العقد الفرید (کتاب)
کتاب «العقد الفرید» از تألیفات مشهور «ابن عبد ربّه اندلسی» (۲۴۶-۳۲۸ ق)، مورخ، ادیب و شاعر نامدار اندلسی در قرن چهارم هجری است.
محتوای کتاب
کتاب بسیار مشهور ابن عبدربه، العقد الفرید، به تقلید از عیون الاخبار ابن قتیبه نگارش یافته و مندرجات و ترتیب و عناوین ابواب آن آشکارا تحت تأثیر کتاب ابن قتیبه است. وقتی عیون الاخبار که یک دائرةالمعارف ادب، به معنای وسیع کلمه در آن روزگار بود، به همت شاگرد اندلسی ابن قتیبه، قاسم بن اصبغ، به قرطبه برده شد (نک : ه د، ابن قتیبه) و مورد استقبال شایان قرار گرفت، ابن عبدربه به عنوان شاعر رسمی دربار و ادیب نامدار قرطبه بر آن شد تا کتابی همانند آن بنویسد. هر چند وی که با شعر و شاعری و در بزم سلاطین روزگار گذرانیده بود، هرگز با ابن قتیبه که مرد دین و علم و ادب و جامع همۀ علوم و معارف عصر خویش بود، برابری نمیتوانست کرد، اما این قدر بود که بتواند در آن تنگنای تعصبات فقهای قشری اندلس، سفرۀ ادب و هنر را بگستراند و محافل ادبی آن روز قرطبه را تغذیه کند و خاطر امیران دنیادار اندلس و رجال دربارشان را خشنود گرداند. نگاهی به عناوین بخشهای العقد الفرید میتواند برآوردی از محتوای ادبی آن به دست دهد و معلوم دارد که ابن عبدربه در این اثر خویش به کدام یک از زمینههای ادب پرداخته و کدام یک را فروگذاشته است.
فهرست عناوین ابواب العقد که به نام گوهرهای گرانبها نامیده شدهاند، چنین است: ۱. پادشاهی، ۲. جنگ، ۳. بخششها و دهشها، ۴. وفدها، ۵. گفتوگو با پادشاهان، ۶. دانش و ادب، ۷. ضرب المثلها، ۸. پندنامه و زهدیات، ۹. تسلیتها و مرثیهها، ۱۰. انساب، ۱۱. گویش بادیهنشینان، ۱۲. پاسخگویی و پاسخنویسی، ۱۳. خطابه، ۱۴. انشا و نویسندگی، ۱۵. تاریخ خلفا، ۱۶. تاریخنامۀ زیاد و حجاج و طالبیان و برمکیان، ۱۷. تاریخ عرب، ۱۸. نقد شعر، ۱۹. عروض و قافیه، ۲۰. موسیقی و آواز، ۲۱. زنان، ۲۲. پیامبران دروغین و دیوانگان و بخیلان و طفیلیان، ۲۳. آدمیزادگان و جانوران و شهرها، ۲۴. خوردنیها و آشامیدنیها، ۲۵. فکاهیات و لطیفهها.
هدف ابن عبدربه از نگارش العقد، اساساً آن بوده است که مجموعهای از معارف و آداب مشرق را در اختیار نسل جوان مغرب قرار دهد. چنانکه صاحب بن عباد وقتی آن را بررسی کرد، مطالب آن را برخلاف انتظار، مربوط به مشرق یافت و چنانکه معروف است، تمثل به این آیه از قرآن کریم (یوسف / ۱۲ / ۶۵) کرد: «این بضاعت ماست که به خودمان برگردانیده شده است» (یاقوت، ۴ / ۲۱۴-۲۱۵)، اما به رغم این داوری، باید گفت که ابن عبدربه این کتاب دائرةالمعارف گونه را علاوه بر بخشهای مربوط به تاریخ اندلس، با اشعار خود و دیگر شاعران اندلسی چون غزّال، عباس بن فرناس و مؤمن بن سعید نیز آراسته است ( العقد، ۱ / ۴، فهرست قوافی). ابن عبدربه، مانند ابن قتیبه، سرِ آن داشته است که کتابش از گزند کهنگی در امان بماند و عامۀ کتاب خوانان را مفید افتد و آنچنان جاذبهای داشته باشد که در سفر و حضر آن را فرو نگذارند (همان، ۶ / ۱۴۳). به همین لحاظ، از یک سو سخت به ایجاز میپرداخته و گذشته از حذف اسناد روایات و حکایات (همان، ۱ / ۳-۴) از تکرار موضوعات ـ حتی اگر بیفایده هم نمیبوده ـ دوری جسته و از سوی دیگر، از آوردن داستانها و لطیفههای نکتهآمیز، حتی شوخیهای زننده و تعبیرات مستهجن ابایی نداشته است (قس: جبور. ۱۱۴-۱۱۹).
