عوامل شک آفرین، آفتی است که همواره انسان مومن اخلاق جو را تهدید می کند به همین علت امام علی(ع) می فرماید: داناترین (و در روایتی دیگر، بزرگترین) مردم کسی است که شک وی باعث از بین رفتن یقینش نشود.[۴۳] به همین جهت مومن باید همواره خود را از این آفت حفظ کند که به ان مبتلا نشود. چند اصل می تواند در این مساله راهگشا باشند: 1. پرهیز از رذایل و صبر در مقابل هوای نفس: تا قدرت حق یابی و حقیقت فهمی و توانایی قلب در تولید یقین فرونکاهد و دل به بیماری مبتلا نشود. همانطور که قرآن کریم توانایی درک آیات خود را منوط به وجود صبر بسیار و شكرگزاری در انسان می داند.[۴۴]‌ و امام علی (ع) فرمود: هر كه از فرمان خدا سرپيچى نمايد به شك دچار گردد.[۴۵] در بحث علت شناسی، جایگاه تاثیر رذایل و گناهان در ایجاد شک در دل، بیشتر تبیین شد. 2. تقویت یقین: زیرا امام علی(ع) می فرماید: انسان مخلص و نیز فرد صاحب یقین که یقینش صادقانه و صحیح باشد، در شک نمی افتد.[۴۶] 3. پرهیز از مجادلات کلامی و دین شناختی: خصوصاً وقتی که در مقام جدل و تخاصم با انگیزه های برتری جویی باشد..[۴۷] یا در هماوردی با آن مباحث علمی درکشان ناتوان باشد. 4. شک زدایی در امور جزیی: مقابله با روحیه ی شک پرورانی خصوصاً در عبادات، می تواند در تقویت انسان در مقابله با شک در اعتقادات کمک کند. همانطور که در روایات فرموده اند اعتنا به شکیات در وضو لازم نیست.[۴۸] و بلکه نباید نماز را با شک از بین برد.[۴۹] 5. پرهیز از مقدمات شک و درمان فوری شک ابتدایی[۵۰]: امام علی(ع) بارها می فرمود: ریب نکنید تا به شک نیفتید[۵۱] گوئى در گفتار ایشان، ارتياب (دو دلى و ترديد) مقدّمه و مبدأ شك است.[۵۲]

درمان شک

امام علی(ع) می فرماید: هر کس در شک بماند، شک وی می افزاید.[۵۳] بنابراین باید به سرعت این رذیله ویرانگر را معالجه نمود. درمان هایی برای شک در منابع اسلامی وجود دارد که به نظر می رسد بسته به نوع شک و میزان رسوخ آن، هریک درمان نوع و مرتبه ای از شک هستند:

بی اعتنایی به شک: امير المؤمنين(ع) فرمود: هر كس يقينی دارد و سپس شك‌ كند بر يقين خود بایستد؛ زيرا شك‌ نمی تواند يقين را نقض كند.[۵۴] این توصیه تنها در فقه و طهارت و نماز نیست. روشمندی در تحقیق استدلالی درباره دین: از آن جا که غالباً شک وقتى پديد مى‌آيد كه ادلّه با يكديگر تعارض دارند [يعنى يك دليل مطلبى را اثبات مى‌كند و دليل ديگر آن را رد مى‌كند]،[۵۵] بسیاری از شک های اعتقادی ناشی از ذهنیاتی غیر یقینی است که فرد در ذهن خود آ ن ها را یقین می پندارد اما ذهن فلسفی و به بیانی دیگر ریاضیاتی و الگوریتمی هرگز آن ها را حرف درستی نمی داند. به همین جهت بزرگان اخلاق توصیه کرده اند به شکل منطقی و بر اساس استدلال های عقیدتی درست -که هر دلیلی دارای اجزایی باشد که قبلاً به اثبات رسیده باشد تا به بدیهیات اولیه منجر شود- مسائل مشکوک را بررسی کند تا به یقین برسد. اگر قدرت بررسی علمی ندارد باید بر عبادت و قرائت قرآن مواظبت نمايد و به مطالعه احاديث و شنيدن آنها از اهلش اشتغال ورزد و با صالحان و متّقيان و پارسايان و اهل يقين همنشين شود تا نفس او كسب نورانيّتى كند كه به وسيله آن ظلمت شك از ميان برود.[۵۶] چه بسا از زبان و بیان آنان نیز توضیحات و اسدلال های آسان و اثرگذاری بشنود.

