رسم الخط قرآن
منبع | توضیح برای مشارکت کنندگان |
---|---|
احتمالا یک منبع الکترونیکی
اعتبار منبع محرز نشده است! |
منبع این نوشتار با توجه به مشخصات ذکر شده برای آن یک منبع صرفا الکترونیکی در یک {{{ماخذ}}} است که نهاد یا موسسه تولید کننده آن نامشخص است یا در فهرست مراکز معتبر تولید کننده محتوای دیجتال اسلامی قرار ندارد.
برای جلوگیری از حذف صفحه در صفحه بحث این مقاله اثبات کنید که یک مرکز معتبر تولید کننده این محتواست یا آن را با نوشته خودتان یا منبعی مطمئن تر جایگزین کنید. |
منبع: سایت آفتاب
حرکت گذاری و نقطه گذاری قرآن (اعراب و اعجام)
وقتی قرآن نازل و نوشته شده عرب ها حرکات فتحه و ضمه و کسره و ساکن و نقطه برای حروف نداشته اند. جمله ای که نقطه و حرکت ندارد و از جملات پیش و پس از آن معنی آن روشن نمی شود، می توان به شکل های مختلف خواند و هر نوعی از خواندن معنی خاص خود را دارد. علت آن عدم وجود این علایم در دو خط سریانی و نبطی بود که خط کوفی و نسخ، از آن دو منشعب شده بودند. همین امر باعث بروز اختلاف قرائت ها در میان مسلمانان گردید. به عنوان مثال کلمه ای مثل «تتلوا» ممکن بود به صورت های مختلف نظیر «یتلوا»، «تتلوا» و «نبلوا» خوانده شود.
عرب با ذوق فطری خود و با اتکا به حافظه قوی، نخست آیات قرآن را گرچه علایمی نداشتند به طور صحیح قرائت می نمود، اما بعدها که فتوحات، قلمرو حکومت اسلامی را گسترش داد و قدرت اسلام به دو امپراتوری ایران و روم کشیده شد و بسیاری از غیرعرب زبانان به اسلام روآوردند، زبان عربی در اثر اختلاط با زبان های دیگر خلوص و فصاحت خویش را از دست داد.
عرب دیگر عرب بادیه نبود که در تکلم زبان خویش نیازی به تعلیم و تعلم قواعد ادبی نداشته باشد و به صورت فطری و خودجوش صحیح بخواند، بنویسد و سخن بگوید. اختلاط عرب ها با غیر خود آهسته آهسته تاثیر منفی خود را بر روی زبان فصیح گذارد به گونه ای که آنان گاه در سخن گفتن و یا کتابت دچار اشتباه می گردیدند. زیرا دیگر، قریحه و ذوق خالص عربی، که آن ها را از هرگونه حرکت و اعرابی بی نیاز می ساخت، وجود نداشت. همین امر باعث شد در قرائت قرآن نیز که براساس «رسم عثمانی »(1) بود، اشتباهاتی رخ دهد.
چون خواندن قرآن، بدون نقطه مشکل بود و سبب اشتباه در قرائت می گردید، در نیمه قرن اول هجری در زمان عبدالملک بن مروان نقطه گذاری حروف قرآن به وسیله ابوالاسود دوئلی انجام گرفت. وی علم صرف و نحو را از حضرت امام علی علیه السلام آموخت.
ابوحیان توحیدی گوید: علی بن ابیطالب علیه السلام شنید که قاری قرآنی آیات را بر غیر وجه صحیح قرائت می کند. این مطلب حضرت را ناراحت ساخت. ابوالاسود دوئلی را فراخواند، و به او پیشنهاد فرمود که قاعده و نمونه و مقیاسی برای مردم وضع کند، البته جهات مختلف مطلب را برای او باز و روشن نمود و زمینه کار را برایش فراهم کرد و نمونه هایی از قواعد را برای او بیان داشت.(2)
اعجام قرآن
واژه «عجمه » در لغت عرب به معنای ابهام و گنگ است و به همین جهت، عرب از لغت غیرفصیح «اعجم » تعبیر می کند. یکی از معانی باب افعال معنای «سلب » است و به همین جهت، اعجام به معنای رفع ابهام از چیز مبهم است. دلیل این که حروف نقطه دار را«حروف معجمه » می نامند، همین جهت است که حروف مشابه با هم مانند ب، ت، ث و یا د، ذ و یا ص و ض با نقطه گذاری از حالت ابهام درمی آیند. در مقابل حروف بی نقطه را «حروف مهمله » می نامند.(3)
در رابطه با اولین کسی که قرآن را نقطه گذاری کرده است نام های مختلفی گفته شده است. شاید به این خاطر که افرادی تقریباً همزمان در دو یا چند شهرِ دور از هم این کار را انجام داده اند و مردم از انجام چنین کاری در جاهای دیگر اطلاع نداشته اند و از فردی که در شهر و سرزمین خودشان بوده نام برده اند.
