مجتبی لنکرانی غروی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۱۵ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (مهدی موسوی صفحهٔ حاج شيخ مجتبى لنكرانى را به شیخ مجتبی لنکرانی منتقل کرد)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

درباره حاج شیخ مجتبی لنکرانی

يكى از تربيت يافتگان مكتب علوى، عالم عامل، فقيه گرانقدر و استاد فرزانه آيت الله حاج شيخ مجتبى لنكرانى مى باشد. آن بزرگوار، در ساليان متمادى تدريس و تبليغ در سامرا، نجف و اصفهان همواره سرچشمه بركت و هدايت بود. پدر ايشان آيت الله آقا شيخ حسن بن شكور بن حاتم بن احمد لنكرانى نجفى، از دانشمندان محترم و صاحب نام حوزه نجف اشرف بود. وى در سال 1280 ه.ق در قريه «الوادى» در منطقه لنكران قفقاز متولد شد ودر نهم جمادى الاول سال 1361 درگذشت. در اوان جوانى براى كسب علوم اسلامى، راهى نجف اشرف شد و در محضر اساتيد و بزرگان به تحصيل پرداخت و به مقام بلند اجتهاد نايل شد.

علامه آقا بزرگ تهرانى در خصوص وى آورده است: «او از صالحين، پرهيزكاران و نيكان بود و از جمعى از اساتيد و مشايخ ما روايت مى كرد؛ همچون: ميرزا حسين خليلى، سيد محمدعلى شاه عبدالعظيمى و سيد حسن صدر و از او روايت مى كند شيخ على اردوبادى...».[۱]

ايشان تأليفات و تقريرات و حواشى بسيارى داشت و داراى رساله عمليه نيز بود. از تأليفات او مى توان: «نتايج الافكار فى فهم كلمات الائمة الاطهار»[۲] را نام برد. در اين خاندان و در مهد تربيت چنين پدرى دانشمند، آقا مجتبى لنكرانى به سال 1315 قمرى در نجف اشرف پا به عرصه گيتى نهاد. ايشان در سايه هدايت و ارشاد پدر فرهيخته اش، مقدمات و مراتب تحصيل و رشد را طى نمود و وارد درياى مواج دانش و تقوا در حوزه علميه نجف اشرف گرديد.

اساتيد شیخ مجتبی

حاج شيخ مجتبى لنكرانى، علاوه بر استفاده از محضر نورانى پدر گراميش، در خدمت تنى چند از بزرگان حوزه نيز بوده است كه مختصراً به معرفى آنان مى پردازيم:

  • 1- حاج ميرزا ابوالهدى كلباسى: ايشان فرزند آيت الله ابوالمعالى محمد بن ابراهيم كلباسى اصفهانى و از شاگردان برجسته صاحب «عروه» و صاحب «كفايه» است. در فقه و اصول، صاحب نظر و در رجال، متبحر بوده است و در سال 1356 قمرى درگذشت. از آثار اوست: «البدر التمام»، «الصراط المستقيم»، «الدرالثمين» و «حاشيه بر كفايه».[۳]
  • 2- آيت الله آقا سيد ابوتراب خونسارى: او از بزرگترين مدرسان حوزه نجف اشرف بشمار مى رود و از محضر اساتيدى چون: شيخ محمدحسين كاظمى، مولى لطف الله مازندرانى و شيخ حبيب الله رشتى استفاده برده است و آثارى مانند: «سبيل الرشاد فى شرح نجاة العباد»، «قصد السبيل»، و «مصباح الصالحين» از او به يادگار مانده است. در جمادى الاول 1346 قمرى درگذشت و در وادى السلام مدفون شد.[۴]
  • 3- علامه محمدجواد بلاغى: او را پايه‌گذار علم كلام نوين در حوزه نجف اشرف دانسته اند. از اساتيد بزرگى مثل حاج آقا رضا همدانى، سيد محمد هندى، شيخ محمود طه نجف و صاحب «كفايه» بهره جست. پس از چندى به سامرا هجرت نمود و ضمن استفاده از محضر ميرزاى شيرازى دوم، در ركاب ايشان در نهضت استقلال طلبى علماى عراق حضور يافت.