ابن عبدربه العقد الفرید را در سالیان دراز تألیف کرده و پیوسته مطالب و مندرجات بخشهای تنظیم یافته و طراحی شدۀ آن را مورد افزایش و کاهش یا آرایش و پیرایش قرار میداده است (جبور، ۱۴۸)، اما تدوین نهایی کتاب باید در سالهای آخر عمر وی یعنی پس از ۳۲۲ق / ۹۳۴م یا اواخر همین سال صورت گرفته باشد. مقدمۀ کوتاه کتاب ـ که نسبت به بقیۀ آن نثری متفاوت دارد (جبور، ۱۵۶) و به گواهی مضمونش در دوران بیماری وی و پس از آن توبۀ خلصاء نوشته شده ـ نشاندهندۀ تصمیم شتابزدۀ ابن عبدربه بر تدوین و ارائۀ آن بوده است و چه بسا اشارۀ صریح او مبنی بر جای دادن ارجوزۀ تاریخ مشتمل بر فتوحات عبدالرحمن الناصر به جای خاتمه در آخر کتاب (همان، ۴ / ۵۰۰، نک : دنبالۀ مقاله)، به این معنی باشد که در همین ایام، اثر پرحجم خود را به عنوان حاصل عمر خویش به خلیفۀ مذکور تقدیم کرده است (قس: جبور، ۱۴۷-۱۴۸).
منابع عمدۀ ابن عبدربه در نگارش العقد الفرید عبارتند از: قرآن، تورات و انجیل؛ ترجمۀ کتابهایی از ایران (نک : العقد، ۱ / ۶۶) و یونان و هند (همان، ۱ / ۷۰، ۱۲۳، ۲۱۳، ۶ / ۲۳۶، ۳۸۰) که آنها را از عیون الاخبار گرفته بوده است (قس: جبور، ۶۷-۶۸)؛ نیز ایام العرب و امثال العرب ابوعبیده معمربن مثنی را تقریباً به تمامی نقل کرده است، جز آنکه خود گوید که ضربالمثلهای کهن عربی را از توضیحات و افزودههای ابوعبیده پیراسته و به جای آن ضرب المثلهای عامیانۀ رایج در زمان خود را آورده است ( العقد، ۳ / ۸۱؛ جبور، ۶۵، ۱۲۴-۱۲۵). از کتابهای جاحظ و مبرّد نیز بسیار بهره جسته و از استادان خود مانند خشنی، محمدبن وضاح و بقی بن مخلد روایات بسیار نقل کرده، اما به ندرت از آنان نام برده است (نک : همان، فهارس؛ قس: جبور، ۶۹-۷۱).