کسانی که به عنوان اولین نفر نام برده شده اند: یحیی ابن یعمُر، نصر ابن عاصم، و ابوالاسود دوئلی می باشند. توسط خلیل بن احمد فراهیدی (متوفی ۱۷۵ قمری) هر یک از فتحه و کسره و ضمه و نیز تنوین ها به نشانه هایی از حروف کوچک تبدیل شدند.
خلیل بن احمد فراهیدی اولین کسی بوده است که در زمینه «نقط » کتابی را تدوین کرده است.(4) سپس ابوحاتم سجستانی نحوی و قاری ایرانی (متوفی ۲۴۸ قمری) علامت تشدید (ـّ) را وضع و ابداع کرد.
برای آن که میان نقطه های «اعرابی » و نقطه های «اعجامی » اشتباهی رخ ندهد، نقطه های اعرابی با رنگ قرمز و نقطه های اعجامی به رنگ دیگری نوشته می شد. در اندلس مردم از چهار رنگ در مصاحف استفاده می کردند: سیاه برای نوشتن حروف، رنگ قرمز برای اعراب به روش نقط، رنگ زرد برای تعیین همزه ها و رنگ سبز برای مشخص نمودن الف های وصل.(5)
پس از ابوالاسود، یحیی بن یعمر، نصر بن عاصم و خلیل بن احمد، روند اصلاح شیوه نگارش قرآن ادامه یافت. اما بیشتر مردم از ترس این که مبادا در رسم الخط عثمانی که به دید تقدس و تبرک به آن می نگریستند، بدعتی راه یابد، در برابر اصلاحات محتاطانه برخورد می کردند.
امروزه قوانین خاصی برای نگارش و رسم الخط در زبان های مختلف دنیا رایج است. رعایت این قوانین در بهتر فهمیدن و بهتر فهماندن و نیز مصون بودن از اشتباهات، بسیار مؤثر است. زبان عربی نیز از این قاعده مستثنا نیست. اما در مورد قرآن، که رسم الخط آن همان رسم عثمانی است.(6)
به عقیده محققان جدید، خط به دو شکل وارد جزیره العرب گردید: خط سریانی و خط نبطی. در نظر خاورشناسان، خط عربی بر دو قسم است: خط کوفی که مأخوذ از نوعی خط سریانی است که به خط اسطرنجیلی معروف است، و خط حجازی یا خط نسخ که از خط نبطی گرفته شده است.
خط کوفی، شاخه ای از خط اسطرنجیلی است که پس از بنای شهر کوفه و پختگی این خط در آن جا به خط کوفی معروف گردید. این خط را مسلمانان معمولاً برای نگارش قرآن و بعدها روی محراب ها و بالای درِ مساجد و پیرامون ابنیه مهم و کتیبه های قرآن و عناوین سوره در مصحف های بزرگ مورد استفاده قرار می دادند.
گرچه رواج خط کوفی در ابتدای امر از خط نسخ بیشتر بود؛ اما به تدریج خط کوفی جای خود را به خط نسخ داد و مسلمانان در امر کتابت قرآن روز به روز، این خط را کمال بخشیده به زیبایی تمام رساندند اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم نگارش قرآن با خط نسخ و انواع خطوط مشتق از آن معمول شد. شاید از آن جهت که خط نسخ در این قرن، خط کوفی را در نگارش قرآن و جز آن، منسوخ ساخت، به خط نسخ معروف گردید.(7)
منابع و ماخذ
(1). اعراب و اعجام
(2). پژوهش ها و پایان نامه های قرآنی
(3). اعراب و اعجام
(4). المحکم فی نقط المصاحف، ص ۹.
(5). زنجانی تاریخ القرآن، ص ۱۷۷.
(6). التمهید، ج ۱، ص ۳۳۵.
(7). دانشنامه علوم قرآن، علوم و معارف قرآن در تفاسیر، خط قرآن