مطالعه آیات الهی در مخلوقات: امام علی(ع) می فرماید: در شگفتم از کسی که در خدا شک دارد اما مخلوقات خدا را می بیند.[۵۷] ياد كردن اهل بيت عليهم‌السلام: امام علی(ع) فرمود: ياد كردن ما اهل بيت براى وسوسه‌هاى شك آميز و... شفاست.[۵۸]‌ تفکر مداوم: همانطور که امام علی(ع) می فرماید: با تکرار تفکر، شک به پاسخ می رسد.[۵۹]

لازم به ذکر است که این دستور مربوط به کسی است که بدون جدل و به هم ریختگی سیستم ذهنی و فکری اش -که بسا واقعاً قوای درکی او در اثر جدل ها آسیب ببیند و نوعی مرض عصبی-روانی (نوروسایکولوژیک) که در حدیث امام باقر(ع) ذکر شد پیدا کند- به شک برسد.


شک غیر مذموم

دو نوع شک مورد سرزنش نیست:

1. شک ابتدایی: امام صادق(ع) فرمود: هر کس شک یا گمان ورزد و بر یکی بماند، اعمال خود را نابود کرده است.[۶۰] شهید مطهری(ره) می گويد: شك‌، مقدمه يقين؛ پرسش، مقدمه وصول و اضطراب، مقدمه آرامش است. شك، معبر (پل و عبورگاه) خوب و لازمى است هر چند منزل و توقف گاه نامناسبى است. اسلام كه اين همه دعوت به تفكر و ايقان مى‌كند، به طور ضمنى مى‌فهماند كه حالت اوليه بشر، جهل و شك و ترديد است و با تفكر و انديشه صحيح بايد به سرمنزل ايقان و اطمينان برسد.[۶۱] اما اگر این شک درمان نشود یا پرورش نیابد، در قلب نفوذ کرده و نوعی بیماردلی ایجاد می کند که در اسباب ایجاد شک مطرح شد و همان می شود که امام علی(ع) می فرماید: با ادامه یافتن شک، شرک ایجاد می شود.[۶۲]

2. شکی که ناشی از نفهمیدن حق باشد نه بی تقوایی و لجاجت با حق: بر همین اساس است که بزرگان اخلاق و تربیت اعتقاد دارند اگر كسى واقعا از روى صدق و صفا قدم در راه نهد و از صميم دل هدايت خود را از خداى خود طلب نمايد موفّق به هدايت خواهد شد اگرچه در امر توحيد نيز شكّ داشته باشد.[۶۳]

