اسراف
«اِسراف» به تجاوز از حد در هر کاری گفته میشود. دين اسلام بهرهبرداری مشروع از نعمت هاي الهی و زيبايی های زندگی را مباح شمرده، ولی زيادهروی را حرام و ناروا میداند.
محتویات
معنای اسراف
واژه «اسراف» از ريشه «سرف» در لغت به معنای «تجاوز كردن از اعتدال و ميانه روي»، و «و از حد گذشتن» در هر كاري است كه انسان انجام مي دهد.[۱] مفهوم «حدّ وسط» که دو طرف آن، افراط و تفریط است، مفهومی نسبی است که به اختلاف اشخاص، زمان و مکان فرق میکند. از کلمات فقها برمیآید هر کاری که غرض عقلایی به آن تعلّق گرفته باشد اسراف نیست؛ به این معنا که خروج از حدّ اعتدال در آنجا مصداق پیدا نمیکند.
البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمیشود و بیشتر در زیادهروی ظهور دارد، بدینجهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» که به معنای تضییق و بخل است دانستهاند.
گرچه استعمال اسراف در موارد زيادهروي در انفاق مال بيشتر است و گاهي به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زماني هم به چگونگي بذل مال و مورد آن اطلاق مي شود[۲]، اما قرآن از این واژه برای بیان گونه های مختلف تجاوزكاري و زيادهروي استفاده نموده است.
فرق اسراف و تبذیر
بین اسراف و تبذیر ارتباط و تفاوتی هست. اسراف به معنای تجاوز نمودن از حد اعتدال و میانه روی است، اما تبذیر عبارت است از بی جهت مصرف کردن چیزی که موجب اتلاف آن شود. این واژه در لغت به معنای تباه ساختن اموال است که از دور ریختن یا پاشیدن بذر در مکانی نامساعد و به روشی نادرست به استعاره گرفته شده و همیشه با نوعی پاشیدگی، بینظمی و بیبرنامگی همراه است.
اسراف، مفهومی فراگیر بوده، شامل هرگونه انحراف (اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و...) میشود؛ امّا تبذیر، بیشتر در امور مالی و اقتصادی، و به ندرت در موارد دیگر بهکار میرود. به بیان دیگر تبذیر در خصوص مال کاربرد دارد، امّا اسراف هم در مال و هم در افعالی که از انسان صادر میشود. اسراف در مال، هزینه کردن آن بیش از حدّ سزاوار است، ولی تبذیر، صرف مال در مسیری است که سزاوار نیست مانند هزینه کردن آن در راه معصیت؛ هر چند واژۀ تبذیر در مورد اسراف مالی نیز به کار رفته است؛ زیرا تجاوز از حدّ مطلوب و معقول که معنای اسراف است، هزینه کردن مال در جایگاهی است که سزاوار نیست. از اینرو، برخی به تفاوت نخست بسنده کردهاند.
اسراف، گاه بر زیادهروی در انجام دادن عملی مباح، اطلاق میشود؛ مانند زیادهروی در خوردن که اصل آن تا حدّ نیاز جایز، بلکه مطلوب است و گاه بر خصوص مصارف نابجا و ناشایست، اگرچه اندک باشد؛ مانند دور ریختن مواد غذایی که ارتکاب آن به مقدار کم نیز جایز نیست. بنابراین، مصادیق آن را میتوان از دو نوعِ کمّی و کیفی دانست؛ امّا تبذیر غالباً بهصورت کیفی و در خصوص مصارف ناشایست تحقق مییابد؛ مثلا به شخصی انفاق کند تا با آن، حرامی را مرتکب شود. پس تبذیر بر خلاف اسراف، هیچگاه برای بیان زیادهروی در امور خیر، چون انفاق بهکار نرفته است.
عوامل اسراف
هر يک از انواع گوناگون اسراف، ريشههای روانی مخصوص به خود و کنش و واکنش متقابل با آنها را دارد.
