کینه
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
تعریف کینه
در لسان العرب آمده است: الحِقْدُ: إِمساک العداوة فی القلب والتربص لِفُرْصَتِها[۱]؛ حقد و کینه ضدش عفو و بخشش است: حقد و کینه، نگه داشتن دشمنی در قلب و منتظر فرصتی بودن برای عقده گشایی.
ملا محسن فیض کاشانی در تعریف کینه می گوید: كينهتوزى يا حقد آن است كه آدمى در دل از ديگرى سنگينى احساس كند و بغض او را در دل خود جاى دهد و از او نفرت داشته باشد و همين حال را پيوسته ادامه دهد.[۲]
کینه دراحادیث امام علی علیه السلام
- سَبَبُ الْفِتَنِ الْحِقْدُ؛ سبب فتنه ها کینه است.
- شَرُّ ما سَکنَ الْقَلْبُ الْحِقْدُ؛ بدترین چیز ساکن در قلب، کینه است.
- طَهِّرُوا قُلُوبَکمْ مِن الْحِقْدِ فإِنَّهُ داءٌ مُوبِئٌ؛ قلب هایتان را از کینه پاک کنید، چون کینه بیماری دردناکی است.
- مَنْ اَطْرَحَ الْحِقْدَ اْسْتَراحَ قَلْبَهُ وَ لُبَّهُ؛ کسی که کینه را از خودش طرد کند، قلبش و عقلش را در راحتی قرار داده است.
- ثَلاثٌ لایهْنَأُ لِصاحِبِهِنَّ عِیشٌ، الْحِقْدُ والْحَسَدُ و سُوءُ الْخُلْقِ؛ سه چیز است که دارنده آن، زندگی لذت بخش نخواهد داشت و آن سه چیز کینه، حسد و بدخلقی است.[۳]
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج۳، ص۱۵۴
- ↑ فیض کاشانی، الحقائق في محاسن الأخلاق، 1423 ق، ص79
- ↑ تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم، ص۲۹۹
منابع
- ابن منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب، بيروت، دار الفكر، چاپ سوم، 1414 ق.
- تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، تصحیح مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات، چاپ اول، 1366 ش.
- فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، الحقائق في محاسن الأخلاق، قم، دار الکتاب الإسلامي، 1423 ق.