کتاب العین (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۱۵ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «کتاب العین این مجموعه که در مورد لغت تألیف شده دارای دو ویژگی است و به همین س...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

کتاب العین

این مجموعه که در مورد لغت تألیف شده دارای دو ویژگی است و به همین سبب از سایر کتاب هایش ممتاز گردیده: نخست آن که این تصنیف مشهورترین اثر خلیل است و دوم آن که این مجموعه از آفات محفوظ ماند و اینک در زمان ما هم موجود است و مانند سایر آثارش از بین نرفت.

هنگامی که او تصمیم گرفت برای اولین بار کتابی در لغت بر طبق حروف الفبا بنویسد، ملاحظه نمود که «الف»، حرف علیه (اصطلاحی خاص نزد اهل صرف) و شروع از «باء» هم بدون دلیل است. آن گاه بدین مطلب توجه نمود که تمام حروف از حلق ادا می گردند. بنابراین معیار خود را بر این قرار داد که ارتباط کدام یک از حروف با حلق شدیدتر است و در این میان حرف «عین» را دارای این ویژگی دانست و لغاتی را که با حرف عین شروع می شوند نخست مورد بحث قرار داد و کتاب خود را به همین نام (العین) نامید؛ چرا که این گونه نامگذاری روش بعضی از ادیبان در زمان گذشته بوده است مانند کتاب «جیم» هروی.

بر این اساس، خلیل در کتاب لغت خود بدین ترتیب از الفاظ عرب بحث می کند؛ ع، ح، ه، خ، غ، ق، ک، ج، ش، ض، ص، س، ز، ط، د، ت، ظ، ذ، ث، ر، ل، ن، ف، ب، م، و، ا، ی.[۱]

جلال الدین سیوطی می گوید: مجموع لغات بکار برده شده در کتاب العین، اعم از مهمل و مستعمل دوازده میلیون و سیصد و پانزده هزار و چهار صد و دوازده عدد بوده است.[۲]

و اما در مورد اعتبار و صحت انتساب این کتاب به خلیل بن احمد، علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی سخنی جامع بیان داشته است: این کتاب قابل اعتماد و نزد اهل فن مورد قبول است. و بدین جهت روش استادان و بزرگان بر این واقع شده (که از میان کتب لغت) تنها از این مجموعه لغوی روایت کنند و برای روایت و ذکر سند اجازه دریافت نمایند.

از جمله این بزرگان، ابوالفرج محمد بن اسحاق الندیم است که سند خود را در فهرستش ذکر نموده و همچنین دانشوران دیگر شیعه و سنی تصریح می کند که این کتاب (العین) از آن خلیل بن احمد فراهیدی است. و از جمله کسانی که تصریح به این مطلب کرده ابن درید در خطبه و مقدمه کتاب «الجمهره» و جلال الدین سیوطی در «المزهر» است.

پس بعد از این همه، مجالی نیست برای توجه نمودن به احتمال بعضی که عقیده دارند این کتاب مربوط به لیث بن مظفر است و فخر رازی آن را در کتاب «المحصول» ذکر نموده یا احتمال اینکه خصوص حرف عین از خلیل است و بقیه از لیث و غیر این احتمالات به ادعای این که غلط هایی در این کتاب هست ـ که از مثل خلیل به دور است؛ زیرا این ادعا از اصل مردود است.

ما می بینیم عبدالواحد بن علی لغوی در کتاب «مراتب النحویین» می گوید: بیشتر ایراداتی که ابوطالب مفضل بر این کتاب گرفته وارد نیست و ابوبکر زبیدی که مجموعه ای را در رد بر «العین» تصنیف کرده، تصریح نموده است که اشتباهات موجود در العین در بیشتر موارد ناشی از اشتقاق است (نه اصل لغت)؛ مثل آن که کلمه سه حرفی در ضمن الفاظ چهار حرفی ذکر شده یا به عکس. و این نیز گاه مربوط به نسخه بردار است نه مؤلف. بر فرض که این گونه خلاف ترتیب ها از خود مؤلف سرزده باشد نیز بعید نیست؛ زیرا کسی که برای اولین بار به ابتکار خود، دست به چنین ترتیب بندی می زند، بدون آن که احدی در این امر بر وی سبقت گرفته باشد ممکن است در مواردی دچار خطا بشود چرا که بشر، هر چند به مقام والایی برسد باز محصولات فکری او بی نیاز از بازنگری و نقد و نظر نیست.[۳]

بعضی از مورخان، در عدم انتساب کتاب العین به خلیل بن احمد این داستان را ثبت کرده اند: روزی خلیل نزد لیث بن رافع (از ادبیان عرب که در پیشگاه برامکه جایگاهی خاص داشت) رفت و لیث پس از آشنایی با مقام علمی و ادبی خلیل، هدایای زیادی به وی عنایت کرد و او را بی نیاز نمود.

خلیل در بازگشت از این ملاقات به فکر تحفه ای لایق برآمد و کتاب العین را با خط و جلدی زیبا نزد لیث فرستاد. لیث با مطالعه این کتاب، شیفته آن گردید و صدهزار درهم جایزه برای خلیل فرستاد و شب و روز خود را صرف مطالعه آن نمود تا آن که نیمی از این مجموعه را حفظ کرد.

در همین میان، لیث دور از چشم همسرش (که از اشراف بود) کنیزی خریداری نمود؛ ولی پس از مدتی این ماجرا افشا شد و همسر لیث برای انتقام گرفتن از او کتاب «العین» را سوزانید. لیث پس از آگاهی از این امر در حالی که سراسر وجودش را غم فراگرفته بود، نصف این کتاب را که حفظ کرده بود نوشت و دستور داد نصف دیگر آن را عالمان و ادیبان عرب بنویسند. ولی آنان هرگز نتوانستند مانند آن کتاب را تصنیف نمایند. از این رو نیمه اول و آخر این مجموعه تمایزی آشکار دارد.[۴]

علامه سید حسن صدر (۱۳۵۴ ـ ۱۲۷۲ ه.ق) در مورد این داستان چنین اظهار می دارد: هیچ تردیدی ندارم که این، افسانه ای مجعول است و سازنده آن کسی جز ابن معتز نیست و سپس سخن چند تن از دانشوران و ادیبان عرب را در تأیید این که تمام کتاب العین و حتی ترتیب بندی آن از خلیل بن احمد است ذکر می نماید.[۵]


منابع

  • دائرة المعارف تشیع، ج7.
  • ریاض العلماء، و حیاض الفضلاء، میرزا عبدالله افندی اصفهانی (از علمای قرن ۱۲ هجری) ج ۲، ص ۲۵۴.
  • بغیه الوعاه، ج ۱، ص ۵۵۹.
  • الذریعه الی تصانیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۱۵، ص ۳۶۵.
  • این داستان در بعضی از کتاب ها ذکر شده، از جمله مجالس المومنین تألیف قاضی نورالله تستری، ج ۱، ص ۵۵۲.
  • تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، سید حسن صدر، ص ۱۵۳.