اباحه گری
اباحه گری در اصطلاح به معنای اباحهاندیشی و بیاعتنایی عملی به محرمات و منهیات و منکرات است که موجب بى تفاوتى به و پاى بند نبودن به ارزشهاى دينى می شود. بنیانگذار اباحیگری، در میان مسیحیّت پولس است. در میان مسلمانان نیز انحراف برخی از فرقه ها مانند مرجئه، باطنیه و غلات موجب پیدایش اباحی گری در گروه هایی از مسلمانان شد
محتویات
معنای اباحه گری
مباح در اصطلاح: آنچه که متساوی الطرفین باشد، بی حُکمی است و مقابل مندوب ، مکروه ، حلال ، حرام و واجب است . هر کاری که فعل و ترک آن مساوی و بی تفاوت باشد.[۱] و اِباحه: مباح کردن؛ حلال دانستن؛ جایز شمردن؛ روا دانستن.[۲] اباحه گری در اصطلاح به معنای اباحهاندیشی و بیاعتنایی عملی به محرمات و منهیات و منکرات است.[۳] که موجب بى تفاوتى به و پاى بند نبودن به ارزشهاى دينى می شود
پیشینه اباحیگری
پیشینه اباحیگری در میان مسیحیت
در بیرون از جهان اسلام، بنیانگذار اباحیگری، در میان مسیحیّت پولس است. او که در آغاز یهودی متعصب و سرسختی بوده و پیوسته علیه مسیحیت و عیسی (ع) تبلیغ میکرد در پی آنکه برای تبلیغ عیله مسیحیت و دعوت برخی از مسیحیان به کیش یهود به مسافرت رفته بوده ناگهان مدعی شد که عیسی (ع) در مکاشفهای بر او ظاهر شده و ضمن اثبات حقانیت خود از او خواسته تا مسئولیت تبلیغ مسیحیت را بر دوش گیرد. پولس پس از این ماجرا نامههای متعدد به بزرگان مسیحیت، اسقفهای کلیسای معتبر نگاشت و آنان را به پذیرش آموزههای خود که مدعی بود با الهام از سوی عیسی (ع) دریافت کرده، دعوت کرد. پولس سرانجام در نامهای رسمی اعلام کرد که از سوی عیسی (ع) ماموریت دارد که اعلام کند از این پس شریعت از دوش مسیحیان برداشته شده و هر مسیحی با صرف برخورداری از اعتقاد و ایمان به خداوند اهل نجات و بهشت خواهد بود. پولس میگوید: «شریعت یهود موجب ملعون شدن انسان است و مسیح با مصلوب شدن ما را از این لعنت آزاد ساخت» پولس تعلیم میداد که «به شعائر نجس و پاکی و مقررات خوراک و آشامیدنی، سبت (تعطیلی روز شنبه)، ماه نو و… توجه نکنید» بدین ترتیب او «مسیحیان را از بردگی شریعت آزاد کرد.» از نظر یونس یک غیر یهودی میتواند مسیحی شود بدون اینکه به «کارهای شریعت» پایبند باشد. پولس به عنوان منادی آزادی از شریعت اعلام کرد که «مسیح پایان شریعت است» [۴]
پیشینه اباحیگری در میان مسلمانان
با بررسی گروهها، فرقهها و مشربهای فکری متمایل به اباحیگری میتوان خاستگاه اصلی را برای پیدایش اباحیگری در میان مسلمانان برشمرد که عبارتند از: ۱. مرجئه ؛ ۲. باطنیه ؛ ۳. غلات شیعه . اینک به اختصار به معرفی آنها میپردازیم :
مرجئه
