ابوالأشد

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۴۴ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (ابوالأشدّین در شأن نزول)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


ابوالأشدّین

كلدة ‌بن ‌اسید بن خلف جمحى قریشى از دشمنان تنومند و سرسخت پیامبر صلى الله علیه و آله.

زندگی نامه

كنیه و نام او به اختلاف آمده است. منابعِ نسب شناختى، كنیه او را «ابوالاشدین» آورده‌اند؛[۱] ولى در منابع تفسیرى، ابوالأشد،[۲] ابوالأسد،[۳] ابوالأسود[۴] و نام او أسید بن‌ كلدة[۵] آمده كه گویا در استنساخ‌ها تغییر یافته است.

وى از آن رو به این كنیه خوانده شد كه مردى دلیر، نیرومند، مغرور و بسیار تنومند بود.[۶] چنان كه نوشته‌اند: روى چرم عكاظى مى‌ایستاد و براى كسانى كه چرم را از زیر پایش بیرون بكشند، جایزه تعیین مى‌كرد.[۷]

ده مرد نیرومند با هم و با تمام نیرو چنان چرم را مى‌كشیدند كه پاره پاره مى‌شد ولى از زیر پاى او بیرون نمى‌آمد.[۸] این مطلب اغراق‌آمیز است؛ اما زورمندى او را نشان مى‌دهد.

ابوالاشدّین از دشمنان سرسخت پیامبر صلى الله علیه و آله بود و در این راه از مال و جان و آبرویش بسیار مایه گذاشت[۹] و حتى یك بار با پرتاب نیزه‌اى درصدد كشتن حضرت برآمد كه ناكام ماند.[۱۰] او پیوسته قریش را با رفتار و گفتار خود به پایدارى در مقابل پیامبر و مبارزه با وى تشویق مى‌كرد[۱۱] و چون رسول خدا صلى الله علیه و آله سران قریش را از عذاب دردناك دوزخ و نوزده مأمور (سوره مدثر/74، 30 و 31) آن خبر داد.

وى پیروزى بر نگهبانان دوزخ را وعده داد[۱۲] و چون به نیروى خود مغرور بود، بدان شرط با پیامبر كشتى گرفت كه اگر مغلوب شود، اسلام را بپذیرد؛[۱۳] ولى با آن ‌كه شكست خورد، مسلمان نشد و سرانجام كافر از دنیا رفت.[۱۴] بیش از این از شرح حال وى اطلاعى در دست نیست.

ابوالأشدّین در شأن نزول

  1. به گفته مفسران چون آیات 18 تا 30 سوره مدثر/74 نازل و ابلاغ شد، ابوجهل در میان قریش فریاد كرد كه مادرانتان به عزایتان بنشینند! از ابن ‌ابى ‌كبشه (پیامبر) شنیدم كه نگهبانان دوزخ نوزده نفرند. شما دلاوران عرب هستید. آیا هر ده تن از شما حریف یكى از آنان نخواهد شد؟ ابوالأشدّین با استهزاى كلام الهى گفت: نگهبانان دوزخ را به من بسپارید. به تنهایى از عهده آنان برمى‌آیم و شما مى‌توانید به بهشت بروید.[۱۵] به نقل روایات دیگر، هفده[۱۶] یا ده تن[۱۷] به عهده من و ‌دیگران به عهده شما.گفته‌اند: خداوند در پاسخ ابوالأشدین كه گمان داشت نگهبانان دوزخ بشرند، آیه «وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُو...».(سوره مدثر/74، 31) را فرو فرستاد[۱۸] و اعلام داشت كه آنان ملائكه هستند و نوزده تن بودن آنان، آزمونى براى كافران است. شاید از آن جهت آزمون است كه هر عددى مى‌بود، كافران به آن ایراد مى‌گرفتند.
  2. در همین زمینه از عكرمه نیز نقل است كه آیه 5 سوره طارق/86 «فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ انسان باید بنگرد كه از چه آفریده شده است. درباره ابوالأشدّین نازل شده؛ زیرا او به نیرو و قوت خود بسیار مغرور بود و ادعا داشت كه از عهده نگهبانان دوزخ برمى‌آید.[۱۹]
  3. قرطبى و آلوسى بر پایه روایتى، آیه 11 سوره صافات/37 را درباره ابوالاشدین دانسته‌اند؛[۲۰] زیرا فقط او به نیرومندى و تنومندى خود بسیار مى‌بالید: «فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِينٍ لَّازِبٍ»؛ از مشركان بپرس كه آیا آفرینش آنان سخت‌تر است یا آفرینش آن‌چه (=آسمان، زمین، فرشتگان، تنومندان پیشین) ما آفریدیم ما آنان را از گلى چسبنده ‌آفریدیم.
  4. قرطبى بر اساس نقلى، آیه 6 سوره انفطار/82 را درباره ابوالأشدّین دانسته است:[۲۱] «يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ»؛ اى انسان! چه چیزى تو را در برابر پروردگار كریمت مغرور ساخت؟ امّا خود، نزول آیه را در شأن دیگرى مى‌داند.
  5. برخى، آیات 4 تا 6 سوره بلد/90 «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ × أَيَحْسَبُ أَن لَّن يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ × يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالًا لُّبَدًا» را درباره ابوالأشدین دانسته‌اند كه گمان مى‌كرد هیچ كس بر او پیروز نمى‌شود و به دروغ مدعى بود كه در راه دشمنى پیامبر صلى الله علیه و آله دارایى بسیارى خرج كرده‌است.[۲۲]

