یأس
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
«یأس» به معنای ناامیدی از رحمت خداوند، از جمله گناهان کبیره و از صفات ناپسند اخلاقی است. مأیوس بودن از رحمت و عنایات الهی، بالاترین بلا برای انسان محسوب می شود؛ زیرا بدون داشتن امید، از حرکت به سوی کمال باز میماند.
محتویات
معنای یأس
واژه «یأس» در مقابل «امید» است و در لغت به معنای انقطاع انتظار و توقع انسان از رسیدن چیزی به خود است.[۱] در اصطلاح اخلاقی، یأس عبارت است از حالتی که در مقام عجز و ناتوانی در نفس انسان پدید می آید و به طور کلی قطع امید از کاری را یأس می گویند.[۲]
«یأس» و ناامیدی، از لغزش های اخلاقی به شمار می رود؛ زیرا به معنای ستم کردن بر خویشتن و خودکشی تدریجی است و ناامیدی مطلق، مرگ است.[۳]
انواع یأس
اگر سخنان معصومین(ع) را در رابطه با یأس بنگریم، این مطلب را در می یابیم که یأس صفتی برای انسان است که هم می تواند از فضائل اخلاقی شمرده شود و هم از رذائل. بنابراین یأس بر دو نوع است:
- الف. یأس مذموم و ناپسند: همان نومیدی از رحمت خدا است (که محور بحث این مقاله است).
- ب. یأس ممدوح و پسندیده: اگر انسان انتظار تفضل و عنایت از خلق خدا نداشته و چشم امیدش فقط به خدای منان باشد، اینچنین نومیدی ای مورد سفارش معصومین(ع) بوده است. در روایات این یأس با عنوان های مختلفی آمده است:
- بهترین ثروت: امام باقر(ع) می فرمایند: «بهترین سرمایه اعتماد به خداست و چشم طمع برکندن از آنچه مردم دارند.»[۴]
- عزت مومن: امام صادق(ع) می فرمایند: «قطع امید کردن از آنچه مردم دارند، مایه عزت دینی مؤمن است.»[۵]
- راحتی نفس انسان: امام صادق(ع) می فرمایند: «راحت ترین راحتی ها(برای انسان)، نومیدی از مردم است.»[۶]
یأس در منظر آیات و روایات
با توجه به مضمون آیات قرآن و روایات اسلامی این نکته به دست می آید که نومیدی از رحمت بیکران الهی، از بزرگترین گناهان است.
- «وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ»؛ و اگر از جانب خویش، نعمتی به انسان بچشانیم، سپس آن را از او بگیریم، بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود.[۷] از این آیه فهمیده می شود که اگر نعمتی از انسان گرفته شود دچار یأس شده به شدت نومید می گردد تا این حد که گویی بازگشت مجدد آن نعمت را غیر ممکن می داند. پس طبع انسان به گونه ای است که هنگامی چیزی از او گرفته شود، مأیوس می گردد و کفران می ورزد.[۸]
- «...إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ»؛ تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس می شوند.[۹] کافر به خدا، یا منکر وجود حق است یا منکر قدرت او یا منکر عنایات و تفضلات او است. بر هر کس که ایمان به خدا دارد لازم است به این معنا معتقد شود که خدا هر چه بخواهد انجام می دهد و به هر چه اراده کند حکم می نماید و هیچ مؤمنی نمی تواند از روح خدا مأیوس و از رحمتش نومید شود؛ زیرا یأس از روح (رحمت) خدا، در حقیقت محدود کردن قدرت او و در معنا کفر به احاطه و سعه ی رحمت اوست.[۱۰]
- «وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَىٰ بِجَانِبِهِ ۖ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَئُوسًا»؛ هنگامی که به انسان نعمت می بخشیم، (از حق) روی می گرداند و متکبرانه دور می شود و هنگامی که (کمترین) بدی به او می رسد، (از همه چیز) مأیوس می گردد.[۱۱] این آیه حال انسان عادی را توصیف می کند که در محیط زندگی ای قرار گرفته که حاکم در آن عرف و عادت است؛ وقتی نعمت های الهی به سویش سرازیر است و اسباب ظاهری هم سر سازگاری دارند، همه ی امید و دلگرمیش متوجه آن اسباب شده و دل به آنها می دهد و به همین جهت وقتی شری به او می رسد و بعضی از نعمت های الهی از او سلب می شود، به کلی از خیر مأیوس می گردد.[۱۲]
منشاء یأس
دلیل اینکه انسان مأیوس شده و نا امیدی وجودش را فرا می گیرد، اموری است که به این امور در آیات اشاره شده است:
- کفر[۱۴]: اگر انسان به خداوند و رحمت و قدرت او در انجام هر کاری اعتقاد نداشته باشد و اسباب خیر و آسایش خود را چیز دیگری بداند، در حالیکه تمام اسباب و علل خیر در دست توانای خدای متعال است، در سختی ها و مشکلات یأس و نا امیدی او را فرا می گیرد.
- غفلت [۱۵]: انسان موحد پس از اینکه به خدای عالم ایمان آورد، اگر در امری از امور به واسطه ی غفلت، از فرج و رحمت پروردگارش مأیوس باشد، در آن حال به صفت ذمیمه ای از صفات کافران(که همان نومیدی از رحمت حق است) متصف می گردد.