مرجئه اسم فاعل از «ارجأ» به معنای تاخیر انداختن است. و از آنجا که این گروه معتقداند که با وجود ایمان هیچ معصیتی زیان نمیرساند، چنان که با کفر هیچ اطاعتی مفید نیست، گویا معتقداند که خداوند عذابشان را از معصیت عقب انداخته است. نیز گفته شده که ارجاء به معنای اعطای رجا و امیدواری است . این فرقه با چنین عقیدهای عملآً زمینه را برای ترویج گناهکاری در میان مسلمانان فراهم آوردند. زیرا، گرچه بخش دوم عقیده آنان یعنی عدم فایده اطاعت با کفر با آموزههای دینی سازگار است. اما بخش نخست آن با مسلّمات کتاب و سنت منافات دارد. بدین جهت ائمه (ع) این فرقه را مورد لعن قرار دادند. و امام صادق (ع) به شیعیان توصیه کرد که بخاطر خطر تفکر مرحبُه، قبل از آنکه پیشدستی کنند، به فرزندانشان حدیث بیاموزند: «بادروا أحداثکم بالحدیث قبل أن تسبقکم الیهم المرحبّه» نوجوانان را با حدیث و فرهنگ اهل بیت علیهم السلام آشنا کنید;قبل از آن که مرجئه بر شما سبقت بگیرند.[۵]
ایشان همچنین شیعیان را از ازدواج با مرجئه نهی کردند. گفتار امام صادق (ع) در نفی کارآمدی ایمان بدون عمل چنین است: «ملعون ملعون من قال: الایمان قول بلا عمل»؛ملعون است، ملعون، كسى كه بگويد: ايمان، گفتار است، بدون كردار.[۶]
شواهد تاریخی نشان میدهد که عموم خلفای اموی و عباسی بهصورتهای مختلف از فرقه مرحبُه حمایت میکردند. زیرا آن را همگام و همصدا با منافع خود میدانستند.
غلات شیعه
شیعه هماره در تاریخ خود پدیده غلو و غالیان رنج برده و خسارتهایی گاه جبران ناپذیر را متحمل شده است. یکی از رهیافتهای پدیده غلو در میان شیعه باورمندی مقام الوهیت یا ربوبیت برای ائمه (ع) و تاثیرگذاری مطلق آنان ( تفویض) در رتق وفقق امور هستی از جمله بخشش بندگان و یا اعلام کفایت محبّت آنان برای نجات برغم ترک شریعت است. به عنوان مثال فرقه جناحیه معتقد بودند که هر کسی امام خود را بشناسد، انجام هر کاری بر او مباح است. و عبادات اسامی مردانی از اهلبیت (ع) است که محبت آنان واجب است و محرمات اسامی دشمنان اهلبیت (ع) است که بغض آنان ضروری است. خطابیه نیز از جمله غلات شیعهاند که معتقداند به استناد آیه «یرید الله ان یخفف عنکم» خداوند به دست ابوالخطاب بار سنگین واجبات را از دوش آنان برداشته است. افزون بر این فرقهها به کرّامیه از فرق اهل سنت و نیز گروهی از صوفیه اعتقاد به اباحیگری یا تجویز دانستن آن نسبت داده شده است. انتساب اباحیگری در میان صوفیان و عدم پایبندی آنان به مبانی شریعت و اعتقاد به کفایت طهارت باطن و رسیدن به مراتب کمال از انجام واجبات و ترک محرمات، از دیرینه زیادی برخوردار است که معمولاً از سوی مخالفان صوفیه علیه آنان مطرح میشود . البته بزرگان صوفیه هماره خود را از این نسبتهای ناروا مبرّا دانستهاند .[۷]
مبانی فکری اباحه گری
طرفداران اباحه گری معتقدند که اباحه، همانا عدم منع عقلی و شرعی از فعل یا ترک فعل است. در این مشرب فکری، اباحه به همه منهیات راه مییابد و تنها تعیین کننده منهیات و مکروهات و اصول اخلاقی و ارزشها نه شرع مقدس بلکه عقل عملی و شرایط اجتماعی است و شرع مقدس در این میان سهمی ندارد.اباحهگران قلمرو این اندیشه را به حوزههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی میگسترانند و حدود الهی را کنار میگذارند و همه چیز را در دایره مباحات میگنجانند و در پی بیشترین حدّ آزادی برای انساناند. [۸] تفكر اباحىگرى دو مبناى فكرى دارد
