میرزا محمد شیروانی
منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 5، صفحه 137
نویسنده: محمدابراهيم احمدي
میرزا محمد شیروانی
ولادت و تحصیل
خطه شیروان،[۱] در سال 1033 هـ.ق شاهد تولد کودکی بود که خانواده متدینش نام نیکوی «محمد» را برایش برگزیدند. وی پس از گذراندن خردسالی، پای به مکتب نهاده و به فراگیری قرآن و دانشهای آن روزگار پرداخت. از آن جا که از هوش سرشاری برخوردار بود، مورد تشویق استاد و خانوادهاش قرار گرفت و تحصیل را به خوبی پشت سر نهاد؛ به همین علت، با راهنمایی پدرش راهی حوزه علمیه شیروان شده و شروع به تحصیل علوم اسلامی نمود.
هجرت
نوجوان شیروانی پس از فراگیری مقدمات، برای تکمیل دانش خود چارهای جز هجرت نمیدید. در آن زمان، حوزه علمیه اصفهان پذیرای عالمان و طلاب فراوانی بود؛ زیرا تأسیس اولین حکومت گسترده شیعه (صفویه)، پایتخت شدن اصفهان و حمایت پادشاهان صفویه از اهل علم، باعث رونق گرفتن مباحث و محافل علمی شده و حوزه علمیه اصفهان مورد توجه فرهیختگان قرار گرفت.[۲]
محمد نیز چون بسیاری از طلاب، زادگاهش را ترک کرد و به این شهر دانشپرور سفر نمود. وی در این مسیر، از شهرهای متعددی عبور کرد و از محضر برخی از دانشوران آن شهرها بهرهمند شد.
او پس از ورود به اصفهان و مشاهده عظمت دینی و علمی آنجا، گویا گمشده خود را یافته بود. بنابراین، بیش از پیش در راه تحصیل معارف اسلامی و شیعی، تلاش مینمود؛ به طوری که پس از گذشت چند سال، فقه، اصول، تفسیر، حدیث، کلام، فلسفه، ریاضیات و نجوم را فراگرفت.
وی در اولین روزی که به مدرسه محقق خوانساری وارد شد، استاد به تدریس شرح اشارات شیخ ابوعلی سینا مشغول بود؛ میرزای شیروانی پس از دقایقی، اشکالاتی مطرح ساخته و توجه همگان را به خود جلب کرد.
طلاب که تا آن روز ایشان را در جمع خود ندیده بودند، چشم به استادشان دوخته تا پاسخ وی را بشنوند. آقا حسین خوانساری خودش را معرفی کرد، استاد چنین فرمود: «من در سطح معلومات تو مطالعه نکردهام؛ امشب برای تو کتاب را مطالعه میکنم تا پاسخگوی سؤالات تو باشم».[۳] آزاداندیشی استاد و میدان دادن به وی شاگرد، سبب شد ملا میرزا (که خود در فلسفه پرمایه بود) نزد آقا حسین بماند و شاگردی کند.[۴]
میرزای شیروانی به دلیل ژرفنگری و تلاش شبانهروزی، در مدت کوتاهی به مدارج عالی علمی راه یافت و با برگزاری جلسات پرسش و پاسخ و نگارش آثار علمی و تحقیقی، به عنوان «اندیشمندی صاحبنظر» شناخته شد؛ از این رو با لقب «مدقق شیروانی» زبان زد محافل دینی و مذهبی شده و طلاب زیادی در حوزه درسی وی شرکت نمودند.[۵]
مجتهد شیروانی در سال 1091 هـ.ق به اصفهان مراجعت کرده[۶] و از سوی حکومت صفویه، دانشمندان و مردم، مورد تجلیل و احترام شایانی قرار گرفت.
استادان
میرزای شیروانی برای فراگیری علوم گوناگون، نزد بزرگان حوزه به شاگردی پرداخته است. در این جا نام استادان برجسته او را یادآور میشویم:
- 1. ملا محمدتقی مجلسی، (1003ـ1070 هـ.ق)؛
- 2. آقا حسین بن جمالالدین.
شاگردان
برخی از دانشآموختگان مکتب میرزای شیروانی عبارتند از:
- 1. ملا محمدباقر مجلسی (1037ـ1110 هـ.ق)؛
- 2. امیر محمدصالح خاتونآبادی؛
- 3. آقا محمد اکمل اصفهانی؛
- 4. میرزا عبدالله افندی اصفهانی؛
- 5. شیخ حسن بلاغی نجفی؛
- 6. سید صدرالدین رضوی قمی همدانی؛
- 7. مولی محمد بن عبدالفتاح تنکابنی؛
- 8. سید محمدباقر گیلانی.