العقدالفرید با اینکه مجموعۀ دلپذیری از معارف دینی، سیاسی، اجتماعی، تاریخ ادبیات و تاریخ سیاسی اجتماعی عرب و به ویژه فرهنگ عامه است، اما میتوان برخی از بخشهای آن را، با توجه به جامعیت و استقلال موضوع آنها، کتابهایی جداگانه به شمار آورد. از آن جمله است بخش نوزدهم که بحث مفصلی در باب عروض در بر دارد. العقد از نظر تاریخ اندلس نیز دارای اهمیت فراوان است، زیرا مؤلف خود شاهد بسیاری از حوادثی بوده که در کتاب آمده است (قس: جبور، ۷۱-۸۰) و نیز از آنجا که بسیاری از منابع ابن عبدربه از دست رفته، این کتاب منبع منحصر به فرد برخی از روایات تاریخی مانند اخبار مربوط به زیاد و حجاج بن یوسف و علویان است (ابن خلکان، ۲ / ۳۰؛ ابن خلدون، ۲۳، ۲۶).
جایگاه العقدالفرید به عنوان کتاب درسی ادب نیز در خور توجه است. این کتاب همواره به عنوان متن درسی تلقی شده و به خصوص در اندلس از این حیث مورد استفاده قرار میگرفته است (نیکل، ۳۵). از این رو عدهای از ادبا و دانشمندان، از جمله ابن منظور (د ۷۱۱ق / ۱۳۱۱م) به اختصار و تلخیص آن همت گماشتهاند (سیوطی، ۱ / ۲۴۸). نسخههای خطی برخی از این مختصرات هم اکنون موجود است (جبور، ۱۴۸-۱۴۹). در اوایل قرن حاضر، جمعی از ادبای مصر مختار العقد را تنظیم کردند که بارها در قاهره به چاپ رسیده است. در بیروت و ایران نیز اینگونه مختصرات، غالباً با همان انگیزۀ تدارک کتاب درسی به شیوههای مختلف فراهم آمده و انتشار یافته است. مجموعههای بزرگ ادب که پس از العقد الفرید پدید آمدهاند، عموماً از این کتاب بهره فروان بردهاند. بیش از همه قلقشندی در صبح الاعشی، ابشیهی در المستطرف و بغدادی در خزانةالادب (همو، ۱۵۰) از این کتاب نقل کردهاند.
در دو قرن اخیر، کتاب العقد الفرید سخت مورد عنایت خاورشناسان قرار گرفته است. پیش از همه، تورنل قسمتهایی از آن را که به تاریخ اقوام قدیم عرب ارتباط مییافت، به فرانسه ترجمه کرد و تحت عنوان «رسائلی دربارۀ تاریخ اعراب پیش از اسلام[۲]» در سالهای ۱۸۳۶-۱۸۳۸م به چاپ رسانید (نک : جبور، ۱۵۲). فارمر (V / 7-33) بیشتر مطالب بخش موسیقی و آواز کتاب را با آرایشی نوین و با عنوان «موسیقی: گوهر گرانبها[۳]» به انگلیسی برگردانید. لوی پرووانسال (I / 91, 139, II / 2, 15) از آن بهرۀ بسیار برده و برخی مندرجات آن را به زبان فرانسه در آورده است. نیکل نمونههای متنوعی از اشعار ابن عبدربه را به انگلیسی ترجمه و شرح کرده است (صص ۳۵-۴۲). کنتیننته (صص 355-380) به ترجمۀ مجموعهای از اشعار عاشقانۀ ابن عبدربه به زبان اسپانیایی پرداخته است. کوول (صص 72-82) ضمن ترجمه و شرح یکی از قصاید ابن عبدربه به عشق و غزل را از دیدگاه او توضیح داده است. وی دربارۀ چگونگی معشوق در تخیل شاعرانۀ ابن عبدربه تحلیل جالبی دارد. مونرو (صص 74-129) ارجوزۀ تاریخی ابن عبدربه را همراه با شرح حال مختصری از وی به انگلیسی برگردانیده است. نخستین چاپ العقد در جهان اسلام در بولاق (۱۲۹۳ق) انجام پذیرفته که بارها همراه با تعلیقات محققان کشورهای مختلف اسلامی تجدید چاپ شده است.