اباحىگرى سنّتى
هيچ فرقهاى در اسلام، خود را اهل اباحه ندانسته است. با اين حال، چگونگى نگرش برخى فرقهها به دستورهاى دينى، آنها را به اباحىگرى لغزانيد؛ چنان كه «اباحيّه» مبدل به يكى از لقبهاى اصلى آنها گرديد. اباحىگرى سنتى پيرو تحولات جامعه اسلامى در قرون گذشته پيدا شد. وقوع جنگهاى متعدد در بلاد اسلامى و ناديده انگاشتن نقش بنيادى امامان معصوم (ع) در هدايت جامعه، به بىثباتى حكومتهاى اسلامى انجاميد و در پى آن، هرج و مرج كلامى پديد آمد و فرقههاى منحرف ظهور يافتند. حاصل اين فرقهگرايى، كژفهمى و برداشت ناصواب از آموزههاى دينى بود كه در پارهاى موارد به اباحىگرى منتهى شد و در پارهاى نيز به تعصبات نا به جا. كتابهاى «ملل و نحل» نام مهمترين فرقههاى اباحه گرا را بر شمردهاند [۹]
اباحىگرى نو
اين انديشه با تفكرات غربى همچون ليبراليسم، سكولاريسم و تساهل و تسامح همراه و سازگار است. طرفداران اين نوع اباحىگرى براى دفاع از انديشه خويش از تفسيرهاى التقاطى و نسبىانگار مبتنى بر قرائتهاى مختلف از دين سود مىجويند.
زيان هاى اباحه گرى
این پدیده در حوزه فردی موجب میگردد تا آدمی وظایفی را که در برابر خود و خداوند دارد، ادا نکند و حرام را مباح شمارد و راه بیقیدی در پیش گیرد.زیانهای اباحیگری در حوزه اجتماعی نمودی بیشتر دارد و شخص با مباح شمردن نبایدهای اجتماعی دست به هر کاری که پسند دل است، میآلاید و هنجارهای زندگی جمعی را نادیده میانگارد.با مراجعه به آمارهاى رسمى، به خوبى مىتوان دريافت كه دور شدن انسان از تعاليم الهى و ترويج اباحىگرى، نسل بشر را روز به روز از مسير سعادت دور مىسازد ([۱۰] انحطاط اخلاقى، جرم و جنايت و تجاوز اعضاى جامعه به حقوق يكديگر، از نتايج تفكر اباحىگرى است كه بسيارى از روشنفكران غربى نيز وقوع چنين بحرانهايى را در كشورهاى خود اعتراف كردهاند [۱۱]
پانویس
- ↑ پیشین
- ↑ فرهنگ فارسی عمید
- ↑ لغت نامه دهخدا
- ↑ اباحه گری آفت دینداری، علی نصیری, مجله نقد کتاب، شماره 40
- ↑ اصول کافی، ج 6، ص 47; وسایل الشیعه، ج 15، ص 196;
- ↑ بحار الأنوار: 69/19/1
- ↑ اباحه گری آفت دینداری، علی نصیری, مجله نقد کتاب، شماره 40
- ↑ فرهنگ شیعه، جمعی از نویسندگان، ج1، ص 55 در دسترس در کتابخانه فقاهت، بازیابی:7 بهمن 1391
- ↑ (الفرق بين الفِرق، 269؛ فرهنگ فرق اسلامى، 5).
- ↑ در غرب چه مىگذرد، 47 و 55؛ بحران دنياى متجدد، 19).
- ↑ (آمريكا پيشتاز انحطاط، 145 و 233
منابع
- فرهنگ شیعه، جمعی از نویسندگان، ج1، ص 55 در دسترس در کتابخانه فقاهت، بازیابی:7 بهمن 1391
- اباحه گری آفت دینداری، علی نصیری, مجله نقد کتاب، شماره 40
- لغت نامه دهخدا
- فرهنگ فارسی عمید
- فرهنگ فارسی معین