زین العابدین مازندرانی
زین العابدین مازندرانی(1309-1227 قمری) اهل شهر بابل (بارفروش) مازندران بود که پس از تکمیل تحصیلات خود، در کربلا مقیم شد و از کرسی درس او عالمان متعددی به مقام اجتهاد رسيدند. او پس از وفات صاحب ضوابط مرجع تقلید بسیاری از شیعیان گردید.
تحصیلات و استادان
زین العابدین تحصیلات خود را در بارفروش آغاز کرد. استاد بزرگ شیخ زین العابدین در بارفروش سعیدالعلماء مازندرانی بود. شیخ از او اجازه روایت نیز داشته است.[۱] بعد از این استفاده، شیخ برای تکمیل تحصیلات خود در رجب ۱۲۵۰ قمری به عراق مهاجرت کرد.[۲] در این سفر او با استاد خود سعیدالعلماء هم سفر بود.[۳]
شیخ مازندرانی مدتی را در کربلا تحصیل نمود و پس از آن به نجف رفت. سید ابراهیم قزوینی (صاحب ضوابط) (م، ۱۲۶۴ قمری)، شیخ محمد حسین اصفهانی (صاحب فصول)، شیخ محمد حسن نجفی (صاحب جواهر) (م، ۱۲۶۶ قمری)، شیخ علی آل کاشف الغطاء و شیخ مرتضی انصاری (م، 1281 قمری) از اساتید او در کربلا و نجف بودهاند. البته در این که شیخ انصاری از اساتید او باشد، اختلاف است. آقا بزرگ تهرانی حضور زین العابدین مازندرانی در درس شیخ انصاری را تأیید می کند،[۴] ولی سید محسن امین حضور او را نامعلوم می داند. اجازه ی او از شیخ انصاری، قطعی است.[۵]
عنایتی از امیرالمؤمنین:
شیخ زین العابدین در نجف در مضیقه بوده است. به گونهای که این وضع باعث میشود برای برطرف شدن این حالت به امیرالمؤمنین علیه السلام، توسل جوید. در خواب حضرت به او میفرمایند: «در نجف زندگی شما به همین منوال خواهد بود. اگر میخواهید وضعیت شما خوب شود، به کربلا برو». پس از این رؤیای صادقه، ایشان به طرف کربلا رهسپار میشود. یکی از ثروت مندان مازندرانی که در کربلا ساکن بود، در عالم خواب خدمت امام حسین علیه السلام، میرسد. ایشان به او میفرمایند: «فردا میهمانی به این اسم میآید. شما موظفاید از ایشان پذیرایی کنید.» این مرد مازندرانی فردا جلوی دروازه میایستد تا با نشانی خواب، میهمان را پیدا کند. اتفاقا شیخ زین العابدین با کوله بار از دروازه ی کربلا وارد میشود و مرد ثروت مند خواب خود را برای او نقل میکند و از شیخ پذیرایی میکند.[۶]
تدریس و شاگردان
مراجعت شیخ مازندرانی به کربلا بعد از وفات استادش صاحب جواهر بوده است. او بعد از ورود به کربلا به تدریس مشغول شد. عالم بزرگ آن زمان در کربلا شیخ محمدحسین فاضل اردکانی بود و دومین قطب علمی کربلا شیخ زین العابدین مازندرانی بود.[۷] او در کربلا به منصب امامت و فتوا رسید. بعد از وفات مرحوم فاضل اردکانی، ریاست مطلق علمی کربلا با او بود.
شیخ همچنین در کربلا به تدریس و تربیت شاگرد مشغول شد و فضلای زیادی از حوزهی درسی وی برخاستند. بعضی از شاگردان او عبارتند از:
1 ـ شیخ عبدالله مازندرانی(1330 قمری)
2 ـ میرزا علی بن موسی تبریزی معروف به ثقة الاسلام؛ از آثار او می توان به کتاب مرآة الکتب و بث الشکوی و رساله لالان و ایضاح الانباء در تعیین تاریخ ولادت خاتم الانبیاء و مقتل سیدالشهداء اشاره کرد.