آثار ماندگار
یکی از راههای ترویج معارف اهل بیت علیهمالسلام و رشد جامعه اسلامی، نگارش کتاب است. میرزای شیروانی که در فنون مختلف به مطالعه و پژوهش پرداخته بود؛ اندوختهها، تجارب و نظرات خود را در مجموعههایی گردآوری کرد که بیشتر آنها به زبان عربی است.
الف) کتابها:
- 1. اثبات عصمه الائمه علیهمالسلام تفسیر آیهی «ان الابرار لفی نعیم»؛
- 2. اثبات الانبوه والامامه؛
- 3. الاجتهاد والاخبار، (مصادر الانوار)؛
- 4. الاحباط والتکفیر؛
- 5. اصاله البرائه؛
- 6. اصول دین؛
- 7. انموذج العلوم؛
- 8. الجبر والاختیار؛
- 9. الجمع بین الاخبار المتعارضه؛
- 10. جیش اسامه، (رساله اسامه)؛
- 11. دیوان شعر.[۷]
ب) حواشی:
شیروانی بر آثاری که ذکر میشود، حاشیه زده است:
- 1. اثبات الواجب ملا جلال دوانی؛
- 2. تفسیر بیضاوی؛
- 3. حاشیه فاضل خفری بر شرح تجرید قوشچی؛
- 4. حاشیه قدیمه دوانی بر شرح تجرید؛
- 5. حاشیه خطائی بر مختصر؛
- 6. حاشیه سید شریف بر شرح مطالع؛
- 7. شفای ابن سینا؛
- 8. مسالک؛
- 9. شرایع الاسلام؛
- 10. معالم الاصول؛
- 11. شرح مختصر الاصول عضدی.
ج) رسالهها:
- 1. رساله الآصفیه؛
- 2. رساله البداء؛
- 3. رسالهای در استحقاق ثواب و عقاب؛
- 4. رسالهای در دفع شبهه ابن کمونه؛
- 5. رسالهای در رد فخر رازی؛
- 6. رسالهای در شکیات (الخلل)؛
- 7. رسالهای در کائنات جو؛
- 8. رسالهای در کذب؛
- 9. رسالهای در هندسه؛
- 10. رساله شبهه الاستلزام؛
- 11. رساله شبه المرکب.
د) شرحها:
- 1. شرح تهذیب شیخ طوسی؛
- 2. شرح حدیث «سته اشیاء لیس للعباد فیها صنع»؛
- 3. شرح حدیث «مناظره زندیق با امام صادق علیهالسلام»؛
- 4. شرح قاموس المحیط؛
- 5. شرح قواعد علامه؛
- 6. شرح المعالم.
در خصوص تألیف میرزای شیروانی نکاتی قابل توجه است:
- 1. در نگارش به زبان عربی بیش از فارسی توانایی داشته و زبان مادری وی ترکی بوده است.[۸]
- 2. تعدادی از آقای میرزا به عنوان «ردیه» است؛ چرا که وی کتابهای عالمانی چون: محقق خوانساری و آقا جمال خوانساری را به دقت مورد ارزیابی قرار داده و در نقد آنها کوشش میکرد. چنان که علما نیز به پاسخ اشکالات میرزا پرداخته و در رد برخی از مطالب و نظریههای او رسالههایی نگاشتهاند.[۹]
ویژگیها
میرزای شیروانی همچون فقیهان دیگر، دارای سجایای اخلاقی از قبیل عبادت، تقوا، سخاوت و شجاعت بوده؛ اما آن چه که وی را از بسیاری دیگر ممتاز نموده، دقت علمی و تشکیل مجالس بحث و جدل است. در این جا به نمونههایی از آن بسنده میشود:
میرزا میگفت: «من بیش از یا حدود (هفتاد) دفعه شرح جامی را تدریس کردهام و هر بار چیزی را فهمیدم که پیشتر درک نکرده بودم».[۱۰]
علامه خوانساری میگوید: «میرزا در فن جدل و مناظره، مهارت عجیبی داشته و مخالفان خود را، از سران هر دسته که بوده، به زانو درمیآورد...».[۱۱]
خاتونآبادی در پژوهشهای خود به کلام میرزا استناد کرده و مینویسد: «مولانا میرزای شیروانی نقل نمود که بابا رکنالدین مدفون در قبرستان کبیر اصفهان، معاصر خواجه نصیرالدین طوسی بوده...».[۱۲]
یک روز برای شاگردان خود، هفتاد دلیل آورد که حوض مدرسه، آب ندارد! طلبهها با وجود این که میدانستند و میدیدند حوض پر آب است، ولی در مقابل استدلال استادشان پاسخی جز سکوت نداشتند. میرزا با مشاهده عجز و ناتوان آنان، برخاسته و مقداری از آب حوض برداشت و در هوا پاشید، آن گاه فرمود: «همین، در ابطال آن براهین کافی است». یعنی وجود عینی آبی، حکایتگر این است که ادله، مغالطه بوده نه استدلال عقلی.[۱۳]