العقد الفرید به موازات شهرت کمنظیر خود همواره منتقدان سرسختی نیز داشته است. قلفاظ، شاعر معاصر ابن عبدربه، نامگذاری کتاب را به العقد الفرید (سینهریز بیمانند) مورد ریشخند قرار میداد و آن را «حبل التّوم» (رشتۀ سیر) مینامید (ابن ظافر، همانجا؛ صفدی، الوافی، ۸ / ۱۴). انتقاد اعتراضآمیز صاحب بن عباد نیز چون داغی بر پیشانی این کتاب باقی مانده است. ابوعلی بن ربیب تمیمی در نامهای که ابن حزم اندلسی به آن پاسخ داده، بر تألیف ابن عبدربه خردۀ بسیار گرفته است (نک : مقری، ۳ / ۱۵۸). امروزه هم گه گاه از سوی محققان معاصر انتقاداتی از آن به عمل میآید (برای نمونه، نک : جبری، ۱۶۷-۱۷۱) که به رغم تأکید مؤلف بر تنظیم و تبویب کتاب، بیش از هر چیز، متوجه پراکندگی و عدم انسجام مطالب آن است. نسخههایی که در عصر ما از العقد شناخته شده، در بردارندۀ شواهدی حاکی از حذف و اضافه و تغییرات گسترده در متن کتاب است: ترتیب بخشهای کتاب با آنچه در گزارش یاقوت آمده تفاوت دارد (نک : العقد، ۱ / ۶؛ قس: یاقوت، ۴ / ۲۲۰-۲۲۱). شرح حال چهار خلیفۀ عباسی که پس از ابن عبدربه درگذشتهاند، در کتاب (۵ / ۱۲۹-۱۳۱) موجود است. برخی گزارشهای جغرافیایی راجع به سرزمینهای مشرق به ویژه مکه و مدینه و بیتالمقدس، از قول شاهد عینی در کتاب (۶ / ۲۵۵-۲۶۵) آمده است که اگر آنها را چنانکه برخی گفتهاند (جبور، ۱۴۲)، برگرفته از آثار دیگران ندانیم، میتواند از اضافات بعد از فوت وی باشد. در باب «معلّقات» ( العقد، ۵ / ۲۶۹-۲۷۰) تنها مصراع اول از مطلع هر یک از آن هفت قصیدۀ بزرگ به چشم میخورد و بقیه حذف شده است. ارجوزۀ تاریخی ابن عبدربه، از آخرین صفحات کتاب به آخر بخش پانزدهم (۴ / ۵۰۰-۵۲۷) نقل مکان یافته و کتاب عملاً بدون «خاتمه» مانده است. این تغییرات میتواند عمدتاً توسط ابن عبدربه مالقی (نک : بند پایانی مقاله) صورت پذیرفته باشد (جبور، ۱۴۴-۱۴۶).
ظاهراً ابن عبدربه نام کامل العقد الفرید را خود برای کتابش برگزیده بوده است. زیرا در مقدمۀ همه نسخههای شناخته شده، به همین صورت آمده است (نیز نک : ابشیهی، ۲؛ بغدادی، ۱ / ۱۰). اما بعضی از محققان با توجه به تکرار نام اختصاری العقد در آثار ابن سعید و فتحبن خاقان، چنین پنداشتهاند که کلمۀ «الفرید» را ناسخان بر نام کتاب افزودهاند (جبور، ۴۷-۵۰). العقد الفرید یگانۀ تألیف ابن عبدربه بوده است. کتاب دیگری که با عنوان اللباب فی معرفة العلم و الآداب به وی نسبت دادهاند (حاجی خلیفه، ۲ / ۱۵۴۳؛ کحاله، ۲ / ۱۱۵)، باید تحریری دیگر از بخش «الیاقوتة فی العلم و الآداب» در کتاب العقد بوده باشد، زیرا در منابع کهن به آن اشارتی نرفته است. کحاله (همانجا) اثری با عنوان اخبار فقهاء قرطبة را نیز به وی نسبت داده است که در هیچ یک از منابع متقدم دیده نشد. در چند دهۀ اخیر کتابها و رسالههای تحقیقی مستقلی راجع به زندگانی ابن عبدربه و شعر و ادب و کتاب مشهور وی تألیف شده است که ابنعبدربه و عقده، نوشتۀ جبرائیل جبور؛ ابنعبدربه الاندلسی مع دراسة حیاته و شعره، دمشق، ۱۹۷۷م، تألیف محمد طنجی و رسالۀ دکتری موسی رزقریحان با عنوان شعر ابنعبدربه جمعاً و تحقیقاً و دراسةً (شلبی، ۴۵۹) از آن جملهاند.
