احمد بن حنبل
أحمد بن حنبل (۱۶۴- ۲۴۱ ق) پیشوای حنبلیان - یکی از چهار مذهب فقهی اهل سنت - و یکی از شاخص ترین افراد مکتب اصحاب حدیث است. پس از وی اصحاب حدیث بیش از هرکس به گفتهها و نوشتههای وی در تأیید افکار خویش استناد جستهاند.
احمد بن محمد بن حنبل شيبانى، در ربيع الاول سال 164 قمرى ديده به جهان گشود. پدر و مادرش از اهالى "مَرو"[۱] بوده و به خاطر موقعيت كارى خود، به بغداد كوچ كردند. هنگامى كه به بغداد مى رفتند، مادر احمد بن حنبل وى را حامله بود و در بغداد او را به دنيا آورد. روايت ديگرى حاكى است كه وى در "مرو" به دنيا آمد و در ايام نوزاديش، پدر و مادرش وى را برداشته و به بغداد مهاجرت نمودند. به هر روى وى در ميان عرب ها رشد و بر مذهب اهل سنت تربيت يافت.
احمد بن حنبل در نزد مدرسانى چند به فراگيرى دانش پرداخت و از اساتيد مبرزى بهره يافت. وى براى تحصيل علوم اسلامى به برخى از شهرهاى اسلامى مانند كوفه، بصره، مكه، مدينه، يمن، شام، جزيره و مصر سفر نمود. برخى از تاريخنگاران نوشته اند، وى از شاگردان نزديك محمد بن ادریس شافعی (بنيانگذار مكتب شافعى، از مذاهب چهارگانه اهل سنت) و هميشه با وى همراه بود تا اين كه شافعى در مصر وفات يافت.
احمد پس از شافعى، خود به ايجاد مكتب تازه اى در فقه اسلامى پرداخت و در رشته حديث، مهارتى ستودنى داشت و در همين رشته كتاب گرانسنگ «المسند» را تأليف نمود و در آن احاديث و روايات زيادى كه ديگران به آن دست نيافته بودند، گردآورى كرد. زندگى هفتاد و هفت ساله وى با خلافت هشت تن از خلفاى عباسى به نام هاى ذيل معاصر بود:
- مهدى عباسى؛
- هادى عباسى؛
- هارون الرشيد؛
- امين عباسى؛
- مأمون عباسى؛
- معتصم عباسى؛
- واثق عباسى؛
- متوكل عباسى.
وى مورد پذيرش و تقويت دستگاه خلافت عباسى بود و جز در عصر معتصم و واثق كه براى وى ناراحتىهايى به وجود آوردند در بقيه عمر از احترام عباسيان برخوردار بود. در عصر وى بحث اختلاف ازلى بودن قرآن و يا مخلوق بودن آن، بسيار گرم بوده و دانشمندان و عامه مردم را به خود سرگرم كرده بود. برخى مى گفتند كه قرآن از ازل بوده و ايجاد تازه اى نداشت و برخى ديگر مى گفتند كه قرآن همانند ساير مخلوقات از سوى خداوند متعال آفريده شد و خلق تازه اى داشت.
خلفاى عباسى نيز بر دو دسته بودند. مأمون و معتصم عباسى از جمله قائلين به خلق قرآن بودند. در زمان معتصم از احمد بن حنبل خواسته شد كه به خلق قرآن فتوا دهد و او از اين كار امتناع ورزيد و در مناظره و مباحثه با ساير درباريان معتصم عباسى به اين گفتار رضا نداد. معتصم دستور داد وى را دستگير و بر او تازيانه زنند و سپس وى را زندانى نمود و به مدت بيست و هشت روز در زندان نگه داشت. آنگاه، وى را از زندان آزاد كرد.
پس از مرگ معتصم در حاكميت واثق عباسى نيز در خانه خويش محصور بود و اجازه بيرون آمدن از آن را نداشت. تا اين كه در سال 232 قمرى، واثق وفات يافت و متوكل عباسى به حكومت رسيد. متوكل وى را نوازش و به او اكرام و احترام زيادى نمود و بدرفتارى هاى معتصم و واثق عباسى را جبران كرد.
سرانجام اين دانشمند بلندآوازه در دوازدهم ربيع الاول و به روايتى در بيست و سوم ربيع الاول سال 241 قمرى در بغداد وفات يافت و در مقبره "باب حرب" به خاك سپرده شد. گفته شد كه در تشييع جنازه وى حدود هشتصد هزار مرد و شصت هزار زن شركت نمودند.[۲]
وليكن همه آنان از دوستان وى نبوده و بسيارى از آن ها از مخالفان و دشمنان او بودند كه در ميان آن ها، كسى را گماشته بودند كه با صداى بلند مى گفت: اى مردم! لعنت كنيد اين كس را كه بر ضد احكام شريعت حكم مى داد. گفته شد كه احمد بن حنبل، لعنت كردن بر يزيد بن معاويه را جايز مى شمارد.[۳]
از میان محدّثان اهلسنّت، محمد بن اسماعیل بخاری، مسلم بن حجاج نیشابوری، ابوداود سجستانی و بسیاری دیگر از او روایت کردهاند.
أحمد بن حنبل در ۷۷ سالگی در بغداد درگذشت. مشهورترین کتاب أحمد بن حنبل همان مُسند اوست که از معتبرترین کتب در نزد اهل سنت بوده و از نظر زمان تألیف نیز مقدم بر بسیاری از کتب معتبر حدیثی اهل سنت منجمله صحیح بخاری و صحیح مسلم است.