ورود اهل بیت علیهم السلام به کوفه
منبع: حوادث الایام، صفحه 42
نویسنده: سيد مهدى مرعشى نجفى
ورود اهل بیت علیهمالسلام به کوفه
چون به ابن زیاد خبر رسید که اهل بیت علیهمالسلام به کوفه نزدیک شدهاند، امر کرد سرهاى شهدا را که عمر بن سعد از پیش فرستاده بود خارج کرده و نزد اهل بیت علیهمالسلام برند و در کوچه و بازار بگردانند تا سلطنت یزید بر مردم معلوم شود. مردم کوفه چون از ورود اهل بیت علیهمالسلام خبردار شدند.
از کوفه بیرون آمدند و اهل بیت علیهمالسلام را سوار بر شتران وارد کوفه نمودند در حالى که زنان کوفه براى تماشا بالاى بامها رفته بودند. زنى از بام صدا زد: من اىّ الاسارى انتنّ شما از کدام مملکت و قبیله هستید؟ گفتند: نحن اسارى آل محمد صلى الله علیه و آله. چون آن زن این را شنید هر چه چادر و مقنعه داشت درآورد و برایشان پخش نمود. مخدرات گرفتند و خود را با آنها پوشانیدند.
به روایت مسلم گچکار قریب به چهل محمل روى چهل شتر قرار داشت که زنان و اطفال بر آن سوار بودند و امام سجاد علیهالسلام در حالى که مریض بودند و خون از رگهاى گردنشان جارى بود، بر شترى برهنه سوار بودند.
سهل گوید: چون وارد کوفه شدم، دیدم بوق مىزدند و پرچمها را افراشته بودند که ناگاه لشکر وارد شد و سرهاى شهدا را که بر فراز نیزه نصب کرده بودند، آوردند. امام در نوک نیزه آیه مبارکه را تلاوت مى نمود: «اَمْ حَسِبْتَ أَنّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَالْرَقیمِ کانُوا مِنْ ایاتِنا عَجَباً».
سهل گوید: گریه کنان گفتم: یا ابن رسول اللّه رأسک اعجب یعنى تکلم رأس شریف تو از قصه اصحاب کهف و رقیم عجیبتر است. سپس حضرت زینب علیهاالسلام مردم را امر به سکوت نمود و شروع به خواندن خطبهاى نمود.