شهوتپرستی
قرآ[۱]ن از زبان حضرت لوط (علیهالسلام) شهوترانی را عامل گرايش قوم لوط به اسراف اخلاقی میشمارد؛ همچنين در آيه ۲۸ کهف در مقام نهی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از اطاعت افراطگرايان، آنان را پيرو هواهای نفسانی خويش میشناساند.
غفلت از ياد خدا
آيه ۲۸ سوره کهف افراطگرايان را کسانی میشمارد که قلبشان از یاد خدا غافل شده است.
ناسپاسی و کفران نعمت
خداوند در آيات ۲۶-۲۷ سوره اسراء، پس از نهی از تبذير و بيان اخوت مبذّران با شياطين، میفرمايد: شيطان در برابر پروردگارش بسيار ناسپاس بود.
عجب و خودبينی
در آ[۲]يه ۱۲ سوره يونس، از انسانهايی ياد شده که هنگام سختی، از خدا ياری طلبيده و در آسايش، او را از ياد میبرند. خداوند درباره اين افراد میفرمايد: اين چنين برای اسرافکاران اعمالشان زینت داده شده که زشتی عمل خود را ادراک نمی کنند.
افزو[۳]ن بر عوامل پيشگفته، میتوان تقلید، چشموهمچشمی، وسواس، تربيت خانوادگی، احساس حقارت و خودکمبينی و داشتن ثروت فراوان، بدون برخورداری از اخلاق دینی را جزو عوامل اسراف دانست.
اسراف در قرآن
در قرآن كريم واژه «اسراف» و مشتقات آن مكرر به كار رفته است ولي در بيست و سه مورد لفظ «اسراف» استعمال شده كه در هر مورد، مفهومي ويژه دارد. در غالب موارد، مقصود از اسراف جنبههاي اخلاقي، عقيدتي و تجاوز از حدود الهي است، و تنها در چهار مورد جنبه مالي را شامل مي شود.[۳]
برخی از آیاتی که در آنها از تعبیر اسراف استفاده شده است:
الف)« فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ»[۴]؛ اما در قتل اسراف نكنيد.
این آیه ردی است بر رسم جاهلی که به ازای کشته شدن یک نفر جمعی از قبیله قاتل را می کشتند.
ب) «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»[۵]؛ بگو اي بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مي آمرزد.
در این آیه هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حريم انساني اسراف بر نفس شمرده مي شود.
ج)«وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ»[۶]؛ گفتار آنها فقط اين بود كه پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندروي هاي ما در كارها چشم بپوش، قدم هاي ما را ثابت بدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز بگردان.
این آیه بیانگر دعای مجاهدان جنگ احد است که در جریان جنگ از اطاعت امر پيامبر(ص) عدول کردند.
د) «وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَٰلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ»[۷]؛ و رسولان، با دلايل روشن به سوي بنياسرائيل آمدند، اما بسياري از آنها بر روي زمين تعدي و اسراف كردند.
ه) «وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ».[۸]؛ و به راستي فرعون برتري جويي (و طغيان) در زمين روا داشت و او از اسرافكاران بود.
و)«يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ».[۹]؛ اى فرزندان آدم! هنگام رفتن به مسجد، زينت يافته باشيد و بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه خداوند اسرافكنندگان را دوست نمىدارد.
ز) «وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا»[۱۰]؛ كساني هستند كه هرگاه انفاق كنند نه اسراف ميكنند و نه سخت گيري، بلكه در ميان اين دو اعتدالي دارند.
و در سوره انعام میفرماید: «کلوا من ثمره اذا اثمر و آتوا حقه یوم حصاده ولا تسرفوا انه لایحب المسرفین؛ از میوه هر یک از این میوهها وقتی که میوه کرد بخورید و حق آن را (که خدا معین فرموده از زکات و غیره) بدهید روز درویدن آن، و از حد نگذرانید. زیرا خداوند دوست نمیدارد (و نمیپسندد اعمال) اسرافکنندگان را.»
در سوره مؤمن میفرماید: «کذلک یضل الله من هو مسرف مرتاب؛ این چنین هدایت نمیفرماید و عقوبت میکند هر اسرافکننده و شکآورندهای را.»
و نیز در همین سوره میفرماید: «و ان المسرفین هم اصحاب النار؛ به درستی که اسرافکنندگان اصحاب آتشند.»
در سوره طه میفرماید: «و کذلک نجزی من اسرف و لم یؤمن بآیات ربه و لعذاب الاخرة اشد و ابقی؛ همچنین جزا میدهیم کسی را که اسراف کند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد و عذاب آخرت سختتر و باقیتر است.»
و در سوره بنیاسرائیل میفرماید: «ولا تبذر تبذیراً ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین و کان الشیطان لربه کفوراً؛ اسراف مکن و مال خودت را پراکنده مساز، به درستی که اسرافکنندگان برادران شیاطینند (و در دوزخ با ایشان قریناند) و شیطان به پروردگارش (و نعمتهای بیپایان او) سخت (منکر و) کفرانکننده است.»
اسراف در احادیث
اسراف و تبذیر از گناهانی است که بر کبیره بودنش تصریح شده است. چنانچه در صحیحه فضل بن شاذان از حضرت رضا (علیهالسّلام) و همچنین در روایت اعمش از حضرت صادق (علیهالسّلام) ضمن شماره کبائر، اسراف و تبذیر را ذکر فرمودهاند. وَالْكَبَائِرُ مُحَرَّمَةٌ وَهِی... وَالْإِسْرَافُ وَالتَّبْذِيرُ؛ اسراف و تبذير، از گناهان كبيره است.[۱۱]
امام صادق عليه السلام فرمودند: اسراف، جائی است كه مال را فاسد كند يا به بدن ضرر بزند. راوی پرسيد: اقتار چيست؟ فرمود: خوردن نان و نمك در حالي كه قدرت بيش از آن را داشته باشی.(كافي، ج4، ص53)
امام صادق عليه السلام فرمودند: كم خوری از عفاف وپاكی است و پرخوری از اسراف است. (مستدرك الوسائل، ج16، ص213)
امام صادق علیه السلام: از نافرمانی خدا بپرهيز و اسراف (زياده روی) نكن و تقتير (تنگدستی) هم نكن و حد وسط را رعايت كن بعد فرمود تبذير از اسراف است كه خداوند از آن نهی كرده است. (كافي، ج3، ص501)
امام صادق عليه السلام فرمود: چيزی كه برای بدن مفيد است، اسراف نيست. (كافی، ج4، ص53)
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام إِنَّمَا الْإِسْرَافُ فِيمَا أَفْسَدَ الْمَالَ وَ أَضَرَّ بِالْبَدَن؛ امام صادق عليه السلام فرمودند: ضرر به مال يا بدن زدن، اسراف است. (كافي، ج4، ص53)
امام صادق عليه السلام فرمود: إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً أَلْهَمَهُ الِاقْتِصَادَ و َحُسْنَ التَّدْبِيرِ وَ جَنَّبَهُ سُوءَ التَّدْبِيرِ وَ الْإِسْرَافَ؛ زمانی كه خداوند بخواهد به بنده ای خير برساند به او الهام می كند، ميانه روی وانتخاب راه و روش خوب و درست در زندگی را و به او دوری و پرهيز ازاسراف و برگزيدن روش های بد و غلط در زندگی را الهام می كند. (مستدرك الوسائل، ج15، ص266)
حضرت صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «ان القصد امر یحبه الله عزّوجلّ و ان السرف یبغضه الله عزّوجلّ حتی طرحک النواة فانها تصلح لشیء و حتی صبک فضل شرابک؛ جز این نیست که خداوند اقتصاد (میانهروی) را دوست و اسراف را دشمن میدارد حتی دور انداختن تو هسته خرما را. زیرا آن هم به کار میآید (چنانچه در عربستان بذر نخل و خوراک شتر است).» و همچنین ریختن تتمه آبی که خوردهای (زیرا آن هم در پارهای از مواقع به کار میآید).
