منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
سیر منطقی به صورت کامل رعایت نشده
عنوان بندی متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

آبرو

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۹ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«آبرو» به معناى احترام و اعتبار و کرامت انسان است. آبروداری در تعالیم اسلام، هم تکلیف خود انسان است و هم حقی است که بر دیگران دارد؛ به همین جهت تأکید فراوانی به حفظ آبرو توسط خود افراد و نیز دیگران شده و بسیاری از حدود و احکام شرعی در راستای حمایت از آبرو و شرافت انسانی وضع گردیده است.

جایگاه آبرو

یکی از بالاترین سرمایه های انسان ها، آبروی آنهاست. هر انسانی از آشکارشدن ضعف ها و عیوب خود در هراس است. از دست رفتن وجهه و آبرو، سرآغاز بسیاری از هنجارشکنی ها، بزهکاری ها و گناهان است. آبرو از یک سو به شخصیت درونی انسان و از سوی دیگر به حیثیت و اعتبار اجتماعی او ارتباط پیدا کرده و نقش مهمی در جهت دهی رفتار فردی و اجتماعی او دارد؛ به همین جهت در تعالیم اسلام، تأکید فراوانی به حفظ آبروی افراد شده و بسیاری از حدود و احکام شرعی از جمله حرمت غیبت، تهمت و... در راستای حمایت از آبرو و شرافت انسانی وضع شده است.

از فراوانترین واژه های قرآن کریم و متون روایی، «ایمان» و مشتقات آن است. این واژه، گذشته از معنای گرویدن و باورداشتن، «امنیت بخشیدن» به دیگران را نیز دربردارد. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «ألا اُنَبِّئُکُم لِمَ سُمِّی المؤمنُ مؤمنا؟ لایمانِهِ الناس علی انفسِهِم و اموالهم، ألا اُنَبِّئُکُم مَنْ المسلم؟ مَنْ سَلمَ الناسُ مِنْ یدِهِ ولِسانه»؛[۱] آیا به شما خبر دهم که چرا مؤمن، مؤمن نامیده شده است؟ برای این که مردم را نسبت به جان و مالشان، ایمنی می بخشد. آیا شما را خبر دهم که چه کسی مسلمان است؟ کسی که مردم از دست و زبانش در سلامت باشند. بدیهی است که ارزش آبرو از مال بالاتر است.

آبروداری در تعالیم اسلام، هم تکلیف خود انسان است و هم حقی است که بر دیگران دارد. اگر انسان تنگ‌دست، شخصیت خویش را پاس دارد، شایسته ستایش است و قرآن ضمن مشخص کردن یکی از موارد مصرف زکات، این تهیدستان آبرومند را می ستاید: «لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا ۗ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ»؛ (سوره بقره، آیه ۲۷۳)؛ برای آن (صدقات) نیازمندانی است که در راه خدا فرومانده اند و نمی توانند (برای تأمین هزینه زندگی) در زمین سفر کنند. از شدت خویشتن داری، فرد بی اطلاع آنان را توانگر می پندارد. آنها را از سیمایشان می شناسی. با اصرار از مردم نمی خواهند و هر مالی انفاق کنید، قطعاً خدا از آن آگاه است.

همچنین در دائره صفات الهی، خدای متعال با این که «عَلّام الغیوب» است، «سَتّار العیوب» هم هست و بزرگترین آبرودار بندگان خویش می باشد.

آبروداری در روایات

در روایات اهل بیت علیهم السلام، هیچ مجوّزی برای پرده‌دری از خویش یا دیگران نیامده است، بلکه دستورهای فراوانی برای پرده‌پوشی آمده است:

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «مَنْ اَذاعَ فاحشةً کانَ کَمُبتدئها و مَنْ عَیّرَ مُؤمنا بِشیءٍ لَم یمُت حتّی یرکبَه»[۲]؛ هر کس کار دیگران را افشا کند، همچون کسی است که مرتکب آن گناه شده و هر کس مؤمنی را به سبب رفتار [اشتباهش] سرزنش کند، از دنیا نمی رود تا خود نیز به ارتکاب آن، آلوده گردد.

امام علی علیه السلام فرمود: «ذَووالعیوبِ یحِبّونَ إشاعةَ معایبِ الناسِ لیتَّسِعَ لَهُم العُذرُ فی مَعایبهم»[۳]؛ انسان های مشکل دار، دوست دارند که عیب های دیگران افشا شود تا عذرشان برای خطاکاری توجیه شود».

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: «مَنْ سَتَرَ عَلی مؤمنٍ یخافُها، سَتَرَ اللهُ علیه سَبعینَ عورةً مِنْ عَوراتِ الدنیا والآخرة»؛ هر کس عیبی را از مؤمنی بپوشاند که از افشای آن می هراسد، خداوند هفتاد عیب از عیب های دنیا و آخرت او را می پوشاند».

و رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «مَن سَتَرَ عَلی مؤمنٍ خِزیَهً فَکانَّما أحیا مَؤودَةً مِن قَبرِها»[۴]؛ هر کس مانع رسوایی مؤمنی شود، مانند این است که دختر زنده به گور شده ای را از قبر برهاند.

راه‌های حفظ آبرو

هر انسانی باید حرمت خود را پاس بدارد و به امید پرده‌پوشی دیگران، خویشتن را آماج تهمت و غیبت و سوءظن و تحقیر دیگران قرار ندهد. نمونه های زیر، در این باره شایان اعتنا است.

پرهیز از مواضع تهمت:

امام صادق علیه السلام فرمود: «مَن دَخَلَ مَوضِعاً مِن مِواضِع التُهمة فَاتُّهِمَ لایلومَنَّ إلّا نَفسَه»[۵]؛ هر کس به مکان تهمت خیز وارد شود و متهم شود، جز خودش کسی را شماتت نکند».

حفظ زبان:

بی احتیاطی و بی مبالاتی و زیاده روی در سخن موجب تخریب آبرو و شخصیت انسان است. «إذا أرادَاللهُ بِعَبدٍ خِزیاً أجری فَضیحتَهُ علی لسانه»[۶]؛ اگر خدا رسوایی کسی را بخواهد او را به وسیله زبانش مفتضح می کند».

«إنَ السفلة هُو الذی لایبالی بِما قالَ ولا ما قیلَ فیه»؛ انسان بی شخصیت و پست کسی است که به پیامدهای گفتار خودش بی اعتنا است و به قضاوت های دیگران دربارە خود اهمیت نمی دهد».

خودداری از شِکوِه و اظهار عجز:

امام علی علیه السلام فرمود: «رَضی بالذُّل مَنَ کَشَفَ عَن ضُرِّه» [۷]؛ کسی که از مشکلات خویش پرده برداری کند، تن به خواری داده است».

پرهیز از درخواست از دیگران:

امام علی علیه السلام فرمود: «ماءُ وَجْهِکَ جامدٌ تقطره السؤال فَانظُر عِندَ مَن تَقطُرُه»؛ [۸] آبروی تو [مثل یخ جامد و] محفوظ است. اما درخواست از دیگران، آن را قطره قطره فرو می ریزد، پس اندیشه کن که آن را نزد چه کسی می ریزی؟».

و در روایتی امام صادق علیه السلام می فرماید: «شیعتُنا مَنْ لایسألُ الناس شیئاً و لَو ماتَ جوعاً»[۹]؛ شیعه ما، دست نیاز به سوی مردم دراز نمی کند اگرچه از گرسنگی بمیرد».

پرهیز از جدال با دیگران:

امام علی علیه السلام فرمود: «مَنْ ضَنَّ بِعرضِه فَلَیدَع المِراءَ» [۱۰]؛ هر کس به حفظ آبروی خود علاقه دارد، باید جدال را فرو گذارد».

استفاده از مال برای حفظ آبرو:

امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «إنَّ أفضَلَ الفعالِ صیانَةُ العِرض بِالمال»[۱۱]؛ بهترین کارها، حفظ آبرو به وسیله دارایی است. در روایتی دیگر آمده است: «خَیرُ اموالِکَ ما وَقی عِرضَکَ» [۱۲]؛ بهترین اموال تو، آنهایی است که موجب آبرومندی تو شود.

پیامبر گرامی اسلام در مقام ارزش و اهمیت حفظ آبرو می فرمایند: «ذُبُّوا عَنْ أَعْراضِکُمْ بِأَمْوالِکُمْ»[۱۳]؛ با اموال خود از آبروی خویش دفاع کنید».

البته آبروداری به وسیله مال، نباید به اشرافی گری، اسراف، تکلف و تفاخر بینجامد.

پانویس

  1. بحارالأنوار، ۶۷/۶۰/۳.
  2. الکافی، ج ۲ ص ۳۵۶.
  3. غرر الحکم، ۵۱۹۸.
  4. کنزالعمّال، ۶۳۸۷.
  5. الأمالی (للصدوق)، ج ۱، ص ۴۹۷.
  6. بحارالأنوار، ۷۸/۲۲۸/۱۰۱.
  7. تحف العقول، ۲۰۱؛ شرح نهج البلاغة، ۱۸/۸۴.
  8. نهج البلاغة، حکمت ۳۴۶.
  9. وسائل الشیعة، ۶/۳۰۹/۱۵.
  10. نهج البلاغه، حکمت ۳۵۴.
  11. مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۲۶۷.
  12. نزهة الناظر، ج ۱، ص ۸۳.
  13. نهج الفصاحه، ش ۱۶۱۶.

منابع