محمد صادق اسلامی
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
شهید محمدصادق اسلامی در بهار ۱۳۱۱ در یکی از محلات جنوب تهران به دنیا آمد. دوره تحصیلات ابتدایی را در تهران و لنگرود گیلان سپری نمود. سپس به تهران بازگشت و دوره متوسطه را به صورت شبانه و متفرقه در یکی از مدارس بازار تهران ادامه داد. بعد از آن وارد بازار کار گردید و از اواسط سال ۱۳۲۹ تا سال ۱۳۴۰ در مؤسسات دولتی مشغول بکار بود، تا آن که در این زمان وارد بازار تهران شد و فعالیت معیشتی خود را در این زمینه پی گرفت.
در همین زمان بود که ابتدا به شاخه بازار نهضت آزادی ایران و سپس به جمعیت مؤتلفه اسلامی پیوست و فعالیت مبارزاتی خود را علیه حکومت پهلوی آغاز نمود و تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد. او بعد از وقوع انقلاب، به حزب جمهوری اسلامی ملحق گردید تا آنکه در واقعه بمبگذاری دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه ۱۳۶۰ش، همراه با بسیاری از اعضای آن حزب شهید شد. [۱]
یکی از زمینه های مهم وقوعِ انقلاب اسلامی ایران را باید در عرصه فرهنگی و مذهبی جستجو نمود. جایی که حکومت پهلوی، با اقدامات فرهنگی ناهمسو با فرهنگ دینی و سنتی مردم ایران، سبب تحریکِ آنان بر ضد خود گردید. اسلامگرایان، تاکید شدیدی بر مبارزه با سیاست فرهنگی غربگرایانه و غیردینی رژیم پهلوی داشته و جدای از مبارزه سیاسی، به شدت در راستای افکار و اعتقادات دینی و سنتی خود فعالیت میکردند. یکی از این انقلابیونِ مسلمان، محمدصادق اسلامی بود که تلاش بیوقفه ای را در این زمینه انجام داد. در این مقاله، سعی بر آن است تا به اقدامات این شهید راه انقلاب، در عرصه مورد نظر پرداخته شود.
هیئت های موتلفه اسلامی که صادق اسلامی، یکی از اعضای برجسته آن به شمار میرفت، اگرچه عمدتاً به سبب جنبه سیاسی اش بر سر زبانها افتاد، اما در واقع یک گروه سیاسی ـ مذهبی بود،[۲] چنانکه یکی از زمینه های شکل گیری آن، بدین ترتیب بوده است که: «جهت تبلیغ دین اسلام چند نفر از مسلمانها تصمیم گرفتند در تحقیق و تبلیغ دین به طرز صحیح با یکدیگر تشریک مساعی کنند و برای آن منظور اساسنامه و مرامنامه ای که شامل یک مقدمه و سه ماده مرامنامه بود تهیه کردند که تقریباً قریب به این مضامین بود:
- بهتر شناختن قوانین مقدس اسلام
- بهتر شناساندن قوانین اسلام به جهانیان
- بهتر عمل کردن به دستورات دین مبین اسلام.»[۳]
موتلفه اسلامی، کانونهایی داشتند و در آن از روحانیونی گرانسنگ همچون مطهری، بهشتی، باهنر و مصباح یزدی به منظور آموزش فکری - دینی اعضا استفاده مینمودند.[۴] همچنین در میان خودِ اعضای موتلفه نیز جلسات ده نفری برقرار میگردید و این جلسات به صورت هفتگی و به ترتیب در منزل هر یک از اعضای گروه مذکور برپا میشد و در آن، در مورد مسائل اعتقادی صحبت میشد.[۵]
صادق اسلامی در طی دوره دو ساله زندان نیز در انجام فعالیت هایی همسو با اعتقادات مذهبی، راسخ بود. چنانکه بنابر اظهار یکی از همقطارانش در موتلفه، هنگامی که در اواسط سال ۴۴ش همراه با صادق اسلامی و تعدادی دیگر وارد زندان قصر شدند، فضای دینی بر آنجا حاکم نبود چرا که علی رغم حضور افراد مذهبی جمعی از زندانیان را کمونیست ها تشکیل میدادند. اما با فعالیت هایی که اسلامی و همفکراناش انجام دادند، سعی نمودند تا شرایط را تغییر دهند: «وقتی آقای اسلامی اذان گفت ما در وسط حیاط شماره ۳، پتو پهن کردیم و عالی پیشنماز شد و نماز جماعت خواندیم. چپیها با تعجب ما را نگاه میکردند و مانده بودند که چطور ما ۲۱ نفر توانستیم وضع کفرآلود زندان را به حال و هوای مذهبی تبدیل کنیم. از آن روز به بعد نماز جماعت بطور منظم اجرا میشد».[۶]
