رعایت سطح مخاطب عام متوسط است
شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوبکر وراق

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۵۳ توسط سید مهدی خدایی (بحث | مشارکت‌ها) (پروژه3: سنجش کیفی)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف بزرگ اسلامی است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


اَبوبَکْرِ وَرّاق، محمد بن عمر حکیم تِرْمِذی بلخی، عارف بزرگ ایرانی سده 3ق. زادگاهش ترمذ بود اما در بلخ زندگی می‌کرد[۱][۲][۳] و ابوعیسی محمد ابن عیسی ترمذی (د279ق)، صاحب مسند از صحاح سته، خواهرزاده او بوده است.[۴][۵]

اساتید و پیشوایان وی

ابوبکر وراق با احمد خِضرویه مجالست داشته و صحبت او و پیران دیگری چون محمد بن ابراهیم زاهد و محمد بن عمر بن خَشنام [خوشنام] بلخی را درک کرده است.[۶][۷][۸] هجویری از او به عنوان «مؤدب الاولیاء» یاد کرده و او را از مریدان محمد بن علی ترمذی، مؤسس طریقه حکیمیه، دانسته و حکایتهای خارق‌العاده درباره ارتباط او با محمد بن علی ترمذی بیان کرده است.[۹] نیز [۱۰]

از تاریخ درگذشت وی ــ همچون زمان تولد او ــ اطلاع دقیقی نداریم. از اشاراتی که در منابع به معاصران و شاگردان او شده، چنین برمی‌آید که در اواخر سده 3ق درگذشته است. بعضی از مآخذ جدید بدون ذکر سند وفات وی را 280ق/893م گفته‌اند.[۱۱][۱۲][۱۳] در حالی که نورالدین شریبه سال مرگ او را 240ق ذکر کرده[۱۴] که بی‌شک اشتباه است. انصاری [۱۵] و [۱۶] تربت وی را در ترمذ دانسته‌اند، اما ماخذ جدید مدفن او ا در بلخ در جنب مرقد استادش احمد خضرویه گفته‌اند.[۱۷]

مذهب و شخصیت وراق

ابوبکر وراق در شریعت شافعی مذهب بوده[۱۸][۱۹] و در طریقت روش وی به اصول فتوت و جوانمردی نزدیک بوده است.[۲۰] او جوانمرد کسی را می‌داند: «که او را خصمی نباشد بر کسی».[۲۱][۲۲]

درباره جوانمردی خود او هم گفته‌اند که اگر مگسی بر وی می‌نشست، آن را از خود نمی‌راند مبادا بر دیگری نشیند و او را آزار دهد. [۲۳] برای این که مروت و اخلاص را از یاد نبرد، بر یک طرف ردای خویش حرف «خ» را به نشانه اخلاص و در سوی دیگر حرف «م» را به نشانه مروت نوشته بود.[۲۴] [۲۵] وراق علم کلام بدون زهد و شریعت بدون ورع را کافی نمی‌دانست و در سیر و سلوک ترکیبی از این 3 اصل ــ کلام، فقه و زهد ــ را واجب می‌شمرد.[۲۶] [۲۷][۲۸]

وی 3 حرف «زهد» را نشانه 3 ترک می‌دانست: «ز» ترک زینت، «ﻫ» ترک هوی و «د» ترک دنیا [۲۹] [۳۰] وی معتقد بود که برای تهذیب باید نفس را شناخت، زیرا «نفس در جمیع احوال مرائی است و در اکثر اوقات منافق و در مواردی مشرک» [۳۱] نیز [۳۲] [۳۳] ابوبکر در علم حدیث نیز دست داشت و احادیثی از قول او نقل شده و نامش در شمار راویان حدیث آمده است.[۳۴]

ارادت مریدان به وی

ارادت مریدان نسبت به او چنان بود که یکی از آنان به نام ابوالقاسم حکیم اسحاق بن محمداسماعیل سمرقندی گفته است که «اگر پس از مصطفی صلی الله علیه و آله پیغمبری روا بودی، در ایام ما آن ابوبکر وراق بودی».[۳۵][۳۶] شاگرد دیگری به نام ابوبکر سغدی درباره‌اش گفته لست که «ابوبکر وراق مردی کریم بود، خدای را به مزد کار نکردی که به تعظیم کردی».[۳۷][۳۸]

شاگردان دیگر ابوبکر وراق که نامشان به ما رسیده، اینانند: صالح بن مکتوم بلخی که سخنان وی را به خاطر می‌سپرد و پیوسته به نقل آنها می‌پرداخت،[۳۹] دیگر هاشمی (هاشم) سغدی که تا روز مرگ با وی بود[۴۰] [۴۱] و دیگر خواجه محمدحامد واشگردی بود که او هم مانند استادش مگس را از خود نمی‌راند.[۴۲]

آثار

ابوبکر ورّاق تألیفات مشهوری در ریاضیات و معاملات و آداب زاهدانه داشته است.[۴۳][۴۴] [۴۵] [۴۶] [۴۷] [۴۸] [۴۹]