پانویس

  1. . خمينى، سید روح‌الله؛ چهل حديث، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى،قم، چاپ بيستم، 1378، ص 399.
  2. . برقى احمدبن محمدبن خالد، المحاسن، دارالكتب الإسلامية، قم، 1371 ق، چاپ دوم، ج 1، ص 197.
  3. . نراقی ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات) ، ترجمه­ی سيدجلال الدين مجتبوی، انتشارات حكمت،چاپ چهارم، 1377، ج 1، ص 174.
  4. . دستغیب، شهید سیدعبدالحسین؛ قلب سلیم، انتشارات دارالکتاب، قم، چاپ اول، 1368 ه­ش، ج 1، ص 133.
  5. . احتمالاتی گذرا که در ذهن می­آیند و می­روند و پابرجا نیستند.
  6. . نراقی، ملامحمدمهدی؛ پیشین،‌ ج 1، ص 175.
  7. . نراقى، ملا احمد؛ معراج السعادة، انتشارات هجرت، قم، چاپ پنجم، 1377، ‌ص 111.
  8. . دستغیب، شهید سیدعبدالحسین؛ قلب سلیم، انتشارات دارالکتاب، قم، چاپ اول، 1368 ه­ش، ج 1، ص 240.
  9. . إبراهيم : 9
  10. . هود : 62
  11. . هود : 110
  12. . غافر : 34
  13. . يونس : 104
  14. . الأنعام : 125 : آن كس را كه خدا بخواهد هدايت كند، سينه‌اش را براى (پذيرش) اسلام، گشاده مى سازد و آن كس را كه به خاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سينه‌اش را آن چنان تنگ مى‌كند كه گويا مى‌خواهد به آسمان بالا برود اين گونه خداوند پليدى را بر افرادى كه ايمان نمى‌آورند قرار مى‌دهد.
  15. . عياشى، محمد بن مسعود؛ تفسير العيّاشي، المطبعة العلمية، تهران، چاپ اول، 1380 ق، ج 1، ص 377.
  16. . طباطبایی سید محمد حسین؛ تفسيرالميزان ترجمه­ی موسوى همدانى سيدمحمدباقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسين حوزه علميه قم، قم،چاپ پنجم، 1374 ش، ج‌5، ص: 620 و 621.
  17. . صدوق محمد بن على بن­بابويه؛ عيون أخبار الرضا عليه­السلام، (ترجمه­ی مستفيد، حميد رضا و غفارى، على اكبر) ، نشر صدوق، تهران، چاپ اول، 1372ش، ج 2، ص 13.
  18. . آمدى، عبدالواحد بن محمد تميمى؛ غررالحكم و دررالكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 ش، ص 61.
  19. . امام سجاد(ع) الصحيفة السجادية، ترجمه­ی فيض الاسلام اصفهانى، على نقى؛ فقيه، تهران، چاپ دوم، 1376ش، ص 357.
  20. . كلينى، ابو جعفر محمد بن يعقوب؛ الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ‌چهارم، 1407 ه­ق، ج 2، ص 588.
  21. . كلينى؛ پیشین، ج 2، ص 16.
  22. . مجلسى، محمد باقر؛بحار الأنوار، مؤسسة الطبع و النشر، بيروت، اول، 1410 ق، ج 69، ص 126.
  23. . كلينى؛ پیشین، ج 2، ص 386.
  24. . ابن شعبه، حسن بن على؛ تحف العقول، (ترجمه حسن زاده صادق) ، انتشارات آل عليّ عليه­السلام، قم، چاپ اول، 1382ش، ص 409.
  25. . خمينى، امام سید روح‌الله؛ شرح حديث جنود عقل و جهل، مؤسسه‌ى تنظيم و نشر آثار امام خمينى،قم، چاپ سوم، 1378، ص 407.
  26. . ترجمه الميزان، پیشین، ج‌3، ص 100 و 101.
  27. . خمينى، امام سید روح‌الله؛ چهل‌حديث ص 399 و 400.
  28. . ری­شهری، محمد؛ میزان الحکمه، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، 1422، ج 7، ص 2781.
  29. . كلينى، پیشین، ج 2، ص 399.
  30. . الأعراف : 146
  31. . كلينى، پیشین، ج‌2، ص 392 و 393.
  32. . توضیح شک ابتدایی در پایان این گفتار در بحث انواع شک غیر مذموم ذکر خواهد شد.
  33. . مفيد، محمد بن محمد؛ الأمالي، كنگره شيخ مفيد، قم، چاپ اول، 1413ق، ص 206.
  34. . آمدی، پیشین، ص 71.
  35. . كلينى، پیشین، ج‌2، ص 392 و 393.
  36. . صدوق محمد باقر كمره‌اى؛ امالى، ترجمه كمره‌اى، اسلاميه، تهران، چاپ ششم، 1376ش، ص 417.
  37. . نراقی ملامحمدمهدی؛ پیشین،‌ ج 1، ص 289.
  38. . كلينى، پیشین، ج‌2، ص 392 و 393.
  39. . ری­شهری محمد؛ پیشین، ج 5، ص 1986.
  40. . ابن شعبه، حسن بن على؛ پیشین، ص 275.
  41. . كلينى، پیشین، ج 2، ص 400.
  42. . برقی، پیشین، ج 1، ص 17.
  43. . آمدی، پیشین، ص 46.
  44. . إبراهيم : 5
  45. . ابن شعبه، حسن بن على، پیشین، ص 275.
  46. . ری­شهری محمد، پیشین، ج 5، ص 1987.
  47. . خمينى امام سید روح‌الله، چهل‌حديث ص 394.
  48. . حميرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، مؤسسة آل­البيت عليهم­السلام، قم، چاپ اول، 1413 ق، ص 177.
  49. . حميرى، پیشین، ص 198.
  50. . توضیح شک ابتدایی در پایان این گفتار در بحث انواع شک غیر مذموم ذکر خواهد شد.
  51. . مفيد، پیشین، ص 206.
  52. . نراقی، ملامحمدمهدی؛ پیشین،‌ ج 1، ص 174.
  53. . آمدی، پیشین، ص 72.
  54. . صدوق، محمّد بن على بن بابويه؛ الخصال، (ترجمه كمره‌اى محمدباقر) ، كتابچى، تهران، چاپ اول، 1377ش، ج 2، ص 410.
  55. . نراقی، ملامحمدمهدی؛ پیشین،‌ ج 1، ص 173.
  56. . نراقی ملامحمدمهدی؛ پیشین،‌ ج 1، ص 176.
  57. . ديلمى شيخ حسن؛ إرشادالقلوب إلى الصواب، شريف رضى، قم، چاپ اول، 1412 ق، ج 1، ص 192.
  58. . ابن شعبه، حسن بن على؛ تحف العقول، (ترجمه حسن زاده صادق) ، انتشارات آل عليّ عليه­السلام، قم، چاپ اول، 1382ش، ص 185.
  59. . آمدی، پیشین، ص 57.
  60. . كلينى، پیشین، ج 2، ص 400.
  61. . مطهرى شهيد مرتضي ؛ مجموعه آثار، چاپ دهم، مهر 1380، انتشارات صدرا، قم، ج 1، ص 37.
  62. . آمدی، پیشین، ص 72.
  63. . طهراني سيدمحمّدحسين حسيني؛ رسالةلُبّ اللباب فى سير و سلوك أولي الألباب، دارالمحجةالبيضاء، بيروت، 1431ه‌ق، چاپ چهارم، ص 92.

منابع

شک ، مصطفی همدانی، سایت پژوهشکده باقر العلوم(ع) ( بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)، تاریخ بازیابی : 14 بهمن 1391 .