برجسته ترین فعالیت مذهبی صادق اسلامی بعد از آزادی اش از زندان و تا انقلاب اسلامی، حضورش در جلسات و سخنرانی های مذهبی بود که به صورت هفتگی برپا میشد. برخی از این جلسات به طور دوره ای، در منزل هر یک از افرادِ حاضر در جلسه برگزار میگردید و روحانیونی همچون هاشمی رفسنجانی در آن به سخنرانی پرداخته و سعی در بالا بردن سطح آگاهی فکری حاضرین در ارتباط با مسائل دینی داشتند.
چنانکه در یکی از این جلسات، اواخر شهریور ۴۶ در مورد این موضوع که «دست استعمارگران در ملت شیعه رسوخ پیدا کرده و آنها تصمیم دارند به هر نحو که شده اسلام را بکوبند».[۷] صحبت شده بود. جلساتی تحت عنوان هیئت «محبان الحسین» با سخنرانی گلزاده غفوری برگزار میگردید که محور اصلی آن نیز اسلام و قرآن بود. ترکیب سیاسی اعضای شرکت کننده در این هیئت، از افراد موتلفه و حزب ملل اسلامی بود و صادق اسلامی نیز در این هیئت مشارکتی فعال داشت.[۸] هیئت مذکور، سعی میکرد تا برای آشنایی بیش از پیش اعضایش نسبت به مسائل دینی، کلاس هایی را نیز برای آموزش افراد تدارک ببیند. یکی از این کلاسها زبان عربی بود که به صورت ادواری در منزل یکی از اعضا برگزار میشد و البته در ترقی سطح فکری ـ دینی افراد تاثیرگذار بود.
چنانکه بنابر گزارش ساواک (دی ۱۳۴۶) درباره یکی از همین کلاسها، مطالب زیر در میان اعضا رد و بدل گردیده است: «ما باید سعی کنیم زبان قرآن را فراگیریم چون بزرگترین لطمه ای که از طرف استعمارگران به ما وارد آمده این بود که ما را از زبان عربی به دور دارند تا اصولاً به مفهوم قرآن پی نبریم. شخصی دیگر گفت که اسلامی که امروز در بین ما هست جز عقب افتادگی و درجا زدن چیز دیگری برای ما به ارمغان نیاورد. این اسلام حقیقی که پیغمبر در آن زمان رهبری میکرد نیست».[۹]
محمدصادق اسلامی در جلسات سخنرانی آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز حضور داشت. این جلسات با عنوان هیئت «انصارالحسین» انجام میگردید و عمدتاً اعضای موتلفه در آن حضور داشتند. در یکی از این جلسات که در شهریور ۴۷ در منزل یکی از اعضا برگزار گردید، هاشمی رفسنجانی به زلزله وحشتناک همان برهه زمانی در خراسان اشاره نموده و گفت: «ما باید حامی دین باشیم چطور زلزله هزاران نفر را از بین بُرد بگذارید عده ای هم در زنجیر برای اسلام از بین بروند».[۱۰]
علاوه بر سخنرانی، خواندن دعا و قرآن نیز از جمله برنامه های هیئت انصارالحسین بود.[۱۱] جلسات مذهبی دیگر در مقطع زمانی دهه منتهی به انقلاب، هیئت «مکتب قرآن» نام داشت که مدیریت آن با شهید بهشتی بود و صادق اسلامی همراه با برخی یارانش در موتلفه همچون شفیق، میرفندرسکی، توکلی بینا در آن جلسات شرکت میکرد.[۱۲]