از این میان تنها کتاب العالم والمتعلم اکنون در دست است و در 1358ق/1939م در قاهره طبع و نشر شده است. به گفته انصاری[۵۰]، اگر کسی بخواهد که ابوبکر وراق را بشناسد، باید به کتاب العالم والمتعلم او بنگرد، تا ببیند که او تورات و انجیل و زبور و دیگر کتب آسمانی را خوانده است نیز[۵۱] وی دارای دیوان. شعری به عربی نیز بوده[۵۲] که دو بیت آن را انصاری نقل کرده است.[۵۳] ابن ندیم کتابی با عنوان غریب المصاحف، در غریب قرآن به ابوبکر بن وراق نسبت می‌دهد که ظاهراً با این ابوبکر وراق ارتباطی ندارد.[۵۴]

پانویس

  1. پرش به بالا سلمی، 216.
  2. پرش به بالا انصاری، 261-262.
  3. پرش به بالا عطار، 2/87.
  4. پرش به بالا انصاری، 262.
  5. پرش به بالا جامی، 123.
  6. پرش به بالا سلمی، همانجا.
  7. پرش به بالا انصاری، 267.
  8. پرش به بالا عطار، همانجا.
  9. پرش به بالا ص178-179، 289، 302.
  10. پرش به بالا نک‌: عطار، 2/78-79، 87.
  11. پرش به بالا نک‌: کحاله، 11/78.
  12. پرش به بالا سزگین، 1(4)/128.
  13. پرش به بالا ایرانیکا.I/265
  14. پرش به بالا ص374، حاشیه1.
  15. پرش به بالا ص261-262.
  16. پرش به بالا جامی، همانجا.
  17. پرش به بالا نامه دانشوران، 5/194؛ دائره المعارف آریانا.
  18. پرش به بالا سبکی، 3/308.
  19. پرش به بالا کحاله، همانجا.
  20. پرش به بالا آملی، 2/127.
  21. پرش به بالا قشیری، 226.
  22. پرش به بالا ترجمه رساله قشیریه، 356.
  23. پرش به بالا انصاری، 523.
  24. پرش به بالا همو، 264.
  25. پرش به بالا جامی، 125.
  26. پرش به بالا سلمی، 218-219.
  27. پرش به بالا ابونعیم، 10/236.
  28. پرش به بالا هجویری، 19.
  29. پرش به بالا عبادی، 44.
  30. پرش به بالا عطار، 2/90.
  31. پرش به بالا باخرزی، 2/103.
  32. پرش به بالا نک‌: سهروردی، 98.
  33. پرش به بالا کاشانی، 86.
  34. پرش به بالا ابن کثیر، 5/184.
  35. پرش به بالا انصاری، 263.
  36. پرش به بالا جامی، 124.
  37. پرش به بالا انصاری، همانجا.
  38. پرش به بالا جامی، 125.
  39. پرش به بالا همانجا.
  40. پرش به بالا انصاری، 264.
  41. پرش به بالا جامی. همانجا.
  42. پرش به بالا انصاری، 300، 523.
  43. پرش به بالا سلمی، 216.
  44. پرش به بالا انصاری، 262.
  45. پرش به بالا ابونعیم، 10/235.
  46. پرش به بالا قشیری، 440.
  47. پرش به بالا هجویری، 179، 439.
  48. پرش به بالا عطار، 2/87.
  49. پرش به بالا شعرانی، 1/91.
  50. پرش به بالا همانجا.
  51. پرش به بالا نک‌: جامی، 123.
  52. پرش به بالا همانجا.
  53. پرش به بالا ص262، 268.
  54. پرش به بالا ص37.

مآخذ

  • آملی، محمد بن محمود، نفائس الفنون، به کوشش ابراهیم میانجی، تهران، 1379ق.
  • ابن کثیر، البدایه.
  • ابن ندیم، الفهرست.
  • ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، قاهره، 1357ق/1938م.
  • انصاری، احمد بن عبدالله، طبقات الصوفیه، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1362ش.
  • باخرزی، یحیی، اورادالاحباب و فصوص الآداب، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345ش.
  • ترجمه رساله قشیریه، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، 1361ش.
  • جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدی‌پور، تهران، 1336ش.
  • دائره‌المعارف آریانا، کابل، 1328ش.
  • سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیه الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، 1383ق/1964م.
  • سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ریاض، 1403ق/1983م.
  • سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، لیدن، 1960م.
  • سهروردی، عبدالقاهر بن عبداللـه، آداب المریدین، ترجمه عمربن محمدبن احمد شیرکان، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1363ش.
  • شریبه، نورالدین، مقدمه و حاشیه بر طبقات الاولیاء ابن ملقن، بیروت، 1406ق/1986م.
  • شعرانی، عبدالوهاب بن احمد، الطبقات الکبری، قاهره، 1374ق/1954م.
  • عبادی، ابومنصور مظفربن اردشیر، مناقب الصوفیه، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1362ش.
  • عطار نیشابوری، محمد ابن ابی‌بکر، تذکره الاولیاء، تهران، 1336ش.
  • قشیری، عبدالکریم بن هوازن، الرساله القشیریه، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، 1408ق/1988م.
  • کاشانی، محمود بن علی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، به کوشش جلال‌الدین همایی، تهران، 1340ش.
  • کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، 1376ق/1957م.
  • نامه دانشوران، قم، 1338ش.
  • هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، 1979م.

منابع

  • دائره المعارف بزرگ اسلامی، جلد5، صفحه2012، مدخل "ابوبکروراق" از غلامعلی آریا، در دسترس در کتابخانه مدرسه فقاهت، بازیابی: 4 آذرماه 1392.