- جهل و نادانی: یأس حالتی است برخاسته از جهل و نادانی نسبت به نظام جهان و خالق حکیم، بدین معنا که به نظام آفرینش با عنوان اسباب و وسایل نمی نگرد. انسان نومید هرگاه به سببی از این اسباب برخورد کند و از روی جهل، به نظر استقلالی بدان بنگرد، در این صورت هنگام از دست دادن آن سبب، گویا همه چیز را از دست داده، نومید می شود.[۱۶]
- وسوسه شیطان: یکی از دامهای بزرگ شیطان این است که در ابتداء انسان را به گناه کردن وامی دارد و چون مدتی با او بدین منوال بازی کرد و او را به خیال امید به رحمت، به وادی غرور کشاند، در آخر کار اگر در او نورانیّتی دید که احتمال توبه و رجوع دارد، او را به یأس از رحمت و نومیدی می کشاند و به او می گوید: از تو گذشته و کار تو اصلاح شدنی نیست.[۱۷]
- عدم توجه به حکمت دشواری های زندگی: انسان در طول زندگی با سختی ها و شکست هایی روبرو می شود که توجه نداشتن به منشأ و حکمت آنها موجب یأس می گردد.
اثرات یأس
- ترک بندگی: مهمترین اثر و پیامد یأس و نومیدی از رحمت الهی، بازماندن از عمل و دست کشیدن از جدّیت و بریده شدن رشته بندگی و گسیخته شدن افسار انسان مأیوس است.[۱۸]
- جرأت یافتن بر ارتکاب گناه: انسان مأیوس بر ارتکاب هر گناهی جرأت می یابد؛ زیرا در خیال خود چنین می پندارد و می گوید: من که معذّب خواهم بود، پس چرا خودم را از لذّات و شهوات دنیا محروم سازم.[۱۹]
درمان یأس
- توجه به وعده های رحمت الهی: برای جلوگیری از روح یأس و نا امیدی باید به وعده های رحمت الهی در قرآن و سخنان معصومین توجه نمود تا روح امید و انتظار به رحمت الهی در انسان تقویت گردد و موجب توفیق اعمال خیر شود. [۲۰]
- تفکر: اگر انسان در رحمت ها و نعمت های بسیار خدا و لطف های پنهان و آشکار او تفکر کند، به خوبی درمی یابد که یأس از درگاه خدای منان شایسته نیست.[۲۱]
- گشوده بودن در توبه: توبه روح امید را در دل گنهکاران زنده می کند و هرگز دچار نومیدی و رکود نمی گردند. [۲۲] توبه و بازگشت به سوی رحمت خدا، هر گناهی را شامل می شود؛ یعنی اگر انسان مرتکب هر گناهی بشود، نباید امیدش را از دست بدهد، بنابراین برای انسان گنهکار، توهم این مطلب سزاوار نیست که بگوید: «گناه من دیگر قابل بخشش نیست.»
- یادآوری زندگی انبیا و اولیای الهی: اندیشیدن در حالات کسانی که با توکل بر خدا در برابر سختی ها ایستادگی کرده و مأیوس نگشته اند، برای رهایی از یأس در هنگام بروز مشکلات، بسیار مؤثر است. برای نمونه می توان به داستان حضرت ایوب اشاره کرد که زندگی ایشان سراسر صبر و امید به خداوند است.[۲۳]
پانویس
- ↑ مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش، ج14، ص223.
- ↑ سجادی، سید جعفر؛ فرهنگ معارف اسلامی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1373ش، سوم، ج3، ص2192.
- ↑ صانعی، فرهنگ فلسفی، تهران، انتشارات حکمت، 1366ش، اول، ص682.
- ↑ همان، ج9، ص452.
- ↑ شیخ حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، 1409ه، ج9، ص449.
- ↑ علامه مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، لبنان، مؤسسه الوفاء بیروت، 1404ه، ج75، ص249.
- ↑ سوره هود، آیه 9، ترجمه ی آیت الله مکارم شیرازی.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج10، ص233.
- ↑ سوره یوسف، آیه 87، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.
- ↑ ترجمه المیزان، ج11، ص320.
- ↑ سوره اسراء، آیه83، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.
- ↑ ترجمه المیزان، ج13، ص257.
- ↑ تمیمی آمُدی، عبدالواحد، غررالحکم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1366ش، اول، ص83.
- ↑ دستغیب، عبدالحسین؛ گناهان کبیره، انتشارات غدیر، 1375ش، ج1، ص77.
- ↑ همان.
- ↑ حبیبیان، احمد؛ مرز فضایل و رذائل اخلاقی، انتشارات مطبوعات دینی، دوم، 1382ش، ص91.
- ↑ خمینی، روح الله؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1382ش، هفتم، ص139.
- ↑ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص138.
- ↑ همان، ص139.
- ↑ حسینی بهارانچی، سید محمد؛ محرمات اسلام، عطر عترت، 1385ش، اول، ص217.
- ↑ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص139.
- ↑ ترجمه المیزان، ج4، ص393.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، ج13، ص480.
منابع
- "یأس"، دانشنامه پژوهه، ايمان يزدانی نيا، تاریخ بازیابی: 2 خرداد 1391.