برکت
«برکت» به معنای فرخندگی و خجستگی، افزونی خیر و سود بسیار است. جمع آن «برکات» در قرآن ذکر شده است
بركت به معناى ثبوت و پايدارى خير الهى در چيزى[۱] و رشد و افزايش است.[۲] مفسّران بركت را به معناى خير نافع[۳] و امرى غيرمحسوس و اعمّ از مادّى و معنوى مىدانند و بين آن و نظام جارى اسباب و مسببات منافاتى نمىبينند، چنانكه معتقدند بركت، امرى نسبى است و در هر چيزى به حسب هدفى است كه در آن نهفته است.[۴]
معنای برکت
راغب در مفردات مىگويد: اصل كلمه "بركت"، "برك" - به فتحه باء - و به معناى سينه شتر است وليكن در غير اين معنا نيز استعمال مىشود، از آن جمله مىگويند: "فلانى داراى بركه است" و "برك البعير" به معناى اين است كه شتر سينه خود را به زمين زد و چون اين معنا مستلزم يك نحو قرار گرفتن و ثابت شدن است لذا كلمه مزبور را در ثبوت كه لازمه معناى اصلى است نيز استعمال كرده اند... و آب انبار را نيز به همين جهت "بركه" مىنامند، براى اين كه آب انبار محل ثابت شدن و قرار گرفتن آب است.
"بركت" ثبوت خير خداوندى است در چيزى و اگر فرموده: «لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ» براى اين بوده كه خيرات در زمين و آسمان قرار گرفته، همچنان كه آب در بركه جاى مىگيرد و "مبارك" چيزى است كه اين خیر در آن باشد و به همين معنا است؛ "هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ أَنْزَلْناهُ".
سپس مىگويد: از آنجايى كه خيرات الهى از مقام ربوبيتش به طور نامحسوس صادر مىشود و مقدار و عدد آن هم قابل شمردن نيست، لذا به هر چيزى كه داراى زياده غيرمحسوسى است مىگويند: اين چيز مبارك و داراى بركت است... و مراد از "تَبارَكَ اللَّهُ" اختصاص خداوند است به خيرات.[۵]
بنابراين، بركت به معناى خيرى است كه در چيزى مستقر گشته و لازمه آن شده باشد، مانند بركت در نسل كه به معناى فراوانى اعقاب يا بقاى نام و دودمان است و بركت در غذا كه به معناى سيركردن مردم بيشترى است و بركت در وقت كه به معناى گنجايش داشتن براى انجام كارى است كه آن مقدار وقت معمولاً گنجايش انجام چنان كارى را ندارد.
چيزى كه هست از آنجا كه غرض از دين تنها و تنها سعادت معنوى و يا حسى منتهى به معنوى است، لذا مقصود از بركت در لسان دين آن چيزى است كه در آن خير معنوى و يا مادى منتهى به معنوى باشد، مانند آن دعايى كه ملائكه در حق حضرت ابراهيم علیه السلام كرده و گفتند: رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ[۶] كه مراد از آن، بركت معنوى مانند دين و قرب خدا و ساير خيرات گوناگون معنوى و نيز بركت حسى مانند مال و كثرت و بقاى نسل و دودمان و ساير خيرات مادى است كه برگشت آن به معنويات مىباشد.
بنابر آنچه گفته شد، معناى بركت مانند امور نسبى به اختلاف اغراض مختلف مىشود، چون خيريت هر چيزى به حسب آن غرضى است كه متعلق به آن مىشود، مثلاً طعامى كه انسان مىخورد بعضى غرضشان از خوردن آن سير شدن است و بعضى غرضشان از خوردن آن تنها حفظ سلامت است، چون غذاى مورد نظرشان را در ميان همه غذاها نسبت به مزاج خود سالمتر تشخيص داده، بعضى ديگر غذايى را كه مىخورند منظورشان استشفاء به آن و بهبودى كسالتى است كه دارند، بعضى ديگر نظرشان از فلان غذا تحصيل نورانيتى است در باطن كه بدان وسيله بهتر بتوانند خداى را عبادت كنند، پس وقتى عمل واحدى چند جور غرض متعلق به آن مىشود بركت در آن نيز معنايش مختلف مىگردد ولى جامع همه آن معانى اين است كه خداوند خير منظور را با تسبيب اسباب و رفع موانع در آن غذا قرار داده و در نتيجه غرض از آن حاصل گردد.
پس نبايد پنداشت كه نزول بركت الهى بر چيزى منافات با عمل ساير عوامل دارد، زيرا همان طورى كه در ابحاث قبلى گذرانديم معناى اين كه خداوند اراده كرده كه فلان چيز داراى بركت و خير كثير باشد، اين نيست كه اثر اسباب و علل مقتضى را ابطال كند، براى اين كه اراده خداوند سببى است در طول ساير علل و اسباب نه در عرض آن، مثلا اگر مىگوييم: خداوند فلان طعام را بركت داده، معنايش اين نيست كه علل و اسبابى را كه در آن طعام و در مزاج خورنده آن است همه را ابطال كرده و اثر شفا و يا نورانيت را از پيش خود در آن قرار داده، بلكه معنايش اين است كه اسباب مختلفى را كه در اين ميان است طورى رديف كرده و ترتيب داده كه همان اسباب نتيجه مطلوب را از خوردن آن غذا بدست مىدهند و يا باعث مىشود كه فلان مال ضايع نمىگردد و يا دزد آن را به سرقت نمىبرد.
لفظ بركت از الفاظى است كه در لسان دين بسيار استعمال شده است، از آن جمله در آيات قرآنى و همچنين در موارد بسيارى در اخبار و احاديث و نيز در تورات و انجيل در مواردى كه عطيههاى الهى را به انبياء و همچنين عطيه كهنه را به ديگران نقل مىكند اين لغت بسيار بكار رفته، بلكه در تورات بركت را مانند سنتى جارى گرفته است.