و نیز میفرماید: از خدا بترس و زیادهروی مکن و سختگیری هم منما و همیشه در حد وسط باش. به درستی که اسراف از تبذیر است و خداوند فرموده است: تبذیر مکن جز این نیست که هیچگاه خداوند کسی را بر میانهروی عذاب نخواهد فرمود. «اتق الله ولا تسرف ولا تقتر و کن بین ذلک قواماً ان الاسراف من التبذیر قال الله تعالی ولا تبذر، ان الله لایعذب علی القصد؛ یعنی عذاب خدا راجع به اسراف و تقتیر (زیادهروی و سختگیری) است.
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میفرماید: «ان الله اذا اراد بعبد خیراً الهمه الاقتصاد و حسن التدبیر و جنبه سوء التدبیر و الاسراف؛ هرگاه خداوند اراده خیری به بندهای بفرماید، او را ملهم میفرماید به میانهروی و حسن اداره زندگی و او را از اسراف و بدی تدبیر دور میفرماید.»
حضرت صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «آیا گمان میکنی خدا به کسی که مال داده به سبب احترام او است، یا به کسی که نداده به واسطه پستی او است. نه چنین است بلکه مال، مال خدا است آن را به عنوان امانت نزد شخص قرار میدهد و اذن داده که بهطور میانهروی از آن بخورد و بیاشامد و لباس بپوشد و ازدواج کند و بر مرکب سوار شود و زیادتی آن مال را به فقرا برساند و رفع احتیاجشان کند. پس هر کس به این دستور رفتار کند، آنچه را خورده و آشامیده و پوشیده و سوار شده و نکاح نموده تمام بر او حلال است و اگر چنین نکرده تمام بر او حرام است پس آیه شریفه را خواند که «اسراف نکنید زیرا خداوند اسرافکنندگان را دوست نمیدارد» سپس (برای زیادتی توضیح) فرمود: آیا گمان میکنی خدا مالی به عنوان امانت به کسی داد پس او اسبی بخرد برای سواری به مبلغ ده هزار درهم در حالی که میتوانست اسبی به مبلغ بیست درهم بخرد و کاملاً کفایتش را میکرد. و کنیزی را به هزار دینار بخرد در حالی که میتوانست کنیزی به بیست دینار بگیرد و او را کافی بود در حالی که خداوند فرموده اسراف نکنید (پس چنین شخصی به امانت خدا که مال است خیانت کرده است.)
عباس[۴]ی میگوید از حضرت رضا (علیهالسّلام) در مخارج عائلهام طلب اذن نمودم. فرمود: حد وسط بین دو چیزی که ناپسند است. گفتم فدایت شوم به خدا سوگند که دو چیز مبغوض را نمیشناسم. فرمود «خدا تو را رحمت کند آیا نمیدانی که خدا دشمن میدارد زیادهروی و سختگیری را.» سپس آیه شریفه را تلاوت فرمود که «بندگان رحمان آنهایند که هر گاه مال خود را خرج میکنند اسراف نمیکنند و تنگ هم نمیگیرند (بخل نمیورزند) و انفاقشان همیشه بین اسراف و بخل است.»
از ح[۵]ضرت صادق (علیهالسّلام) مروی است که: «کسی که مالش را به سبب اسراف تلف کرد و فقیر شد دعایش مستجاب نمیشود و چون بگوید خدایا به من مال ده حق تعالی میفرماید آیا تو را به اقتصاد (میانهروی) امر نکردم.»
چنانکه نسبت به اشخاص، اسراف فرق میکند همچنین به اعتبار زمان هم مختلف است. زیرا ممکن است صرف مقداری از مال برای معیشت نسبت به شخصی اسراف نباشد، در حالی که اگر سال قحطی و فقر عمومی پیش آید، صرف چنین مقدار برای همین شخص اسراف باشد و بر او واجب میشود که به کمتر از آن معیشت کند و مازاد را به دیگران که گرفتارند بدهد.