علاوه بر اعضای موتلفه، افرادی از حزب ملل و نهضت آزادی ایران نیز در آن شرکت داشتند.[۱۳] در این جلسات، دکتر بهشتی سلسله سخنرانی هایی در مورد توحید، معاد، نبوت و اصول دین تدارک دیده بودند تا ازین طریق، بینشِ انقلابیون اسلامگرا نسبت به این موضوعات، عمق بیشتری پیدا کند.[۱۴] حضور در جلسات مذهبی مسجد هدایت که به رهبری آیتالله طالقانی برگزار میگردید، از دیگر فعالیت های صادق اسلامی در زمینه فرهنگی - مذهبی بود[۱۵] به طوری که گاهی در تفسیر و قرائت قرآن نیز شرکت میکرد[۱۶] البته روحانیونی همچون دکتر باهنر و استاد مطهری نیز در آنجا سخنرانی میکردند و بجز برخی اعضای موتلفه مانند صادق اسلامی، اکثریت حاضرین در آن جلسات از اعضای نهضت آزادی ایران و انجمن اسلامی مهندسین بودند.[۱۷]
غیر از این جلسات دینی که به صورت مداوم و برنامه ریزی شده برگزار میگردید، نشست های مذهبی دیگری هم وجود داشت که صادق اسلامی در آن شرکت میکرد، برای نمونه جلسات تفسیر آقای لواسانی که در سال ۱۳۵۶ در جریان بوده و افرادی مانند عسگراولادی، مرتضی نبوی، پوراستاد نیز همراه با صادق اسلامی در آن حاضر بودند[۱۸] و یا مراسمی که به مناسبت اعیاد و یا سوگواری های مذهبی، انقلابیون اسلامگرا آن را تدارک میدیدند، چنانکه در اواخر بهمن۵۱ یک مجلس عزاداری در مسجد جامع نارمک تشکیل شده بود و در آن مبارزانی همچون سران نهضت آزادی ایران، کاظم سامی (رهبر جنبش انقلابی مردم ایران، جاما)، شهید رجائی حضور داشته و یکی از سخنرانان مراسم مذکور نیز آیتالله خامنهای بود.[۱۹]
از دیگر فعالیت های صادق اسلامی در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ نقش کلیدی و مهمش در بنیاد رفاه بود. یکی از موارد مهم ذکر شده در اساسنامه این بنیاد که به وسیله برخی روحانیون انقلابی و همچنین مبارزان اسلامگرا تاسیس گردید؛ کمک به تامین و بهبود زندگی نیازمندان، تاسیس آموزشگاهها همچنین نشر معارف اسلامی و انتشار نشریات و کتب در چهارچوب ارزشهای مذهبی بود.[۲۰]
این بنیاد که در آغاز فعالیتش به «گروه فرهنگی بنیاد» نیز معروف بوده، در پاییز ۱۳۴۸ تشکیل گردید. در ابتدای فعالیت فقط ۲۰ عضو داشته (من جمله صادق اسلامی) و با گروه فرهنگی رفاه، دبیرستان علوی، شرکت تعاونی سودبخش ارتباط مخفی داشت.[۲۱] مدتی بعد از شروع کار بود که بنیاد، مدرسه رفاه را بوجود آورد: «بنده و دوستانم یعنی شفیق، لاجوردی و اسلامی در بررسی های خود به این نتیجه رسیدیم که یکی از کمبودهای بارز جامعه مذهبی ما، نبودن مدارس دخترانه اسلامی است. ازین رو مصمم شدیم که مدرسه دخترانه رفاه را تاسیس کنیم برای ایجاد این مدرسه که بعدها به صورت یک مجتمع آموزشی درآمد و از دبستان تا دبیرستان را دربر گرفت».[۲۲]
مسئولین بنیاد رفاه در تدارک برگزاری کلاس عربی در سطح دبیرستان و حتی بالاتر برای افراد مذهبی نیز بودند و حتی برخی اعضای برجسته بنیاد همچون صادق اسلامی به آموختن عربی در سطح عالی مشغول بودند.[۲۳]
از دیگر اقدامات فرهنگی ـ مذهبی صادق اسلامی، نقش او در شرکت سهامی «فیلم در خدمت دین» بود که در شهریور ۵۲ تشکیل گردید. گفته شده که این شرکت به منظور «رفع نیاز مسلمین و جلوگیری از انحراف اخلاقی آنان» به وجود آمد و مسئولین آن، انتظار سود مادی نداشته بلکه بنابر اظهار یکی از سهامداران آن «سهامی که خریداری شده جزء خیرات محسوب میکنیم».[۲۴]
پانویس
- ↑ شهید صادق (یاران امام به روایت اسناد ساواک؛ شهید محمدصادق اسلامی)، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۲ش، مقدمه.