از آنچه گذشت بطلان رأى منكرين بركت به خوبى روشن گرديد، ادعاى آنان اين بود كه اثرى كه اسباب طبيعى در اشياء باقى مىگذارد، جايى براى اثر كردن هيچ سبب ديگر نمىگذارد و خلاصه چيزى به نام بركت و يا به هر اسم ديگرى نيست كه اثر اسباب طبيعى را در اشيا باطل كرده و خود در آن اثر كند. غافل از اين كه سببيت خداى تعالى و بركت او در طول ساير اسباب است، نه در عرض آن، تا كار تاثير آن به مزاحمت با ساير اسباب و ابطال آثار آنها بكشد.[۷]
مصادیق امور بابرکت در قرآن
- در سوره اعراف درباره بنی اسرائیل می فرماید: «وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُواْ يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا»؛ (سوره اعراف، 137) ما این قوم مستضعف را وارث مشرق و مغرب زمین مبارک کردیم یعنی هم مشرق اردن و هم مغرب آن از زمین شام.
- خداوند همه روی زمین را برای مردم مبارک گردانید که از آن بهره بسیار و سود برند: «جَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا»؛ (سوره فصلت، 10) یعنی در زمین کوهها قرار دادیم بالای آن و برکت داد در آن.
- خصوصاً زمین بیت المقدس و نواحی آن را مبارک خواند: «إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ»؛ (سوره اسراء، 1) مسجد الاقصی که پیرامون آن را مبارک گردانیدیم.
- خداوند قرآن را مبارک خواند: «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ»؛ (سوره ص، 29) کتابی سوی تو فرستادیم فرخنده کتاب است و اصل هر خیر.
- خانه کعبه را مبارک خواند: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا» (سوره آل عمران، 96) نخستین خانه عبادت که برای مردم نهاده شد آن است که در مکه است فرخنده و بابرکت.
- آب باران را مبارک خواند: «نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء مُّبَارَكًا». (سوره ق، 9)
- درخت زیتون را مبارک گفت: «شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ». (سوره نور، 35)
- بقعه ای که حضرت موسی علیه السلام در آنجا آتش دید در جانب راست وادی یعنی جانب مغرب آن مبارک خواند: «شَاطِئِ الْوَادِي الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ». (سوره قصص، 30)
- تحیت و سلام را مبارک خواند: «فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً»؛ پس سلام كنيد بر خودهاتان سلام كردنى از نزد خدا بابركت پاكيزه. (سوره نور، 61)
- در میان پیغمبران سلف، حضرت مسیح را مبارک خواند: «وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ». (سوره مریم، 31)
که همه منبع خیر بسیار و سود و بهره دنیا و آخرت هستند و با آن که هر چه خدا آفریده مبارک است و همه کتب و پیغمبران دارای خیر کثیر، بعض آنها در این میانه ممتازند. اصل همه خیر و نیکی خداوند تعالی است و در قرآن کریم نسبت تبارک بخود داد: «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الخَْالِقِين» (سوره مؤمنون، 14) «تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ» (سوره ملک، 1) و... .[۸]
«لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ» (سوره اعراف، 96) اگر مردم شهرها ایمان آورند و عمل نیکو کنند برکت های بسیار از آسمان و زمین بروی ایشان می گشائیم.
بركت در روایات
- پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: بركت در سه چيز است: «در جماعت، در ترديد كردن غذا و سحرى خوردن».
- رسول خدا صلى اللَه عليه و آله فرمود: «بركت در لقمه كوچك و طول ظرف است».
- رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «بركت در مصافحه است».
- رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «بركت در بزرگان ماست، كسى كه بر كوچك ما رحم نمىآورد و بزرگ ما را گرامى نمىدارد، از ما نيست».
- رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: به برادرتان مباركباد بگوييد و برايش بركت بخواهيد.[۹]
- در جنگ احزاب، اصحاب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از كمبود مواد غذايى، خيلى در مضيقه بودند. شخصى غذاى يكى - دو نفر را تهيه نمود و از پيامبر دعوت كرد و گفت: هر كس را مىخواهى با خود بياور. يعنى يك نفر را مىتوانى بياورى. حضرت تمام مردم را صدا كرد و با خود آورد و فرمود: روى غذا را بپوشانيد بعد دعا كرد، غذا بركت پيدا كرد و همه خوردند و سير شدند و غذا به همان حال اول بود و چيزى از آن كم نشده بود.[۱۰]
پانویس
- ↑ مفردات، ص 119، «برك».
- ↑ لسانالعرب، ج1، ص386، «برك».
- ↑ تفسير التحرير والتنوير، ج22-24، جزء24، ص244.
- ↑ الميزان، ج7، ص280-282.
- ↑ مفردات راغب، ص44.
- ↑ رحمت و بركات خدا مخصوص شما اهل بيت رسالت است. سوره هود، آيه 73.
- ↑ ترجمه تفسير الميزان، ج7، ص390 و 391.
- ↑ نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، ص 74.
- ↑ پيام پيامبر، بهاءالدين خرمشاهى - مسعود انصارى، انتشارات منفرد، تهران، 1376، ص 375.
- ↑ جلوههاى اعجاز معصومين عليهم السلام، غلامحسن محرمى، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1378ش، ص18.
منابع
- فرهنگ قرآن، جلد6.
- تفسیر المیزان، علامه محمدحسین طباطبائی، ترجمه موسوی همدانی.
- جلوههاى اعجاز معصومين عليهم السلام، غلامحسن محرمى.
- پيام پيامبر، بهاءالدين خرمشاهى - مسعود انصارى.
- نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه