سید عبدالحسین طیب
نام کامل | سید عبدالحسین طیب |
زادروز | 1272 شمسی |
زادگاه | اصفهان |
وفات | 29 تیر 1370 شمسی |
مدفن | مسجد مير اصفهان (مسجد كازروني) |
اساتید |
سید احمد خوانساری، اسد اللّه قمشهای حکیم، محمدباقر درچهای |
| |
آثار |
اطیب البیان فی تفسیر القرآن و الکلم الطیب |
آیت الله سید عبدالحسین طیب (1321ق=1272ش-1412ق=1370ش)از عالمان معاصر شیعه، مدرس مدرسه صدر اصفهان و مفسر قرآن کریم است. از آثار ایشان می توان به کتابهای اطیب البیان فی تفسیر القرآن و الکلم الطیب اشاره نمود.
محتویات
زندگینامه مؤلف از زبان خودش
حقیر بعد از ظهر هفتم محرم سال 1321 ق(برابر بـا 03 تـیر 1272 ش و 12 ژوئیـه 1893 م)در یکی از محلههای مرکز شهر اصفهان(معروف به محلهء نور در مـیان طایفهای از سادات معروف به میر محمد صادقی)دیده به جهان گشودم. من چهارمین فرزند خانواده و اولین پسر آن بودم،به این لحاظ آن گـونه کـه نقل مـیکردند توجه مخصوص نزدیکان به سوی من جلب شده بود. با توجه به عـلاقه و اخـلاص وافر پدرم نسبت به آستان مبارک حضرت ابی عبد اللّه الحسین علیه السّلام من را عبد الحسین نامیدند،این نـام از ابـتدا بـرای من موجب برکات فراوان شده است و همواره نسبت به آن افتخار میکنم.
سفر به کربلا
هنگامی که من سـومین بـهار زنـدگی خود را سپری میکردم،پدرم خانواده را برای سفر به کربلا و آستانبوسی مولا آماده میکند،نزدیکان با خـود زمـزمه داشتند کـه او نذر داشته نام فرزند خود را عبد الحسین بگذارد و میخواهد در اولین فرصت عبد را به مـحضر مـولا ببرد. سفر به عتبات مقدسه با توجه به امکانات آن روز مشکلات زیادی داشت،به این جهت پدر برای مـراقبت از فـرزند دلبـند خویش،شخصی را اجیر میکند تا در طول مسافرت مراقب عبد الحسین باشد.آن مسافرت قریب به دو مـاه بـه طول میانجامد،پس از بازگشت عبد الحسین،کودک چهار سالهء آن روز،بسیاری از فقرات زیارت وارث و امین اللّه و بخشی از زیـارت جـامعهء کـبیره را بدون خطا از حفظ میخواند. این امر را من طبیعی میدانم چرا که مولایی به مانند ابی عبد اللّه الحـسین عـلیه السّلام عبد آستانبوس خود را بدون صله و انعام نمیگذارد،صله و انعامی که نخستین بخش آن عشق و مـحبتی مـحکم و پیـوند ناگسستنی است با مولا.من در تمام ایّام عمر خویش،از این صله و انعام،بهرهها بردهام و خود را نسبت به آن مـمنون و سـپاسگزار میدانم.نزدیکان،آن روز حـفظ زیارات را به هوش و حافظه خوب کودک منتسب میکردند،اما حقیر که بعدها دعای کـمیل،زیارت عـاشورا،زیارت جامعهء کبیره و زیارت چهارده معصوم را از حفظ میخواندم و اکنون در این 59 سال زندگی هنوز جزئیات آن سفر مقدس را بـه خـوبی به یاد دارم،آن را جز عنایت الهی و تفضل مولا نمیدانم.
تحصیل
بعد از این سفر مرا بـه مـکتبخانه فرستادند و پس از فراگیری خواندن و نوشتن،حساب،قرآن و نصاب الصبیان،راهی مـدرسه عـلمیه شدم.در 21 سـالگی طبق مشیت الهی از نعمت سرپرستی پدر محروم گـردیدم، ولی از آنـجا که طرق فضل الهی و عنایت باری محدود نیست،مادرم که بانوی بسیار بزرگوار و مقدس و همچون پدر،از شـجرهء طـیبهء ولایت و از خاندان روحانیت بود،به تربیت مـن هـمّت مخصوص گـمارد.او مـصممتر و قـویتر از گذشته من را تشویق و تحریص به کـسب عـلم و تحصیل معرفت میکرد و در این راه هیچ گاه از دعا و توسل فراموشم نمیکرد و به قـول خـودش هرشب هنگام سحر،از خدا میخواست که:حسین را اهـلش کند.از رهگذر این دعـاهای خالصانه و تـشویقهای مشفقانه در من عزمی پیدا شـد کـه توانستم ناملایمات پیش آمده از فقدان پدر را تحمل کرده و به طریق خود ادامه بدهم....
در ابتدای طلبگی،در مـدرسهء مـیرزا مهدی حجرهای گرفتم و آنجا مـشغول درس و بـحث شـدم،از ابتدای مقدمات تـا مـعالم را خدمت مرحوم حاج آقـا آخـوند زفرهای بودم.معالم را خدمت مرحوم سید احمد خوانساری خواندم. مرحوم آقا شیخ علوی یزدی که بسیار در ادبیات مـسلّط بـود.در مدرسهء صدر شرح لمعه میفرمود.این درس،بسیار خـوب و مـتین و با آهـنگی بـلند گـفته میشد،صدای خوب آن مرحوم در تمام مـدرسه به گوش میرسید.شرح لمعه را من خدمت ایشان خواندم.نزد مرحوم آقای شیخ حسن یزدی منطق را خواندم.حکمت،حساب،جبر،مقابله،هیأت و نـجوم را خـدمت مرحوم اسد اللّه قمشهای حکیم،فرا گرفتم،بعد از اتـمام دروس مـقدمات از مـدرسهء مـیرزا مـهدی به مدرسه جنب مـسجد امـام نقل مکان کردم و پس از آن به مدرسهء چهارباغ(امام صادق علیه السّلام)رفتم و آنجا رحل اقامت افکندم.... خدمت مرحوم آقا سید مهدی درچـهای،کتاب قـوانین و تـقریرات کفایه را خواندم،نزد مرحوم آخوند ملا عبد الکـریم گـزی،متاجر شـیخ را فـرا گـرفتم،فوائد الاصول را خـدمت آقا میر محمد صادقی مدرس و کفایه را خدمت مرحوم دزفولی خواندم،دروس خارج فقه و اصول را،درس خارج اصول مرحوم میر محمد صادقی مدرس و مرحوم محمد تقی مدرس شرکت میکردم و همچنین در درس خارج فـقه مرحوم سید ابو القاسم دهکردی نیز شرکت میجستم،عمدهء فقه و اصول را در اصفهان،خدمت مرحوم آیت اللّه آقا سید محمد باقر درچهای بودم، تقریبا مدت 11 سال مرتب درس این بزرگوار میرفتم.
درست است که ثمره ظاهری این 11 سـال تـحصیل مداوم خدمت ایشان مرا به درجه اجتهاد رسانید اما آنچه مهم بود، من از آن مرحوم، درس زندگی،اخلاق و شخصیت را فرا گرفتم....
نگارش تفسیر اطیب البیان از زبان مؤلف
دیر زمانی در خاطرم خطور مینمود،کتابی در تـفسیر قـرآن بنگارم و روی این اندیشه،حوزههای تفسیری تشکیل داده و جزوههای متفرقی در این باره به رشته تحریر درآورده بودم و از طرفی قصور باع و قلّت استعداد و اشتغالات درسی و عوائق و گرفتاریهای دنیوی مرا از اقدام به این امر منع و بلکه مأیوس مینمود تـا ایـنکه در شب سـهشنبه پنجم جمادی الثانی سال 1380 هـ.ق،مطابق با 22 آبان ماه 1339 ش در محضر بعضی از علما،به مجلس سوگواری حضرت صدیقه طاهره-سلام اللّه علیها-موفق شده و در ضـمن توسل،حالت وجدی در خود دیدم و از آنجا به منزل مراجعت نموده و در عالم رؤیا خـدمت ثامن الحـجج و حـضرت ولی عصر-عجل اللّه تعالی فرجه-مشرف شده و پس از مذاکراتی که بین آن دو بزرگوار راجع به زوّار شد،حضرت بعد از عنایاتی و ترضیهء خاطری نـسبت بـه حقیر و مروّجین دین مرا،امر به نوشتن تفسیری فرمود و وعده به من دادند.بعد از آنـکه از خـواب بـیدار شدم،صدق رؤیای من ظاهر شده و وعده نصرت حضرتش تحقق یافته و من به نگارش و تألیف این کـتاب،به یاری حضرت رب الارباب و حضرت حجت با تمام کوش و اهتمام اقدام نمودم و....نگارش تفسیر را از سال 1341،به صورت مداوم شروع کردم.عکه آن زمـان من بدون وقفه،به نگارش آن مشغول شـدم،با پایـان گرفتن هریک از جلدها همان را منتشر میساختم،به این ترتیب کار تألیف و انتشار،همزمان به پیش میرفت. آخرین جلد کتاب،یعنی جلد چهاردهم آن در سال 1359 منتشر گردید که به ایـن ترتیب تـألیف این دورهء تفسیر،18 سـال بـه طول انجامید...
وفات
سید عبدالحسین طیب در هشتم محرم الحرام ۱۴۱۲ هـ .ق وفات نمود و در مسجد مير اصفهان (مسجد كازروني) كه خود ايشان امامت جماعت آنرا بر عهده داشتند مدفون گرديد.
منابع
- نرم افزار جامع التفاسیر، بخش کتابشناسی
- آیت الله سید عبدالحسین طیب، درگاه الکترونیکی شهرداری اصفهان
- سید عبدالحسین طیب اصفهانی، سایت راسخون [۱]، بازدید: 21 بهمن 1395