- ↑ شهید صادق، ص۴۲.
- ↑ همان، ص۳.
- ↑ نشریه ذکر به نقل از توکلی بینا، شماره ۲۷، شهریور ۱۳۸۷، ص۱۹.
- ↑ علی باقری، خاطرات ۱۵ خرداد، دفتر چهارم، تهران: انتشارات حوزه هنری، ۱۳۷۵، ص۱۱۰.
- ↑ علی باقری، خاطرات ۱۵ خرداد، تهران: انتشارات سوره مهر، ۱۳۸۱، ص۱۴۸.
- ↑ شهید صادق، ص۱۲۰.
- ↑ همان، صص ۱۲۵-۱۴۰.
- ↑ همان، صص۱۲۸-۱۲۹.
- ↑ همان، ص۱۴۵.
- ↑ همان، صص۱۵۰-۱۵۵.
- ↑ شهید دکتر محمدحسین بهشتی (یاران امام به روایت اسناد ساواک)، جلد۳، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۷ش، ص۲۰۵.
- ↑ شهید صادق، صص۲۴۷-۲۴۹؛ همچنین نک: شهید دکتر محمدحسین بهشتی، صص۲۴۴، ۲۵۹ و ۲۷۰.
- ↑ داود قاسمپور، خاطرات محسن رفیقدوست، تهران: مرکز اسناد انقلاب، ۱۳۸۶ش، صص۸۲-۸۳.
- ↑ شهید صادق، صص۲۰۹-۲۱۷؛ دکتر محمدجواد باهنر (یاران امام به روایت اسناد ساواک)، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۹، صص ۵۱۵-۵۳۸.
- ↑ شهید صادق، ص۱۸۹.
- ↑ شهید صادق، صص۲۰۱-۲۰۲؛ استاد شهید مرتضی مطهری (یاران امام به روایت اسناد ساواک)، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۲ش، صص۳۵۵، ۳۶۴-۳۶۵، ۴۰۶-۴۰۷.
- ↑ جواد کامور، خاطرات سید مرتضی نبوی، تهران: انتشارات سوره مهر، ۱۳۸۷ش، ص۱۰۹.
- ↑ شهید صادق، صص۲۲۶-۲۲۷.
- ↑ همان، ص۱۷۹.
- ↑ همان، صص۱۷۰-۱۷۲.
- ↑ محمود طاهراحمدی، خاطرات ابوالفضل توکلی بینا، تهران: مرکز اسناد انقلاب، ۱۳۸۴ش، ص۱۳۸.
- ↑ شهید صادق، ص۱۷۳ و صص۳۷۰-۳۷۱.
- ↑ همان، ص۲۳۹.
منبع
- محمدحسن پورقنبر، محمدصادق اسلامي؛ موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تاریخ بازیابی: 10 آذرماه 1392.