او قلمى روان و سبك نويسندگى شيوايى داشت. رقم تأليفات علامه بلاغى، بيش از چهل جلد مى باشد. اين دانشمند پرتلاش، در شعبان 1354 قمرى به ملأ اعلى پرواز كرد.[۵] آيت الله حاج شيخ مجتبى لنكرانى، فلسفه و كلام را از خرمن انبوه دانش علامه بلاغى، فراگرفت و تعليمات اين استاد در شكل گيرى شخصيت علمى او اثرى بسزا داشته است.

  • 4- آيت الله العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى: از مراجع بزرگ شيعه. (م 1365 ق)
  • 5- آيت الله العظمى آقا ضياءالدين عراقى: از مدرسين معروف و مشهور. (م 1361 ق)
  • 6- آيت الله العظمى ميرزا حسين نائينى: از اصولين بزرگ. (م 1355 ق)
  • 7- آيت الله العظمى شيخ محمدحسين كمپانى: از مدرسين مبرز و مشهور. (م 1361 ق)

حاج شيخ مجتبى در محضر چهار استاد اخير، فقه و اصول را به كمال فراگرفت و خود به مقام بلند استادى نايل آمد.

  • 8- آيت الله العظمى سيد محمد فيروزآبادى.[۶]
  • 9- آيت الله آقا ميرزا على ايروانى.
  • 10- آيت الله شيخ محمود شيرازى.
  • 11- آيت الله شيخ عبدالحسين رشتى.
  • 12- آيت الله شيخ كاظم شبسترى تبريزى.
  • 13- آيت الله شيخ مرتضى محلاتى.
  • 14- آيت الله شيخ مرتضى طالقانى.
  • 15- آيت الله سيد حسين بادكوبه اى.
  • 16- آيت الله حاجى فاضل نيشابورى.
  • 17- آيت الله شيخ محمدصادق نحوى بروجردى.

حاج شيخ مجتبى علاوه بر تسلط به مبانى فقه و اصول، در حد عالى به علومى چون تاريخ، ادبيات، شعر، لغت و كلام آشنا و داراى تبحر و تخصص بود. محقق ارجمند، مرحوم آقا سيد عبدالعزيز طباطبايى، كه خود از شاگردان ايشان است، درباره او نوشته است: «او دانشمند اديبى بود كه در بسيارى از علوم دست داشت».[۷]

ايشان در ايام تحصيل، مدتى با مرجع عاليقدر شيعه، مرحوم آيت الله العظمى خوئى؛ و مرحوم آيت الله العظمى سيد عبدالهادى شيرازى؛ هم بحث بود و با افرادى همچون حضرات آيات: حاج شيخ على محمد بروجردى، حاج شيخ ابوالفضل خوانسارى و صامت قزوينى[۸]، دوستى و الفت مخصوص داشت.

مهاجرت شیخ لنکرانی به سامرا

شهر سامرا و حرم ملكوتى عسكريين علیهم السلام، از ديرباز به علت سكونت اهل تسنن و كمى شيعيان، همواره محيطى غربت افزا و حزن آور براى دوستداران اين دو امام همام داشت. از اين رو ميرزاى بزرگ شيرازى؛، در سال 1291 ه.ق با هجرت به اين شهر و تأسيس حوزه بزرگ درسى، گرد مظلوميت و غبار غربت را از رخسار آن زدود؛ ولى بعد از درگذشت ميرزا و انتقال مجدد پايگاه مرجعيت شيعه به نجف اشرف، باز هم شهر سامرا و حوزه آن از وجود و حضور دائم علما و فضلا خالى شد.