خاندان ابن عبدربه تا چند قرن پس از وفات او در اندلس به علم و ادب شهرت داشته است (مقری، ۲ / ۱۱۸). در میان فرزندان و نوادگان وی ابوعبدالله محمدابن عبدربه، معروف به ابن عبدربه مالقی کاتب (زنده در ۶۰۴ق / ۱۲۰۷م) ساکن مالقه از دیگران مشهورتر است (ابنابار، ۱۳۵؛ ابن سعید، المغرب، ۱ / ۴۲۷؛ صفدی، الوافی، ۳ / ۲۰۳؛ مقری، همانجا). وی کاتب ابوالربیع سیلمان بن عبداللهبن عبدالمؤمن و از دوستان عبدالواحد مراکشی صاحب المعجب بوده (مراکشی، ۲۹۷) و جامعترین شرححال او در آن کتاب (صص ۲۹۷-۳۰۰) آمده است. ابنعبدربه مالقی در صناعت نظم و نثر و در بدیههگویی استاد بوده و در فلسفه و منطق و علوم یونان دست داشته است (همو، ۲۷۹، ۲۹۸-۳۰۰). وی سفرهای طولانی به بلاد مشرق به ویژه مصر کرده (ابن سعید، همانجا) و در آنجا ابنسناءالملک را دیده و بخشی از سرودههای او را از خود او اخذ کرده است (همو، ۲۹۹؛ مقری، ۲ / ۹۷-۹۸). میتوان احتمال داد که تغییرات و حذف و اضافاتی که در کتاب العقد الفرید مشاهده میشود، توسط ابن عبدربه مالقی صورت گرفته و همو بانی ترویج دوبارۀ این کتاب گردیده و نسخههای متداول العقد همه از روی نسخۀ او تهیه شده باشد (قس: جبور، ۱۴۴-۱۴۷).
وی توانست به مدد مطالعات گسترده خود، کتاب دائرة المعارف گونه العقد الفرید را بنیان بگذارد.
او با تکیه به کتاب های تألیف شده در شرق عالم اسلامی و بیش از همه، عیون الأخبار ابن قتیبه دینوری و نیز شاگردی در نزد برخی عالمانِ سفر کرده به اندلس (مانند: بقی بن مُخلّد، خُشَنی و ابن وضّاع)، توانست مجموعه ای پر جاذبه و جُنگ مانند را به یادگار نهد.
او در بخشی از این کتاب، به حکایات تاریخی پرداخته و گزارش کوتاه و ناقصی نیز از حماسه عاشورا آورده است. اهمّیت این گزارش کوتاه، در بازتاب گزارش ابو عبید قاسم بن سلّام (م ۲۲۴ ق)، مؤلّف نخستین کتاب غریب الحدیثِ رسیده به دست ماست. گزارش قاسم بن سلّام از واقعه عاشورا، به صورت مستقل به دست ما نرسیده است و ما تنها از طریق نقل کتاب های پس از او مانند الإمامة و السیاسة به آن، دسترس داریم. این گزارش در برخی موارد، تفاوت هایی با دیگر گزارش ها دارد. از این رو، در پژوهش تاریخی باید مورد توجّه قرار گیرد.
منابع
"ابن عبد ربه، شهاب الدین"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، محمدعلی لسانی فشارکی.
"العِقد الفرید؛ منبع عاشوراپژوهی"، پایگاه حدیث نت.