باید دانست که سه قسم اسراف است که در همه و در جمیع حالات حرام و اختصاص به شخص یا زمان یا جایی ندارد.
قسم اول
ضایع کردن مال و بیفایده کردن آن هر چند آن مال کم باشد مانند هسته خرما را دور انداختن، هنگامی که قابل استفاده باشد. یا بقیه ظرف آب را ریختن در جایی که آب نایاب باشد و به مقدار رفع نیازمندی میگردد. چنانچه در ضمن احادیث گذشته ذکر گردید. یا لباسی که قابل استفاده خود یا دیگری است پاره کردن و یا دور انداختن. یا خوراکی را نگه داشتن و به دیگری ندادن تا اینکه ضایع شود مانند روشن کردن چراغ در روشنایی آفتاب و مانند دادن مال به دست سفیه یا صغیری که قدر آن را نمیداند و آن را تلف میکند و نظایر اینها. «عن الصادق (علیهالسّلام) انه نظر الی فاکهة قد رمیت من داره لم یستقص اکلها فغضب وقال ما هذا ان کنتم شبعتم فان کثیراً من الناس لم یشبعوا فاطعموه من یحتاج الیه؛ حضرت صادق (علیهالسّلام) میوه نیم خوردهای را دیدند که از منزل ایشان بیرون انداخته شده بود (مانند اناری که تمام دانههایش را نخورند و دور اندازند یا خربزه و هنداونه را که مقداری از مغزش باقیست دور اندازند). پس آن حضرت خشمناک شد و فرمود: این چه کاری است که کردید اگر شما سیر شدید، بسیاری از مردم هستند که سیر نشدند پس به آنهایی که نیازمندند بدهید.»
قسم دوم
صرف کردن مال است در آنچه به بدن ضرر برساند، از خوردنی و آشامیدنی و غیر آنها. مانند خوردن چیزی پس از سیری هرگاه مضر باشد. چنانچه صرف مال در آنچه که برای بدن نافع و صلاح آن است اسراف نیست.
قسم س[۶]وم
صرف کردن مال در مصرفهایی که شرعاً حرام است مانند خریدن شراب و آلات قمار و اجرت فاحشه و خواننده و رشوه دادن به حکام و صرف نمودن مال در چیزی که ظلمی دربردارد، یا ستمی به مسلمانی میزند و نظیر اینها. و در چنین مواردی از دو جهت مخالفت امر خدا و معصیت است: یکی گناه بودن اصل عمل و دیگر اسراف بودن صرف مال در آنها. در تفسیر عیاشی از عبدالرحمن بن حجاج روایت کرده که از حضرت صادق (علیهالسّلام) معنی آیه «لاتبذر تبذیرا» را پرسید. فرمود: کسی که در غیر طاعت خدا خرج میکند مبذر است و کسی که در راه خدا صرف میکند میانهرو است.
قول مشهور این است که در خیر اسراف نیست. یعنی اگر کسی برای خدا نه هوای نفس، در موردی که دانسته شود رضای خداوند در انفاق است هر چه بدهد اسراف نیست هر چند تمام داراییاش را بدهد و آیات و روایاتی که دلالت بر حرمت اسراف و لزوم اقتصاد دارد به آن معارضه ندارد.
پانویس
- ↑ قاموس قرآن، ج3، ص257
- ↑ اسراف و تبذير در قرآن، محمدرضا عطايي، مجلة مشكاه، ش 55
- ↑ اسراف و تبذير در قرآن، محمدرضا عطايي، مجلة مشكاه، ش 55
- ↑ اسراء /33.
- ↑ زمر /53.
- ↑ آل عمران /147.
- ↑ آیه 32 سوره مائده
- ↑ يونس /83.
- ↑ سوره اعراف، آيه 31
- ↑ سوره فرقان، آیه 67
- ↑ وسائل الشيعة، ج15، ص331
منابع
- سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اسراف»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۵/۱۱.
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۵۰۷-۵۰۹.
- دانشنامه موضوعی قرآن.