پس از سال ها در زمان مرجعيت مرحوم آيت الله العظمى بروجردى؛ ايشان تصميم به اعزام نماينده اى قوى به سامرا گرفتند تا ضمن تدريس و تبليغ و اداره حوزه اين شهر، پايگاه شيعه را تقويت كند. بدين منظور آيت الله حاج شيخ مجتبى لنكرانى را انتخاب كردند كه ضمن برخوردارى از وجاهت و موقعيت مطلوب بين علما و فضلاى نجف اشرف، خود مدرسى زبردست و صاحب كرسى تعليم و تربيت بودند. اين مهم به وسيله آيت الله حاج شيخ نصرالله خلخالى، نماينده آيت الله العظمى بروجردى؛ در نجف اشرف، به حاج شيخ مجتبى ابلاغ شد و ايشان به اين شهر هجرت كردند. بعد از درگذشت مرحوم آيت الله بروجردى؛، آقا مجتبى لنكرانى از سوى مرحوم آيت الله سيد احمد خوانسارى؛ و با حمايت و كمك ايشان چند سالى در سامرا ماند.[۹]

او در سامرا حوزه گرمى را تأسيس كرد و شاگردانى گرد آورد. حضور اين شخصيت گرانقدر شور و نشاط تازه اى در شيعيان و طلاب اين شهر ايجاد نمود. به دنبال هجرت شيخ مجتبى به سامرا، تعداد زيادى از شاگردان ايشان در نجف نيز براى استفاده از محضر استاد به اين شهر هجرت كردند. در هر سال، در ماه مبارك رمضان، كه طبق روال هميشگى، ايشان درس عقايد و كلام برقرار مى كردند، مرحوم حاج شيخ نصرالله خلخالى، طلاب و فضلاى حوزه نجف را تشويق مى كرد كه با استفاده از ايام تعطيلى دروس حوزه، به سامرا مسافرت كنند و از مباحث اعتقادى حاج شيخ مجتبى بهره برده و موجب تقويت ايشان در آن شهر غريب شوند. توقف او در سامرا حدود نُه سال به طول انجاميد و مجدداً به نجف اشرف بازگشتند.

هجرت حاج شیخ مجتبی لنکرانی به ايران

حكومت بغداد كه هميشه حضور بزرگان حوزه را در اين كشور مخل و مزاحم خود مى ديد، در جهت فشار و تضعيف حوزه كهنسال نجف اشرف از هيچ تلاشى فروگذار نمى كرد. در سال 1391 ه.ق، اين تهديدات و آزارها به نهايت رسيد و موجب شد عده زيادى از علماى ايرانى الاصل اين دانشگاه نورانى، مجبور به ترك موطن خود شوند. در پى آن حوادث، مرحوم آيت الله لنكرانى نيز به ايران هجرت كرد و از آن جا كه با علماى اصفهان ارتباط و انس زيادى داشت و بسيارى از شاگردان ايشان نيز اصفهانى بودند - و حتى محل تدريس وى در نجف در مدرسه صدر كه مدرسه اصفهانى ها محسوب مى شد، قرار داشت. -، آن مرحوم بعد از مراجعت به ايران، دعوت علما و مردم اصفهان را جهت سكونت در اين شهر پذيرفت و آن جا رحل اقامت افكند.

آقا شيخ مجتبى ضمن تدريس در اصفهان، با منبرهاى معنوى و اعتقادى خود به تحكيم مبانى دينى و معارف ولايى مردم نيز مى پرداخت و طى ساليان طولانى، تعداد زيادى از فضلا و جويندگان زلال ناب علم و فضيلت و تقوا، از گفتار و كردار روشن زندگى اين اسوه فضيلت بهره ها مى بردند.

شاگردان وی

آيت الله لنكرانى را بايد از اساتيد موفق حوزه بشمار آورد؛ چه او از همان عنفوان جوانى در حوزه نجف اشرف به تدريس مقدمات و سپس سطح پرداخت. وى سال ها در سامرا (مدرسه ميرزاى شيرازى)، در نجف (مدرسه صدر) و در اصفهان (مدرسه صدر و مدرسه جلاليه) مشغول به تدريس بود. فرزند محترمشان جناب حجت الاسلام آقا شيخ عبدالله لنكرانى براى نگارنده، نقل نمود: «در بعضى خانواده ها پسر، پدر و پدربزرگ، شاگرد مرحوم حاج شيخ مجتبى بوده اند و تدريس ايشان به صورت مداوم تا نزديك هشت ماه به رحلتشان ادامه داشت».

