محمد بن اسماعیل بن بزیع
محمد بن اسماعيل بن بزيع ابوجعفر مولى منصور عباسى
ثقه و صحيح از صلحاى طايفه اماميه و از ثقات ايشان و بسيار جليل و از اصحاب حضرت ابوالحسن موسى و رضا عليهماالسلام است و درك كرده حضرت امام جواد عليه السلام را و روايت است كه او و احمد بن حمزة بن بزيع در عداد و زراء بودند و ثقه و جليل القدر على بن نعمان كه از اصحاب حضرت امام رضا عليه السلام است وصيت كرد كه كتابهايش را به محمد بن اسماعيل بن بزيع بدهند.
«وَ رَوَى الْكشّى اَنَّهُ قالَ الرِّضا عليه السلام: اِنَّ للّهِ تَبارَكَ وَ تَعالى بِاَبْوابِ الظّالِمينَ مَنْ نَوَّرَاللّهُ بِهِ الْبُرْهانَ وَ مَكَّنَ لَهُ فِى الْبِلادِ لِيَدْفَعَ بِهِمْ عَنْ اَوْلِيائِهِ وَ يُصْلِحَ اللّهُ بِهِ اُمُورَ الْمُسْلِمينَ لانَّهُمْ مَلْجَاء الْمُؤْمِنينَ مِنَ الضَّرَرِ وَ اِلَيْهِمْ يَفْزعُ ذُوالْحاجَةِ مِنْ شيعَتِنا بِهِمْ يُؤْمِنْ اللّهُ رَوْعَةَ الْمُؤْمِنِ فى دارِالظَّلَمةِ اُولئكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّا الى اَنْ قالَ عليه السلام: ما عَلى اَهْدِكُمْ اَنْ لَوْ شاءَاللّه لَنالَ هذا كُلَّهُ، قالَ: اَنْتَ بِماذا جَعَلَنِيَ اللّهُ فِداكَ؟ قالَ: يَكوُنُ مَعَهُمْ فَيَسُرُّنا بِاِدْخالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنينَ مِنْ شيعَتِنا فَكُنْ مِنْهُمْ يامُحَمَّدُ».[۱]
و اين محمد همان است كه از حضرت جواد عليه السلام پيراهنى خواست كه كفن خود نمايد حضرت براى او فرستاد و امر فرمود كه تكمههاى او را بكند و محمد در (فيد) كه اسم منزلى است در طريق مكه وفات كرد.
شيخ ثقه جليل ابن قولويه به سند صحيح روايت كرده از محمد بن احمد بن يحيى الاشعرى كه گفت: من در فيد با على بن بلال روانه شديم سر قبر محمد بن اسماعيل بن بزيع پس على بن هلال براى من گفت كه صاحب اين قبر براى من روايت كرد از حضرت امام رضا عليه السلام كه فرمود: هر كه بيايد به نزد قبر برادر مؤمن خود و دست بر قبر او گذارد و هفت مرتبه بخواند سوره «اِنّا اَنْزَلْناهُ» را، اين گردد از فزع اكبر، يعنى ترس بزرگ روز قيامت، و در روايت ديگر است كه راوى گفته با محمد بن على بن بلال رفتيم سر قبر ابن بزيع محمد در نزد سر قبر رو به قبله نشسته و قبر را جلو خود قرار داد و گفت: خبر داد مرا صاب اين قبر كه شنيد از حضرت جواد عليه السلام كه هر كه زيارت كند قبر برادر مؤمن خود را و بنشيند نزد قبر او و رو به قبله كند و بگذارد دست خود را بر قبر و بخواند «اِنّا اَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» را هفت مرتبه ايمن شود از فزع اكبر.[۲]
مؤلف گويد: كه اين ايمن بودن از (فزع اكبر) ممكن است براى خواننده باشد چنان كه ظاهر خبر است و محتمل است براى ميت باشد چنان كه از بعض روايات ظاهر مىشود. و من ديدم در مجموعهاى كه شيخ شهيد رحمه الله به زيارت قبر استاد خود فخرالمحققين ابن آيت الله علامه رفت و فرمود: نقل مىكنم از صاحب اين قبر و او نقل كرد از والد ماجدش به سند خود از امام رضا عليه السلام كه هر كه زيارت كند قبر برادر مؤمن خود را و بخواند نزد او سوره قدر را و بگويد: «اَللّهُمَّ جافِ اْلاَْرضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ وَ صاعِدْ اِلَيْكَ اَرْواحَهُمْ وَ زِدْهُمْ مِنْكَ رِضْوانا وَ اَسْكِنْ اِلَيْهِمْ مِنْ رَحْمَتِكَ ماتَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ وَ تُونِسُ وَحْشَتَهُمْ عَلى كُلِّ شَىءٍ قَديرٌ» ايمن شود از فزع اكبر، خواننده و ميت.
و از جمله چيزهايى كه دلالت دارد بر جلالت محمد بن اسماعيل و اختصاصش به حضرت امام رضا عليه السلام آن چيزى است كه نقل شده از جناب سيد مرتضى والد علامه طباطبائى بحرالعلوم كه در شب ولادت پسرش علامه مذكور در خواب ديد كه حضرت امام رضا صلوات الله عليه محمد بن اسماعيل بن بزيع را فرستاد با شمعى و آن شمع را روشن كرد بر بام خانه والد بحرالعلوم، پس بلند شد روشنائى آن شمع به حدى كه نهايت آن ديده نمىشود.
فقير گويد: شكى نيست كه آن شمع، علامه بحرالعلوم بوده كه روشن كرد دنيا را به نور خود و كافى است در جلالت او كه شيخ اكبر جناب حاج شيخ جعفر كاشف الغطاء رضوان الله عليه با آن فقاهت و رياست و جلالت پاك كند خاك نعلين او را به حنك عمامه خود و به تواتر رسيده باشد تشرف او به ملاقات امام عصر عجل الله فرجه الشريف و مكرر نقل شده باشد كرامات باهرات از او به حدى كه شيخ اعظم صاحب جواهر در حق او فرمايد صاحب الكرامات الباهره والمعجزات القاهره ولادت شريفش در كربلاى معلى واقع شد در سنه هزار و صد و پنجاه و پنج قريب پنجاه و هشت سال نورش جلوهگر بود و در سنه هزار و دويست و دوازده غريب به غرى غروب كرد و تاريخ فوتش مطابق شد با اين مصرع مَهْدِيُّها جِدّا وَ هاديها.
پانویس
منبع
حاج شیخ عباس قمی, منتهی الآمال، قسمت دوم، باب یازدهم: در تاريخ حضرت رضا عليه السلام