از دیگر ویژگیهای او، تشویق شاگردان شبه نگارش کتاب است. در این رابطه به بیان نمونهای اکتفا میکنیم. نویسنده «ریاض العلماء» نقل میکند: «... رساله خوب و بسیار زیبایی نوشته بودم؛ آن را به استاد علامه و یگانه دوران، مرحوم مولانا میرزای شیروانی تقدیم کردم تا ملاحظه کنند. ایشان از آن تعریف کرده و به تشویق من پرداخت».[۱۴]
عروج
میرزای شیروانی به سبب اشتغالات علمی و کهولت، دچار بیماری سختی شد؛ به شکلی که درد، همه وجودش را فراگرفته بود؛ اما با توجه به همه این مشکلات، روحیه توکل، رضا و شکیبایی را از دست نداد. شاگرد گرانقدرش خاتون آبادی، نقل میکند: «در این مدت بیماری، از حالت اعتدال بیرون نرفت و با غنی، فقیر، وضیع و شریف در وقت عیادت، هیچ مرتبه از مراتب نقد از او مفقود نشد».[۱۵]
محبوبیت وی آن چنان بود که دولتمردان، عالمان و مردم به عیادتش شتافته و برای سلامتیاش دعا میکردند. اما قرائن، حکایتی دیگر داشت و ماه رمضان سال 1098 هـ.ق نشانههای عروج را در سیمای نورانی آن فرزانه 65 ساله، جلوهگر ساخته بود. بدین سان بود که پس از یک سال و نیم بیماری، در ظهر روز جمعه 29 ماه مبارک، کبوتر روحش به سوی عرشیان اوج گرفت و میهمان اولیاءالله شد.[۱۶]
در ماده تاریخ رحلتش این گونه سروده شده است:
گفت: کز بیاد غواص اجل × «گوهری دیگر درا ین دریا نماند».[۱۷]
پیکر مطهر این بزرگمرد عرصه علم و فقاهت از سوی مقامات کشوری و لشکری و دانشمندان، خصوصا علامه مجلسی و مردم، با اشک و آهی جانسوز تشییع شده و سپس به جانب مشهد مقدس منتقل گردید. جنازه آن حکیم پرآوازه در مشهد رضوی نیز باشکوهی خاص تشییع شد و پس از اقامه نماز و طواف به دور ضریح منور امام رضا علیهالسلام، در مدرسه میرزا جعفر دفن گردید.[۱۸]
پانویس
- ↑ عدهای زادگاه وی را شیروان استان خراسان دانستهاند و برخی شروان کشور آذربایجان و منطقه قفقاز؛ که در هر صورت، در آن زمان جو شهرهای ایران بزرگ شمرده میشدند. (مطلع الشمس، اعتمادالسلطنه، ج اول و دوم، ص 282؛ اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج 9، ص 143؛ روضات الجنات، سید محمدباقر خوانساری، ج 7، ص 96).
- ↑ ر.ک: مفاخر الاسلام، علی دوانی، ج 8؛ صفویان نماد اقتدار ایران، محمدباقر پورامینی، ج 1 و 2.
- ↑ تذکره العلماء، میرزا محمد بن سلیمان تنکابنی، ص 141 و 142؛ قصص العلماء، تنکابنی، ص 266 و 267.
- ↑ مجله حوزه، ش 89 و 90، ص 13 و 14.
- ↑ مطلع الشمس، ج اول و دوم، ص 681؛ جغرافیای تاریخی شیروان، محمداسماعیل مقیمی، ص 252 و 253.
- ↑ وقایع السنین والاعوام، خاتون آبادی، ص 536.
- ↑ الذریعه، ج 3/9، ص 1140.
- ↑ قصص العلماء، 268.
- ↑ ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 2، ص 63؛ علیقه أمل الآمل، سید احمد حسینی، ص 112 و 141؛ الذریعه، ج 10، ص 194 و 195.
- ↑ قصص العلماء، ص 267 و 268؛ تذکره العلما، ص 143. بر اساس نقل دیگر، 25 مرتبه «شرح کافیه عبدالرحمن جامی» را تدریس کرده است. (روضات الجنات، ج 5، ص 69)
- ↑ روضات الجنات، ص 93؛ علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، م. جرفادقانی، ص 143.
- ↑ وقایع السنین والاعوام، ص 364.
- ↑ قصص العلماء، ص 267؛ تذکره العلما، ص 142.
- ↑ صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، رسول جعفریان، ج 1، ص 447 (با اندکی تغییر).
- ↑ وقایع السنین والاعوام، ص 540 و 543.
- ↑ فوائد الرضویه، ص 468.
- ↑ مصرع دوم به حساب ابجد، مساوی با 1099 است. (طبقات اعلام الشیعه، آقا بزرگ تهرانی، ج 5، ص 524.
- ↑ فوائد الرضویه، ص 468.