ايشان در نجف در مدرسه صدر و در سامرا در مدرسه ميرزاى شيرازى و در اصفهان صبح ها در مدرسه صدر بازار و عصرها در مدرسه جلاليه احمدآباد مشغول تدريس بودند. دقت، ظرافت، بيان شيوا و اخلاق نيكوى آن بزرگوار كه با شوخ طبعى و خوش‌رويى همراه بود، باعث مى شد تعداد زيادى از فضلا در محفل او حضور يابند و از درياى علومش استفاده كنند.

فاضل محترم جناب حجت الاسلام والمسلمين ناصرى قوچانى كه از شاگردان و علاقه مندان نزديك آن مرحوم بوده و شرحى بر مبحث تعادل و تراجيحِ رسائل با استفاده از افادات استاد نوشته است.[۱۰]

از آيت الله لنكرانى نقل مى كند: «بنده سى دوره «رسائل»، بيست و پنج دوره «مكاسب» و بيست وهشت دوره «كفايه» را براى طلاب تدريس كرده ام».

از ميان شاگردان ايشان افراد ذيل را مى توان نام برد:[۱۱] حضرات آيات و حجج الاسلام: شهيد شيخ مرتضى بروجردى؛ سيد عبدالعزيز طباطبائى؛ شيخ محمد اسحاق فياض؛ آقا رضى شيرازى؛ سيد على گلپايگانى؛ راستى كاشانى؛ شيخ احمد معرفت؛ شيخ معين خفاجى؛ شيخ محمدباقر مدرس سلطان‌آبادى؛ سيد على علم‌الهدى؛ شيخ مصطفى هرندى؛ شيخ عبدالرسول واعظى؛ شيخ محمدرضا ناصرى قوچانى؛ سيد محمدحسن طالقانى؛ سيد محمداصغر مروج؛ سيد محمدرضا خرسان؛ سيد محمد جزايرى؛ سيد كلب عابدالرضوى؛ سيد محمدمهدى خلخالى؛ سيد على ميلانى؛ سيد باقر مهرى؛ سيد عبدالعظيم كندى؛ سيد محمدجواد جلالى حسينى؛ سيد جعفر علم الهدى؛ سيد فاضل ميلانى؛ سيد يوسف طباطبائى؛ شيخ جواد دشتى؛ شيخ احمد دشتى و شيخ محمدعلى اسلامى.

آثار شیخ مجتبی لنکرانی

آثار مكتوب آن فقيد عبارتند از:

  • 1- تقريرات فقه و اصول اساتيد بزرگى چون: آقا ضياء عراقى، آقا سيد ابوالحسن اصفهانى و ميرزا حسين نائينى.
  • 2- ديوان شعر به نام «گلستان حاتمى»؛ كه مشتمل بر اشعار عربى و فارسى، در توحيد، عقايد و مدح پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام است.
  • 3- و كتابى در عقايد و كلام به نام «اوفى البيان»؛ اين كتاب، كه تنها اثر مطبوع آيت الله لنكرانى است، در شرح «منظومه منجيه» از مرحوم سيد محمد تقوى، فرزند آيت الحق مرحوم سيد مرتضى كشميرى، مى باشد. حاج شيخ مجتبى به جهت علاقه به اين قصيده و اشتمال آن بر اصول اعتقادات، آن را شرح نموده و در سال 1375 ق، به چاپ رسانده است. بعضى از مباحث اين كتاب عبارت است از: صفات ثبوتيه و سلبيه، عدل، نبوت، امامت، معاد، شفاعت، رجعت و چند قصيده در مدح اهل بيت علیهم السلام.

اخلاق و سلوك شیخ

آن بزرگوار از مصاديقِ «دعاة الناس بغير السنتهم» بود. تواضع، ادب، خوش رويى، زهد و تقواى وى مورد تحسين و اعتراف دوستان و آشنايان و همه كسانى است كه او را از نزديك مى شناختند و محضر شيرين و بى آلايشش را درك كرده اند. با وجود گذشت سال ها از رحلت آن عزيز، هنوز لطايف، ظرايف و خاطرات او در يادها باقى مانده است. صفاى باطن و پاكى نفس و بى آلايشى آن عالم عامل، چنان بود كه مورد توجه همه بزرگان، علما و مردم واقع مى شد.

