ابن لِرّه
«بندار بن عبدالحمید کرخى اصفهانى» معروف به «ابن لِرّه»، ادیب، لغوی و نحوی نامدار مسلمان در قرن سوم قمری است. ابن لرّه در علم لغت و روایت شعر پیشوا بود. وى شاگرد ابوعبید قاسم بن سلّام است و ابن کیسان نحوی شاگرد اوست.
نام کامل | بندار بن عبدالحمید کرخى اصفهانى |
زادگاه | اصفهان |
وفات | قرن سوم قمری |
اساتید |
ابوعبید قاسم بن سلام،... |
شاگردان |
ابن کَیْسان،... |
آثار |
معانی الشعر، کتاب جامع اللغة، شرح معانی الباهلی، کتاب الوحوش،... |
زندگینامه
تاریخ تولد و مرگ ابوعمرو بندار بن عبدالحمید کرخی اصفهانی در منابع نیامده است؛ اما چون از شاگردان ابوعبید قاسم بن سلّام (متوفی ۲۲۳ ق) بود،[۱] به احتمال زیاد سال تولّدش باید حدودا آغاز قرن سوم قمری باشد. به گفته یاقوت حموی، بندار حدود نود سال عمر کرد.[۲]
نام او در برخی از منابع، بندار و در بعضی دیگر مَنْداد آمده است.[۳] لقبش به سه صورت ابن لِرّة، ابن لُرّة و ابن لزّه ثبت شده است.[۴] عده ای او را کرخی، بعضی کرجی، ولی اغلب اصفهانی و از ناحیه جبال دانسته اند.[۵] با این وصف، در نام او (بندار) و در ایرانی بودنش اختلاف نظر و تردید نیست.
بندار از ناحیه جبال به بغداد رفت و با اطلاعات وسیعی که از اشعار عرب و اخبار و انساب داشت، مورد توجه متوکل، خلیفه عباسی (حک: ۲۳۲ـ۲۴۷)، قرار گرفت و به دستگاه او راه یافت و خلیفه غالباً او را به حضور می پذیرفت.[۶] بندار، ابوالعباس مبرّد، نحوی معروف بصره را که در آن ایام تازه به بغداد رفته بود، به خلیفه معرفی کرد.[۷] اگر این روایت راست باشد، این معرفی به ترقی وی کمک بسیار کرده است. مبرّد گوید: آنگاه که ابن لره در روزگار متوکل به سامره آمد، با هم دوستى پیوستیم و او در روایت دواوین شعراى عرب یگانه زمانه خویش بود تا آنجا که کمتر شعر دوره جاهلیت و اسلام بود که از برنداشت و در معرفت لغت از هر کس داناتر بود و در هفته یک بار در حضور متوکل با نُحاة وقت به مباحثه مى پرداخت.
ابن لِرّة همچنین با ابن سِکیّت اهوازی (متوفی ۲۴۳ ق)، که چند گاهی معلم فرزندان متوکل عباسی بود، دیدار داشت.[۸]
ویژگیهای علمی
درباره قوه حافظه بندار و تعداد قصاید و ابیاتی که از بر داشت، سخنان مبالغه آمیزی گفته اند که به افسانه بیشتر شبیه است؛ ولی این گفته ها، از اهمیت و اعتبار او حکایت می کند.[۹] گویند هفتصد قصیده که اوّل آن «بانت سعاد» بود، در حفظ داشته و در نحو نیز جامع آرای مصریان و کوفیان بود.[۱۰]
چنانکه گفته شد، بندار از شاگردان ابوعبید قاسم بن سلّام هروی (متوفی ۲۲۳ ق) و ابن کَیْسان (متوفی ۲۹۹ ق) که دو مکتب نحوی کوفی و بصری را تلفیق و مکتب نحوی التقاطی بغداد را ایجاد کرده است، شاگرد بندار بود.[۱۱] ابن کیسان در شرح «معلقة» امرؤالقیس یازده بار از بندار یاد کرده، اما از اصمعی (متوفی ۲۱۳ ق)، که از بزرگترین لغویان عرب بوده، فقط دوبار نام برده است.
آثار و تألیفات
ابن ندیم چهار اثر با عناوین: کتاب معانی الشعر، کتاب جامع اللغة، شرح معانی الباهلی الانصارى و کتاب الوحوش را منتسب به او می داند.[۱۲] دو کتاب اول درباره لغت بوده است، اما تاکنون هیچ یک از این چهار اثر به دست نیامده است.
پانویس
- ↑ یاقوت حموی، معجم الادباء، ۷، ص ۱۲۸.
- ↑ معجم الادبا، ج ۷، ص ۱۳۴.
- ↑ فهرست ابن ندیم، ص ۹۱؛ یاقوت حموی، ج ۷، ص ۱۲۸.
- ↑ همان.
- ↑ همان.
- ↑ یاقوت حموی، ج ۷، ص ۱۳۰ـ۱۳۱.
- ↑ یاقوت حموی، ج ۷، ص ۱۳۰.
- ↑ فهرست ابن ندیم، همان.
- ↑ رجوع کنید به یاقوت حموی، ج ۷، ص ۱۲۹ـ۱۳۰.
- ↑ الکنی و الالقاب، ج۱، ص۳۵۸.
- ↑ یاقوت حموی، ج ۷، ص ۱۲۸.
- ↑ فهرست ابن ندیم، ص ۹۱.
منابع
- "بندار کرخی اصفهانی"، دانشنامه جهان اسلام، ج۱ ص۱۸۳۷.
- فرهنگ معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی.
- اعلام اصفهان، سید مصلح الدین مهدوی، ج۱ ص۱۹۸.