3ـ ملّا محمد بن محمدحسین خوانساری نجفی(1332 قمری)
4ـ محمدحسن مازندرانی بارفروشی(1317 قمری)
5ـ سید جواد بن سیّد محمّدعلی حسینی اصفهانی معروف به «خطیب هندی» (1333 قمری)
6 ـ محمدحسین فشارکی اصفهانی (1353 قمری)
7 ـ شیخ علی خاقانی(1334 قمری) که کتاب «الدعوی بلا معارض» از مباحث کتاب قضا را به امر استادش نوشته است.
8 ـ سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی(1353 قمری) که از شیخ روایت می کند.
12 ـ سیّد ابراهیم ابن ابوالحسن تنکابنی قزوینی(1324 قمری) او از محضر شیخ انصاری و میرزا حبیب الله رشتی کسب فیض کرد و در کربلا به درس شیخ زین العابدین مازندرانی شتافت. از او آثار زیادی باقی است که از آن جمله می توان به شرح رسائل و مکاسب، شرح مدارک، رساله در هیئت، رساله در اخلاق اشاره کرد.
مرجعیت
از ميرزا زين العابدين مازندرانی به عنوان مرجع تقلید بسیاری از شیعیان پس از وفات صاحب ضوابط، در عراق و ایران و هند یاد شده است[۸] رساله عملیه او بارها در آن زمان به چاپ رسیده است.[۹] کثرت مقلدان وی به قدری بود که به گفتۀ فشارکی، ملقب به «کعبه» و «قبله» بود.[۱۰] سید محسن امین که در سال ۱۳۰۸ق به عراق رفته، هنگام برشمردن علمای بزرگ و مراجع تقلید، زین العابدین مازندرانی را به عنوان مرجع بزرگ کربلا نام برده است.[۱۱]
آثار
از وی آثاری چند برجای مانده است از جمله:
- ذخیرة المعاد: در علم فقه و به فارسی [۱۲]
- زینة العباد:رساله او به فارسی با حواشی آخوند خراسانی[۱۳]
- رساله در مناسک حج[۱۴]
- رساله در ارتداد[۱۵]
- رسالهای در نماز[۱۶]
- زینة العباد در شرح شرائع الاسلام
- کتابی در اصول فقه از ابتدا تا انتها
- حواشی بر کتاب جواهر
- حواشی بر مسالک الافهام
درگذشت
مازندرانی در ذی قعده سال ۱۳۰۹ق درگذشت و در باب قاضی الحاجات در صحن حرم امام حسین(ع) به خاک سپرده شد.[۱۷] البته در روز وفاتش اختلافاتی وجود دارد، برخی ۱۳، بعضی ۱۶، عدهای ۱۷ و برخی هم ۱۹ ذی قعده را ذکر کردهاند.[۱۸]
پانویس
- ↑ الکنی و الالقاب، ج 2، ص 314.
- ↑ اعیان الشیعة، سید محسن امین، دار التعارف للمبوعات، بیروت، بی تا، ج 7، ص 167.
- ↑ تراجم الرجال، سید احمد حسینی، کتابخانه مرعشی نجفی، قم، 1414، ج 1، ص 227.
- ↑ نقباء البشر، آقا بزرگ تهرانی، مطبعة القضاء، نجف، بی تا، ج 2، ص 805.
- ↑ اعیان الشیعة، ج 7، ص 167.
- ↑ سر دلبران، شیخ مرتضی حائری، ص۱۳۱.
- ↑ مجله ی پیام حوزه شماره ی ۲۰.
- ↑ آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۵۸۶؛ حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۳؛ انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۷۳؛
- ↑ آقابزرگ، طبقات، ج۱، ص۸۰۵
- ↑ معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج۳، ص۸۴۵.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۱۰، ص۳۵۳.
- ↑ آقابزرگ، الذریعه، ج۱۰، ص۲۰
- ↑ آقابزرگ، الذریعه، ج۱۲، ص۹۳.
- ↑ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۵، ص۱۴۶؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۶۵.
- ↑ شیخ زین العابدین مازندرانی
- ↑ آقابزرگ، الذریعه، ج۱۵، ص۵۶.
- ↑ اعیان الشیعة، سید محسن امین، ج۷، ص۱۶۷.
- ↑ امین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۱۶۷؛ حرزالدین، معارف الرجال، ج۱، ص۲۳۳.
منابع
- احسان فتاحی اردکانی، زندگی نامه زین العابدین مازندرانی، در گلشن ابرار، جلد9
- زینالعابدین مازندرانی، ویکی شیعه