جنگ ذات الصواری

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۸ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


جنگ «ذات‌ الصَوارى» (یا ذوالصوارى)، نخستین نبرد بزرگ دریایى مسلمانان و رومیان در سال ۳۱ یا ۳۴ هجری است. نیروى دریایى روم (بیزانس) در این جنگ به‌ کلى درهم شکست.

مکان و زمان وقوع جنگ

صَوارى جمع صاریه به معناى دکل است. گفته شده است که سبب نام‌گذارى این جنگ به ذات‌الصوارى[۱] و ذوالصوارى،[۲] آن است که در این جنگ، کشتی هاى جنگى بسیارى بکار گرفته شد که داراى دکل بود.[۳] بنابر روایاتى نیز ذات‌الصوارى نام محل جنگ بوده است.[۴]

به روایت ابن‌اعثم کوفى،[۵] مسلمانان مصر و شام با کشتی هاى خود از ساحل بندر عکا حرکت کردند. مورخان در ذکر مکان جنگ اختلاف دارند؛ به روایتى،[۶] این جنگ در دریا و نزدیک سواحل اسکندریه روى داده است. برخى محققان معاصر، محل جنگ را نزدیک فینیکس[۷] در ساحل لیکیه در جنوب آناطولى دانسته‌اند.[۸]

تاریخ وقوع جنگ را واقدی سال ۳۱ و ابومَعْشَر سال ۳۴ ذکر کرده،[۹] که ظاهراً روایت دوم صحیح است. زیرا بنابر روایتى که طبری نقل کرده، هم‌زمان با این جنگ شورشهایى بر ضد عثمان آغاز شد و حتى افرادى از سپاهیان عبدالله ابن‌ ابی‌ سرح در جنگ ذات‌الصوارى، در میان همراهان خود به تبلیغ بر ضد عثمان می‌پرداختند.[۱۰] اگر این روایت درست باشد، جنگ ذات‌الصوارى باید نزدیک به زمان قتل عثمان رخ داده باشد که در این صورت، روایت ابومعشر درباره تاریخ این جنگ یعنى سال ۳۴ هجری مرجّح می‌نماید.

زمینه‌های جنگ و سرانجام آن

معاویه که در زمان خلافت عمر خطاب فقط حاکم دمشق و اردن بود، در ابتداى خلافت عثمان رفته‌رفته حاکم تمام شام شد.[۱۱] وى براى خود نیروى دریایى تشکیل داد و از عثمان اجازه حمله دریایى خواست که عثمان پذیرفت. معاویه دو جزیره قبرس (قبرص) و رودس را به‌ ترتیب در سالهاى ۲۸ و ۵۳ هجری فتح کرد.[۱۲]

کنستانس دوم، فرمانرواى روم‌شرقى (بیزانس) که از فتوحات مسلمانان در دریاى مدیترانه و سواحل افریقیه به تنگ آمده بود، با لشکرى عظیم از راه دریا به سوى سرزمین مسلمانان حرکت کرد. گفته شده است که از آغاز نبرد مسلمانان با رومیان تا آن‌زمان، چنین نیرویى از رومیان بسیج نشده بود. شمار کشتی هاى جنگى رومیان را در این نبرد از پانصد تا هزار کشتى نوشته‌اند.[۱۳] چون این خبر به عثمان رسید به معاویه و عبداللّه‌ بن سعد بن ابی‌سَرح، حاکم مصر دستور داد تا از طریق دریا با سپاه شام و مصر به مقابله دشمن بروند، همچنین به عمرو بن عاص دستور داد تا با مال و سلاح به عبداللّه کمک کند.[۱۴]

در این جنگ، معاویه با همدستى ناوگان عبداللّه‌ بن سعد به مقابله با دشمن برآمد.[۱۵] مجموع کشتی هاى جنگى مسلمانان را از دویست تا پانصد نوشته‌اند.[۱۶] برخى از قبطیان نیز همراه مسلمانان در این جنگ شرکت داشتند.[۱۷] هنگام رویارویى مسلمانان و رومیان، وزش باد مخالفى که سه روز به طول انجامید سبب شد تا دو طرف لنگر بیندازند و تا آرام شدن دریا صبر کنند.[۱۸]

پس از آن، مسلمانان براى رومیان پیغام فرستادند که یک شب میان دو طرف امان باشد و رومیان پذیرفتند. مسلمانان آن شب را تا صبح به نماز و دعا و خواندن قرآن گذراندند و رومیان نیز به نواختن ناقوس[۱۹] و چنگ و طنبور پرداختند و در بوقها می‌دمیدند و شراب می‌نوشیدند.[۲۰]

روز بعد معاویه و ابن‌ ابی‌سرح کسى را نزد کنستانس فرستادند و پیشنهاد کردند جنگ در خشکى باشد، اما رومیان نپذیرفتند و خواهان نبرد در دریا بودند.[۲۱] نقل است که کشتیهاى رومیان حامل شیشه‌هاى نفت و وسایل آتش‌زنه بود.[۲۲] جنگ با پرتاب تیر و سنگ آغاز شد و به‌ تدریج شدت یافت.