پانویس

  1. النسب، ابوعبید، ص 212؛ جمهرة انساب‌العرب، ص‌ 161.
  2. قرطبى، ج 15، ص 47 و ج 19، ص 161؛ روح‌المعانى، مج‌ 16، ج‌ 29، ص‌ 216 و ج‌ 30، ص‌ 243 و مج‌ 13، ج‌ 23، ص‌ 111.
  3. مجمع البیان، ج 10، ص 586 و 748؛ المیزان، ج‌ 20، ص‌ 88.
  4. قرطبى، ج‌ 19، ص‌ 53‌.
  5. كشف‌الاسرار، ج 10، ص 498؛ روح‌المعانى، مج ‌16، ج ‌29، ص 216 و ج ‌30، ص‌ 243.
  6. جامع‌البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 248؛ قرطبى، ج 15، ص 47؛ روح‌المعانى، مج‌ 16، ج 29، ص‌ 216 و ج‌ 30، ص‌ 243؛ الدرّالمنثور، ج‌ 8‌، ص‌ 474.
  7. كشف‌الاسرار، ج‌ 10، ص‌ 498.
  8. مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 748؛ قرطبى، ج‌ 20، ص‌ 42؛ روح‌المعانى، مج‌ 16، ج‌ 29، ص‌ 243.
  9. جامع‌البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 248؛ كشف‌الاسرار، ج‌ 10، ص 498؛ مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 748.
  10. بحارالانوار، ج‌ 18، ص‌ 65 و 66‌.
  11. مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 586‌؛ قرطبى، ج‌ 19، ص‌ 53‌؛ الدرّالمنثور، ج‌ 8‌، ص‌ 333.
  12. قرطبى، ج 19، ص 53‌؛ الدرّالمنثور، ج‌ 8‌، ص‌ 333.
  13. سیره ابن ‌كثیر، ج‌ 1، ص‌ 409؛ البدایة والنهایه، ج‌ 3، ص‌ 129.
  14. جمهرة انساب‌العرب، ص 161؛ الاكمال، ج 1، ص 66.
  15. قرطبى، ج 19، ص 53‌؛ الدرّالمنثور، ج‌ 8‌، ص‌ 333.
  16. مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 586‌؛ روح‌المعانى، مج‌ 16، ج 29، ص 216.
  17. الدّرالمنثور، ج‌ 8‌، ص‌ 475.
  18. مجمع البیان، ج 10، ص 586‌؛ روح المعانى، مج‌ 16، ج 29، 216 و 217.
  19. الدرّالمنثور، ج‌ 8‌، ص‌ 474 و 475.
  20. قرطبى، ج‌ 15، ص‌ 47؛ روح‌المعانى، مج‌ 13، ج‌ 23، ص‌ 111.
  21. قرطبى، ج‌19، ص‌161.
  22. جامع البیان، مج‌ 15، ج‌ 30؛ مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 748؛ قرطبى، ج‌ 20، ص‌ 42.

منابع

محمد الله‌اكبرى، دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد 1، صفحه 597-599.