آیه 24 نور

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

متن آیه

مشاهده آیه در سوره

«یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا یَعْمَلُونَ».

مشاهده آیه در سوره


ترجمه

روزی که زبانشان و دستهایشان و پاهایشان به زیانشان بر کارهایی که می کرده اند، شهادت دهند.

نزول

حسین بن حمدان الخصیبى با سندهاى خود از امام على بن موسى‌الرضا علیه‌السلام نقل نماید که به چند نفر از شیعیان که در خدمت ایشان بودند، فرمود: آیا اتهامى که بر ماریه قبطیه وارد آوردند، می‌دانید؟ گفتند: شما بهتر می‌دانید و از امام خواستند که موضوع را از براى آن‌ها بیان فرماید.

امام فرمود: هنگامى که مقوقس، ماریه قبطیه را به عنوان هدیه نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله فرستاد، غلامى را با او همراه نمود که نام وى جریح بود غلام مزبور از جنس مردان نبود بلکه خنثى بود و هر دو به رسول خدا صلی الله علیه و آله ایمان آوردند و مسلمان شدند.

و ماریه به ملک یمین پیامبر درآمد، این موضوع باعث رشک بردن و حسادت بعضى از زوجات پیامبر مخصوصاً عائشه و حفصه گردید. پس از تولد ابراهیم از ماریه قبطیه زوجات مزبور وى را متهم نمودند که تولد ابراهیم از ناحیه پیامبر نبوده بلکه از ناحیه جریح مى باشد، در حالتى که از مرد نبودن جریح اطلاعى نداشتند.

عائشه و حفصه موضوع ماریه را به پدران خویش هم گفته بودند، لذا ابوبکر و عمر پدران عائشه و حفصه نزد پیامبر آمدند و به وى خبر دادند که چنین شایع است که ابراهیم فرزند شما نیست. رسول خدا صلی الله علیه و آله فوق‌العاده ناراحت و در عین حال خشمگین گردید و به على دستور داد که درباره این موضوع تحقیق کند و حتى به وى فرمود: اگر جریح را با ماریة در حجره ببیند به فوریت او را به قتل برساند.

على براى انجام مأموریت شمشیر برداشت و به طرف حجره ماریه قبطیه به راه افتاد و موقعى رسید که جریح در حجره ماریه وى را به آداب معاشرت با بزرگان و کیفیت احترام نسبت به آنان تعلیم می‌داد. در این میان جریح متوجه گردید که على با شمشیر، شتابان به طرف حجره ماریه مى آید لذا ترسید و از حجره خارج شد على او را دنبال نمود.

جریح از ترس برف درخت خرمائى که در آن اطراف بود رفت و بر بالاى آن جاى گرفت. على به وى گفت که از درخت پائین بیاید. جریح که از قضیه اطلاعى نداشت، گفت: اگر مرا امان بدهى از درخت پائین خواهم آمد. على به وى امان داد در حین پائین آمدن جامه جریح به شاخه درخت خرما اصابت کرد و پاره شد در این میان معلوم گردید که وى مرد نیست لذا على دست او را گرفت و نزد پیامبر آورد و موضوع مرد نبودن وى را به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گفت. پیامبر در عین تعجب، خوشحال گردید. ابوبکر و عمر وقتى متوجه شدند از گفتار خویش عذر خواستند و توبه و استغفار نمودند سپس آیات 23 و 24 این سوره نازل گردید.[۱]

پانویس

  1. شأن و نزول مزبور را سید هاشم بحرینى در البرهان فی تفسیر القرآن خود ذکر نموده و دیگران از مفسرین امامیه مخصوصاً متقدمین از مفسرین مانند ابوحمزه ثمالى و على ابراهیم و عیاشى و نیز خود شیخ بزرگوار ما چنین شأن و نزولى را درباره آیات 23 و 24 این سوره ذکر ننموده اند. بلى داستان جریح و اتهام وارده بر ماریه قبطیه به عنوان شأن و نزول در آیه 6 سوره حجرات «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکمْ فاسِقٌ» در تفسیر على بن ابراهیم آمده است و در تفسیر مزبور اتهام وارده از ناحیه عایشه ذکر شده و درباره ابوبکر و عمر و آمدن آن‌ها نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله ذکرى به میان نیامده است.

منابع

پیوندها