بنابر گزارش مورخان اسلامی، مسلمانان با روشى خاص هر کشتى خود را به یک کشتى رومى می‌بستند و به جنگ تن به تن می‌پرداختند.[۲۳] تعداد کشته‌هاى دو طرف بسیار زیاد بود، آب اجساد را به ساحل آورد و تلى از اجساد به‌ وجود آمد، آب دریا نیز رنگ خون گرفت.[۲۴] در این جنگ، کنستانس زخمهایى برداشت که تا مدتها درمان نشد؛ از این‌ رو و نیز به‌ سبب کثرت کشتگان و زخمیان، قسطنطین هزیمت یافت و روانه صقلیه گردید و از رومیان جز اندکى نجات نیافتند و مسلمانان پیروز شدند.[۲۵]

این جنگ که در آن نیروى دریایى روم (بیزانس) به‌ کلى درهم شکست، چندان اهمیت داشت که فیلیپ حِتّى، مورخ معاصر عرب، آن را با نبرد یرموک مقایسه کرده است. با این‌ حال مسلمانان از این پیروزى بهره نگرفتند و حمله را تا قسطنطنیه ادامه ندادند؛ شاید به‌ سبب آشوبهاى داخلى مسلمانان و قتل عثمان در سال ۳۵ هجری.[۲۶]

پانویس

  1. مسعودى، ص۱۵۸؛ ابن‌خلدون، ج۲، ص۵۷۵.
  2. ابن‌عبدالحکم، ص۲۹۹، ۳۲۰؛ کندى، ص۳۶.
  3. کندى، ص۳۶ـ۳۷؛ مسعودى، همانجا؛ نیز رجوع کنید به حتى، ص۲۰۰، پانویس ۶.
  4. ابن‌عبدالحکم، ص۳۲۱؛ طبرى، ج۴، ص۲۹۱ـ۲۹۲؛ ابن‌خلدون، همانجا.
  5. ج۲، ص۳۵۵.
  6. ابن‌عبدالحکم، همانجا؛ ابن‌تغرى بردى، ج۱، ص۸۰.
  7. فینیکى امروز در ترکیه.
  8. حتى، ص۲۰۰؛ د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه.
  9. طبرى، ج۴، ص۲۸۸.
  10. رجوع کنید به طبرى، ج۴، ص۲۹۲.
  11. طبرى، ج۴، ص۲۸۸ـ۲۹۰؛ ابن‌اثیر، ج۳، ص۱۱۷.
  12. رجوع کنید به ابن‌اعثم، ج۲، ص۳۴۷ـ۳۵۴؛ ابن‌اثیر، ج۳، ص۹۵، ۴۹۳.
  13. طبرى، ج۴، ص۲۹۰؛ ابن‌حبیش، ج۱، ص۳۷۸؛ ابن‌اثیر، ج۳، ص۱۱۷ـ۱۱۸؛ قس ابن‌ اعثم کوفى، ج۲، ص۳۵۵.
  14. ابن‌اعثم، ج۲، ص۳۵۴ـ۳۵۵.
  15. طبرى، ج۴، ص۲۹۰.
  16. ابن‌اعثم کوفى؛ کندى، همانجاها؛ ابن‌تغرى بردى، ج۱، ص۸۰.
  17. طبرى، ج۴، ص۲۹۱.
  18. بلعمى؛ ابن‌حبیش، همانجاها؛ ابن‌اثیر، ج۳، ص۱۱۸.
  19. ابن‌حبیش؛ ابن‌اثیر، همانجاها.
  20. ابن‌اعثم کوفى، ج۲، ص۳۵۵.
  21. همانجا؛ طبرى، ج۴، ص۲۹۰.
  22. ابن‌اعثم، همانجا.
  23. ابن‌ عبدالحکم، ص۳۲۲؛ طبرى، ج۴، ص۲۹۰.
  24. طبرى، ج۴، ص۲۹۰ـ۲۹۱؛ ابن‌حبیش؛ ابن‌اثیر، همانجاها.
  25. طبرى، ج۴، ص۲۹۲؛ مسعودى، ص۱۵۸؛ ابن‌اثیر، ج۳، ص۱۱۸؛ ابن‌کثیر، ج۷، ص۱۶۴.
  26. حتّى، ص۲۰۱.


منابع