مرحوم رازى درباره اش نوشته است: «ايشان گذشته از مقام علم و فضل، عالمى پارسا و موصوف به تقوا و داراى ملكات فاضله اخلاقى و محامد آداب و محاسن اخلاق و مبرا از تظاهرات و بسيار متواضع و خليق مى باشند».[۱۲]

از تصدى امامت جماعت به شدت پرهيز داشت و به وعظ و منبر اهتمام ويژه داشت. لذا در اصفهان شب هاى ماه مبارك رمضان در حسينيه مرحوم عمادزاده از مسائل اعتقادى و محبت و ولايت ائمه اطهار علیهم السلام سخن مى گفت و محضر او ميعاد جويندگان معرفت و هدايت بود.

تواضع آن بزرگوار نيز زبانزد همه نزديكان او است. شاگرد فاضل ايشان، آقاى ناصرى نقل نمودند: «بنده بارها مى ديدم آقا شيخ مجتبى در ملاقات با مرحوم آيت الله العظمى آقا سيد عبدالهادى شيرازى، خم مى شد تا دست ايشان را ببوسد. و اين در حالى است كه با آن مرجع عالى قدر هم بحث و هم دوره بود؛ اگر چه آقا سيد عبدالهادى اجازه نمى داد و از دست بوسى ممانعت مى كرد».

وفات حاج شیخ مجتبی لنکرانی

عالم جليل، مدرس فاضل، اديب فرزانه، آيت الله حاج شيخ مجتبى حاتمى لنكرانى نجفى پس از عمرى مجاهده و تلاش در راه تعليم و تعلم و تبليغ معارف الهى و ترويج مبانى شيعه و خدمت به مكتب جانبخش اهل بيت: و زندگى پاك، بى آلايش و زاهدانه، پس از مدت كوتاهى بيمارى در بيست و چهارم فروردين سال 1365 (بيستم شعبان 1406 ه.ق) در اصفهان دارفانى را وداع نمود و به جوار قرب الهى پر كشيد. جنازه آن مرحوم روز بعد در ميان حزن و اندوه مردم قدرشناس اصفهان و تألم شديد شاگردان و ارادتمندانش از حسينيه مرحوم عمادزاده به مدرسه صدر تشييع شد و پس از اقامه نماز به وسيله مرحوم حضرت آيت الله سيد مصطفى مهدوى، به قم منتقل گرديد و در حجره 25 صحن بزرگ، در جوار آستان حضرت معصومه سلام الله علیها آرميد.

پانویس

  1. نقباءالبشر، ج 1، ص 465.
  2. الذريعه، ج 24، ص 45.
  3. ر.ك: نقباءالبشر، ج 1، ص 81.
  4. ر.ك: ريحانة الادب و نيز نقباءالبشر، ج 1، ص 28.
  5. ر.ك: نقباءالبشر، ج 1، ص 323.
  6. بقيه اساتيد آيت الله لنكرانى را فرزند ايشان از قول آن مرحوم ذكر كرده است.
  7. الغدير فى التراث الاسلامى، محقق طباطبائى، ص 234.
  8. آيت الله آقا ميرزا عبدالرحيم صامت قزوينى از شاگردان مكتب اساتيدى چون آقا ضياء عراقى، ميرزا حسين نائينى و آقا سيد ابوالحسن اصفهانى بود كه در قزوين به تدريس و تبليغ مشغول بود و اخيراً به رحمت ايزدى پيوست.
  9. نقل از حجت الاسلام آقا شيخ عبدالله لنكرانى.
  10. جواهر العقول فى شرح فوائد الاصول، ص 6.
  11. نام اكثر شاگردان ايشان را از «المنتخب من اعلام الفكر والادب» و تعدادى را نيز از زبان شاگردانشان در قم نقل نموديم.
  12. گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 106.

منابع

مهدى سليمانى آشتيانى , ستارگان حرم، جلد 10